پایان نامه بررسی سبک فرزند پروری محدود و آزاد منشانه در عملکرد تحصیلی دانش آموزان
پایان نامه بررسی سبک فرزند پروری محدود و آزاد منشانه در عملکرد تحصیلی دانش آموزان |
![]() |
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 43 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 51 |
پایان نامه بررسی سبک فرزند پروری محدود و آزاد منشانه در عملکرد تحصیلی دانش آموزان
مقدمه
روش های والدین در پرورش فرزند تحت تأثیر عواملی قرار دارد که این عوامل در هم تأثیر میگذارند. از جمله خصوصیات و اعتقاد والدین.شیوه های والدین و روش های انضباطی آنان بی تردید تحت تأثیر خصوصصیات شخصیتی و سیستم اعتقادی آنان است.
شیوه های فرزندپروری به عنوان مجموعه یا منظومه ای از رفتارها که تعاملات والد و کودک را در طول دامنه گسترده ای از موقعیت ها توصیف میکند و یک جو تعاملی تأثیر گذار را به وجود میآورد تعریف می شود. شیوه های فرزند پروری یک عامل تعیین کننده و اثر گذار است که نقش مهمیدر آسیب شناسی روانی و رشد کودکان بازی میکند (ماهر و کمیجانی، 1386) .
سبک تربیتی اقتدارگرا : شیوه فرزند پروری اقتداری در دوران کودکی باعث میشود کودکان به خود کنترلی و اتکا به خود تمایل نشان دهند، از توانایی همراهی با بزرگترها و همسالان برخوردارگردند، افرادی پاسخگو به راهنمایی های والدین و دارای کمترین مشکل در سنین حدود پنج سالگی باشند . سبک اقتدارگرا با عزت نفس بالا، درونی شدن هنجارهای اخلاقی، بالندگی روانی اجتماعی، استقلال ، موفقیت و رفتار صمیمیو احترام آمیز نسبت به دیگران ارتباط دارد. فرزندان والدین مقتدر، شاد و سرحال هستند، در تسلط یابی بر تکالیف جدید، اعتماد به نفس دارند و خودگردان هستند . فرزندان این نوع خانواده ها مستقل، گرم و صمیمی و دارای روحیه همکاری بوده و افرادی تربیت میشوند که توانایی ابراز وجود دارند. این افراد در سن نوجوانی بحران هویت را با مشکلات کمتری سپری میکنند (آزادی ، 1382).
سبک تربیتی استبدادی : کودکان دارای والدین مستبد، به ناشاد بودن، عدم اعتماد به دیگران، ضعف ارتباطی با همسالان و ناسازگاری در مدرسه تمایل نشان میدهند، پیشرفت درسی کمتری دارند و رفتارهای مشابه والدین در آنها تقویت میشود. این کودکان، مضطرب، گوشه گیر و ناخشنود هستند. در صورت ناکامی، با خصومت و خشم واکنش نشان می دهند (آزادی ، 1382).
سبک تربیتی سهل گیر و بی تفاوت : شیوه فرزند پروری سهل گیر در کودکی باعث میشود . کودک دارای عدم اعتماد به نفس، پایین بودن عزت نفس و نقصخود کنترلی در یادگیری مسائل اخلاقی و محدودیت های اجتماعی باشد. این کودکان مشکلات رشدی گوناگونی دارند مثل ناتوانی در تحمل ناکامیها و کنترل تکانه ها و رفتارهای پرخاشگرانه . فرزندان این خانواده ها خوش خلق تر و سرزنده تر از خانواده های مستبد و مقتدر خواهند بود ولی رفتارهایشان غالباً ناپخته بوده و فاقد توانایی کنترل رفتارهای تکانشی هستند. شواهد نشان میدهد که سهل گیری این والدین نسبت به پرخاشگری فرزندانشان یکی از عوامل سهیم در رشد رفتار پرخاشگرانه در کودکان است. با وجود آن که شیوه تربیتی فرزند در خانواده های مستبد و سهل انگار متضاد یکدیگر میباشد. ولی فرزند این دو خانواده از اعتماد به نفس ضعیفی برخوردار بوده و پرخاشگرترند. کودکان 14 تا 20 ساله والدین غفلت کننده و بی توجه، خوشگذران و ولخرج میباشند و قادر به کنترل پرخاشگری خود نیستند . به مدرسه بی علاقه اند و بیشتر وقت خود را در خیابان ها میگذرانند. این نوجوانان لذت جو بوده و تحمل ناکامی را ندارند و نمیتوانند هیجان های خود را کنترل کنند (آزادی ، 1382).
زندگی تحصیلی، یکی ازمهمترین ابعاد زندگی اشخاص است که بر سایر ابعاد زندگی تاثیر فراوان دارد. دراین بین یکی از مسایل و مشکلات اساسی زندگی تحصیلی افراد و نظام آموزشی هرکشور، مساله ی افت تحصیلی و پایین بودن سطح عملکرد تحصیلی دانش آموزان آن کشور است(زهراکار،1386).این پدیده، علاوه بر زیان های هنگفت اقتصادی، سلامت روانی فراگیرندگان را مخدوش می نماید. منظور از افت تحصیلی، کاهش عملکرد تحصیلی درسی فراگیرنده از سطح رضایت بخش به سطح نامطلوب است. عوامل مختلفی برعملکرد تحصیلی افراد تاثیر می گذارند که متخصصان تعلیم و تربیت آنها را به چهار دسته شامل عوامل فردی، عوامل آموزشگاهی، عوامل خانوادگی و عوامل- اجتماعی تقسیم کرده اند(زهراکار،1386).هدف از این پژوهش بررسی سبک فرزند پروری محدود و آزاد منشانه در عملکرد تحصیلی دانش آموزان می باشد.
