مقاله بررسی رابطة دین و روانشناسی
مقاله بررسی رابطة دین و روانشناسی |
![]() |
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 24 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 23 |
مقاله بررسی رابطة دین و روانشناسی
فهرست:
ارتباط روان درمانی و دین
خود - روانشناسی
یونگ و روانشناسی دین،روانشناسی تحلیلی (یونگ گرایی)
مشاوره دینی
تعلیم و تربیت حوزوی و مشاوره کشیشی
همایش "نقش دین در بهداشت روان" آغاز بکار کرد
تعلیم و تربیت کشیشی کلینیکی (ت ک ک)
روانشناسی رابطة بلا و ایمان در دین
مددکاری اجتماعی و رابطه روان شناسی و دین
ارتباط روان درمانی و دین
دین در غرب به نحو تدافعی در قبال برداشت منفی روانکاوی فرویدی ، واکنش
نشان داده و با نادیده گرفتن کل آن یا نفی فراگیری زودرس آن ، با آن مخالفت
کرده است.
معلوم است که دین در قبال این که صرفا توهمی انگاشته شود،
ابا و امتناع داشته است ، زیرا این برداشت ، واقعیت تجربه دینی را انکار می
کند. غالبا برداشت روان درمان گرانه از مواد و مطالب دینی روشی به کار
برده است که به خاطر فرضیاتش ، مطالعه عینی را ناممکن می کرده است.
خوشبختانه ، در رابطه بین روان درمانی و دین ، تحولات مثبتی هم وجود داشته
است ، به این شرح که روان درمانی شروع کرده است به تقدیر از نقش روان
شناختی و فرهنگی دین ، و دین شروع کرده است به این که روان درمانی را هر چه
مناسب تر و به شیوه ای غیرتدافعی تر به کار برد. این مقاله ، ویژگی های
عمده رابطه متحول دین و روان درمانی در غرب را بررسی می کند.
فقط معدودی از روانکاوان بعد از فروید بوده اند که به اندازه او به دین پرداخته اند. مدعیات فروید در باب دین ، از حالت جنجال برانگیزی فروکش کرد و تا زمانی که تحولات نظری چون و چرا کردن در آنها را لازم دانست ، به صورت وضع ثابت موجود در روانکاوی درآمد. نظریه روانکاوی به دو گروه وسیع و مرتبط با یکدیگر تبدیل شد که یکی از آنها گرایش های روان شناسی زیست شناختی فروید و توجه او به توصیفات مکانیستی پویایی روانی را ادامه می داد و دیگری دنباله گیر مطالعه کل نگرانه حیات روحی تجربی فرد بود.
...
کار تحقیق روانشناختی این است که به شباهت میان صور مثالی و ایدههای دینی اشاره کند، خواه آن ایدهها به عنوان مثال با علت نخستین در ارتباط باشند یا به صورت خدا، پوروشا(19)، آتمن(20) یا تائو(21) داشته باشند، چنین تحقیقی چشم و گوش انسان را نسبت به معنای اعتقادهای دینی باز میکند و فرصت مناسبی برای فهم تصورات اولیه یا صور مثالی دیگری که تعالیم دینی باید ارائه کنند، فراهم میآورد.
ادیان بر علت نخستین، که از آن به خدا، آتمن و غیره تعبیر میشود، پای میفشرند، ولی روانشناسی بر صورت مثالی یا صورت اولیهای تاکید میکند که ابهام آن توسط هیچ صورت مثالی متناظر، «خود»(22) [= نفس] است که به قدری مبهم است که صور متعین زیادی میتوانند نماد آن بشوند.
نماد مسیح و نماد بودا هر دو نمادهای متکامل و متمایزترین نمادهای «خود» میباشند. (23) و به همین دلیل یونگ نسبت به دین نگرش مثبت دارد، زیرا از نظر او دین صورتی از الگوهای مثالی «خود»، یعنی جلوهای از روح است و نظیر روان درمانی، برای نفس مفید است. به عنوان مثال مردم به کلیسای کاتولیک دلبستگی دارند صرفا به این دلیل که در آنجا احساس خوبی دارند و دین اولیه به وضوح برای مردم اولیه مناسبتر است از هر صورتی از مسیحیت که برای آنها بیگانه است. (24)
یونگ میان دین و اصول عقاید، که وی صور مدون تجربه دینی میداند، فرق میگذارد و آنها را مظاهر حقیقت ابدی نمیداند. (25) با این همه اصول عقاید کارکرد مهمی در جامعه دارند و به این معنا که نمادها جایگزین تجربه مستقیم میشوند که در مورد مسیحیت این کار به وسیله مقامهای کلیسا انجام میشود.