فمینیسم و جرمشناسی
«جرمشناسی» یا دانش مطالعه علل وقوع جرم در زمرهی علوم مرکب میباشد که در چهار راه علوم دیگر قرار گرفته است و در بررسی پدیده مجرمانه از آن سود برده میشود |
دسته بندی | فقه،حقوق،الهیات |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 71 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 24 |
فمینیسم و جرمشناسی
چکیده:
«جرمشناسی»
یا دانش مطالعه علل وقوع جرم در زمرهی علوم مرکب میباشد که در چهار راه
علوم دیگر قرار گرفته است و در بررسی پدیده مجرمانه از آن سود برده میشود.
فمینیستها در رابطهای تجربی همواره در نقد یافتههای جرمشناسی هستند و
به این نتیجه رسیدهاند که جرمشناسی دانشی مرد محور است؛ چرا که زنان کمتر
از مردان مرتکب جرم شده و جرم ارتکابی آنان متفاوت است، بنابراین زنان
بزهدیده کمتر مورد حمایت قانون و فرایند دادرسی مناسب قرار میگیرند. اما
فمینیستها درصدد بررسی بزهکاری زنان با معیارهای متناسب با زنانگی
برنیامدهاند. البته جرمشناسی فمینیستی در قالب تغییر و اصلاح تدریجی
قوانین و هنجارها به نفع زنان مورد پذیرش واقع شده است. در این نوشتار
پیشینه و جایگاه فمینیسم در رمشناسی، انواع جرمشناسی فمینیستی، فمینیسم و
سیاست جنایی افتراقی و تأثیر فمینیسم بر حقوق زنان مورد بررسی قرار گرفته
است و در پایان معلوم میشود که جرمشناسی فمینیستی در مقررات داخلی کشورها
و اسناد بینالمللی انعکاس یافته است.
واژگان کلیدی:
فمینیسم
جرم شناسی
بزهکاری زنان
بزه دیدگی زنان
سیاست جنایی افتراقی
مقدمه
فرهنگهای
لغت، «فمینیسم» را نهضت طرفداری از حقوق سیاسی و اجتماعی زنان» تعریف
کردهاند (انوری، 1382: ص5403). این واژه را «اوبرتیناوکلر» ، بنیانگذار
نخستین انجمن حق رأی زنان در دهه1880م در فرانسه وضع نمود. این واژه در
نخستین سالهای سده بیستم به انگلستان و ایالات متحده راه یافت و پس از دهه
1960م و بر آمدن موج دوم فمینیسم، استفاده از آن برای کسانی که حامی بهبود
وضعیت زنان در جامعه بودند، متداولتر گشت (لیپست، دیگران، 1383: ص1016).
فمینیسم در ارائه نظریه و مطالبات زنان چنان استعارهای عمل نمود که اساس
اندیشههای خود را از مکاتب سیاسی، جامعه شناسی و عقاید سیاسی میگیرد.
ذهنیت منفی نسبت به فمینیسم و عاریتی بودن ایدههای آن ریشه در تحول تاریخی
از یک سو و عدم انسجام مفهومی از سوی دیگر دارد. از جهت تاریخی در قرن 17 و
18م.
یعنی
همان عصری که اقتصاد فئودالی جای خود را به اقتصاد صنعتی داد، اولین
زمزمههای خیزش زنان علیه وضعیت اسف باری که در آن قرار داشتند، شروع
گردید. از این رو شروع فمینیسم با پیدایش رنسانس پیوند خورده است. البته
لازم به ذکر است که زمینههای نظری فمینیسم در اعصار قبلی فراهم آمده بود؛
چنانکه نوشتههای «مارگاریت دوناوار» نویسنده مشهور قرن شانزدهم در مورد
صلح، پادشاهی «الیزابت تودور» بر دریاهای انگلستان، قیام ژاندارک علیه
تجاوز بیگانگان و... گواه بر تأثیرگذاری زنان در سرنوشت خود و حتی میهنی که
در آن زیست میکردند، بوده است. در قرن هفدهم «ماری دوگورنه» فرانسوی
رسالهای در باب «برابری زنان و مردان و شکوهی زنان» منتشر نمود که در آن
رساله طغیان وی علیه شرایط زنان هم عصرش کسانی که همه چیزهای خوب بر ایشان
ممنوع است ـ افرادی که آزادی از آنها سلب شده وتمام فضیلتها از ایشان دریغ
شده است ـ به اوج میرسد (آندره، 1377: صص57-56). این شکوهی زنان در
ادوار بعدی هیچگاه فرو ننشست؛ هر چند ردپایی نیز در افکار سیاسی و فلسفی
نظیر مارکسیسم داشت. اما از جهت تاریخی فمینیسم همیشه با دو سؤال مهم مواجه
بودهاست: اول آن که چرا این جنبش انحصار به غرب داشته و دوم اینکه چرا
بانیان آن از صاحبان اندیشه نبودهاند؟
فهرست مطالب
فمینیسم و جرمشناسی 1
چکیده 2
واژگان کلیدی 2
مقدمه 2
1) پیشینه فمینیسم در جرم شناسی 4
2) جرمشناسی فمینیستی 7
3) انواع جرم شناسی فمینیستی 9
1-3) فمینیسم لیبرالی 10
2-3) فمینیسم رادیکالی 10
3-3) فمینیسم مارکسیستی 10
4-3) فمینسیم سوسیالیستی 11
5-3) فمینیسم فرهنگی 11
6-3) نظریههای فمینیستی جدید 12
4) فمینیسم و سیاست جنایی افتراقی 12
5) تأثیر فمینیسم بر حقوق زنان 16
6) نتیجه گیری 18
فهرست منابع 18