بیان مسئله
همه والدین از این که فرزندشان چگونه باید باشد یا چه آگاهی هایی باید داشته باشند، کدام ارزش های اخلاقی و معیارهای رفتاری باید در فرآیند رشد بیاموزد، آشکارا یا تلویحاً تصویری آرمانی دارند . والدین برای سوق دادن کودک به سوی این اهداف راهبردهای بسیاری را میآزمایند .
هدف تمامیشیوه های پرورشی کودک، آماده سازی وی برای ایفای نقشی است که گروه وحوزه فرهنگی وی بر عهده اش میگذارد . کودکان چنان پرورش مییابند که بتوانند راه ورسم زندگی والدین خود را پی گیرند، والدین و آموزگاران واسطه انتقال آرمان های فرهنگی خود هستند (احدی و بنی جمالی، 1376) .
شیوه های فرزندپروری به عنوان مجموعه یا منظومه ای از رفتارها که تعاملات والد و کودک را در طول دامنه گسترده ای از موقعیت ها توصیف میکند و یک جو تعاملی تأثیر گذار را به وجود میآورد تعریف می شود. شیوه های فرزند پروری یک عامل تعیین کننده و اثر گذار است که نقش مهمیدر آسیب شناسی روانی و رشد کودکان بازی میکند (ماهر و کمیجانی، 1386) .
منظور از سبک های فرزند پروری، روش هایی است که والدین برای کنترل فرزندان خود در پیش میگیرند. دیانا بامریند [1] در یک رشته تحقیقات با زیر نظر گرفتن والدینی که با فرزندان پیش دبستانی خود تعامل میکردند . اطلاعاتی را در مورد شیوه های فرزند پروری گردآوری کرد . معلوم شد که فرزندپروری دو جنبه گسترده دارد : جنبه ی اول، پرتوقع بودن است، برخی از والدین، معیارهای عالی برای فرزندانشان مقرر میکنند و از آنها توقع دارند که این معیارها را برآورده سازند . والدین دیگر، توقع خیلی کمیدارند و به ندرت سعی میکنند رفتار فرزندانشان را تحت تأثیر قرار دهند. جنبه دوم، پاسخ دهی است . برخی والدین، نسبت به فرزندان خود پذیرا هستند و به درخواست های آنها پاسخ میدهند . آنها غالباً به بحث آزاد و گفتگو با فرزندانشان میپردازند. برخی والدین هم، طرد کننده و بی اعتنا هستند . ترکیبات گوناگون پرتوقعی و پاسخدهی، چهار سبک فرزند پروری را به بار میآورد. پژوهش بامریند روی سه مورد از آنها تأکید کرد : مقتدر، مستبد، آسان گیر .
والدین مراقبت خود را با پذیرندگی کودک و محور قرار دادن او همراه با گرمیو صمیمیت اعمال میکنند و از فرزند خود توقع شایستگی اجتماعی و هوش مناسب با سن او دارند . توقعات خود را با گرمی، صمیمیت و مهرورزی اعمال میکنند . رابطه این نوع والدین با فرزندان دو طرفه و متقابل میباشد (اسماعیل پورحسامی، 1377) .
والدین کنترل و توقعات خود را با قدرت و بدون گرمیو مهرورزی و ایجاد رابطه متقابل اعمال میکنند. به عبارتی روابط حاکم بر خانواده با اعمال قدرت، استبداد، سردی و انعطاف ناپذیری همراه است . این والدین رفتارها و نگرش های فرزند خود را طبق ضابطه ها و معیارهای خودشان ارزیابی میکنند . فرمانبرداری، قبول استبداد، کار، سنت و رعایت سلسله مراتب را ارج مینهند (اسماعیل پور حسامی، 1377) .
یکی دیگر از متغیرهای این پژوهش عملکرد تحصیلی می باشد عبارتست از میزان پیشرفت و تغییراتی که در مواد تحصیلی فرد ایجاد می شود که می تواند متأثر از عوامل میان فردی، هوش، خانواده و... باشد در پژوهش های البافت(1388)، لمبورن و همکاران(1991)، گلاسکو وهمکاران(1997)، شومر(1998) نشان دادند بین عملکرد تحصیلی با سبک های فرزند پروری رابطه وجود دارد. و در پژوهش رضایی و خداخواه(1388)، مختار ملک(1382)، مهر افروز و شهر آرای(1381)، باقر پور کماچالی و همکاران(1386)، تنهایی رشوانلو و حجازی(1388)، بلنکی وهمکاران(1986) نشان دادند بین پیشرفت تحصیلی با سبک های فرزند پروری رابطه وجود دارد. با توجه به مطالب مطرح شده در این بخش این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سوال است که آیا بین سبک فرزند پروری محدود و آزاد منشانه با عملکرد تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد؟