دانلود تحقیق بررسی انسان شناسی از دیدگاههای مختلف

بررسی انسان شناسی از دیدگاههای مختلف

تحقیق بررسی انسان شناسی از دیدگاههای مختلف در 27 صفحه ورد قابل ویرایش

دانلود بررسی انسان شناسی از دیدگاههای مختلف

تحقیق بررسی انسان شناسی از دیدگاههای مختلف
پروژه بررسی انسان شناسی از دیدگاههای مختلف
مقاله بررسی انسان شناسی از دیدگاههای مختلف
دانلود تحقیق بررسی انسان شناسی از دیدگاههای مختلف
پروژه
پژوهش
مقاله
جزوه
تحقیق
دانلود پروژه
دانلود پژوهش
دانلود مقاله
دانلود جزوه
دانلود تحقیق
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 23 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 27

بررسی انسان شناسی از دیدگاههای مختلف

 

تاثیر امیل دورکیم بر انسان‌شناسی

در تاریخ انسان شناسی سه شاخه بزرگ قابل تشخیص هستند: نخست انسان‌شناسی فرانسوی با اندیشمندانی چون امیل دورکیم، مارسل موس و لوی ـ برول. این شاخه به شدت از علوم طبیعی و فلسفه به ویژه از آگوست کنت متاثر بود. دوم، انسان‌شناسی امریکایی بود که از ابتلا بر مفهوم فرهنگ پای می‌فشرد و از معان ابتلا انسان شناسی فرهنگی نام گرفت و بنیانگذاران اصلی آن (پس از لوئین هنری مورگان) فرانتس بوآس و شاگردان ؟؟ بودند. سوم، انسان شناسی بریتانیا که تاکید آن به مفهوم جامعه در برابر فرهنگ بود. هر چند بنیانگذاران انسان شناسی بریتانیا برونیسلا و مالینوفسکی وارد طیف براون هر دو اندیشمند کارکرد گرا بودند [رادگیف ـ بحاون به شدت از دورکیم متاثر بود]، اما گسست مشخصی بین آنها وجود داشت. (فکوسی، 1381: 175و174)

با توجه به این مطلب می‌توان گفت که دورکیم در تاریخ انسان‌شناسی و نیز بنیانگذاری این رشته سهم بسیار مهمی داشته است، چرا که وی در دو شاخه از انسان شناسی، یعنی انسان‌شناسی فرانسوی و انسان شناسی بریتانیا، نقش بسزایی داشته است.

امیل دورکیم را می‌توان چه در منشا انسان شناسی فرانسوی و انسان‌ شناسی بریتانیا، نقش بسزایی داشته است.

امیل دورکیم را می‌توان چه منشا انسان شناسی علمی جدید و چه در منشا جامعه شناسی جدید قرار داد. در واقع به باور دورکیم، جامعه شناسی علمی گسترده بود که مطالعه مقام جوامع را شامل می‌شد و مردم شناسی به اعتقاد و تنها یکی از شاخه‌های جامعه شناسی به حساب می‌آمد. در حالی که مردم نگاری به نظر دورکیم، مجموعه‌ای از روش‌های میدانی بود که به تنهایی اعتبار زیادی ندارند. می‌توانیم او را از بنیانگذاران و نظریه پردازان‌ اصلی مردم نگاری به نظر دورکیم، مجموعه‌ای از روش‌های میدانی بود که به تنهایی اعتبار زیادی ندارند. می‌توانیم او را از بنیانگذاران و نظریه پردازان‌های اصلی کارکردگرایی بدانیم. کارکردگرایی وی به خصوص از طرق رابطه عمیق وی با سنت اثبات گرایی آگوست کنت، که در روش شناسی دورکیمی منعکس شده است، دیده، می‌شود. (همان، 140)

- مردم شناسی فرانسه

«مردم شناسی فرانسه با اندیشمندانی چون، امیل دورکیم و خواهرزاده او مارسل موس (1872-1950)، درون حوزه جامعه شناسی پایه‌گذاری شد. در فرانسه مطالعه آغازین باز نمودهای جمعی تا مدت‌ها و موضوع پدیده دینی تمرکز داشت.» (ریوبر، 1381: 70) دورکیم با انجام پژوهش‌های خود، خصوصاً با کتاب خود تحت عنوان صدور بنیانی حیات دینی، نفوذ زیادی بر نسل نخستین مردم شناسان فرانسه داشت.

- انسان شناسی دینی

«انسان شناسی دینی در معینه دوم قرن 19 شکل گرفت. به رغم پیچیدگی پدیده دینی، [در نزد مردم شناسان] از تایلر تا امیل دورکیم همواره با رویکرد ساده پندارانه‌ای روبرو هستیم که تلاش داشت برای انجام ادیان یک منشا مفروض ارائه دهد و طرح ساده‌ای نیز از منظور آنها ترسیم کند.» (همان:    ) دورکیم با انتشار کتاب صور بنیانی حیات دینی تاثیر زیادی بر انسان شناسی دین ماده است. کتاب وی را می‌توان جز نخستین کتب انسان شناسی دین قرارداد و راه‌گشای پژوهش‌هایی در زمینه انسان شناسی دینی دانست.

- تاثیر دورکیم از طریق دیدگاه اثباتی بر انسان شناسی:

جامعه شناسان و انسان شناسانی که تعریف اثباتی [دورکیمی] دین را پذیرفته‌اند، کوشیده‌اند این جادو و دین تمایز قائل شوند [بر اساس همان نگاه دورکیمی]: براساس پذیرفته شده‌ترین تمایزها مذهب اساساً اعتلا یا پرستش امور معنوی یا مقدس و جادو مستکاری و کنترل این اشیاء و امور شناخته می‌شود. (توسلی، 1380)

- انسان شناسی حقوق

دکتر روج الامینی، از دورکیم به نام مردم شناسی یاد می‌کند و نام او را در کنار مردم شناسان دیگری می‌نهد که در پیدایش مردم شناسی حقوق نقش داشت‌اند: «از میان دانشمندانی که نه به عنوان حقوقدان، بلکه به عنوان مردم شناس سهمی بزرگ در تحقیقات مردم شناسی حقوقی دارند، باید از تایلر، مورگان، بوآس، فریزر، دورکیم، مارسل موس، ماسینوفسکی و لوی ـ برول نام برد. مطالعات این مردم شناسان در سنن و آداب و رسوم و فرهنگ جوامع ابتلایی منابع ذی قیمتی را برای شناخت و مطالعه و تحلیل و تحلیل حقوق سنتی و مقررات رایج یا منسوخ این جوامع در دارد. این مطالعات و نظرات، زمینه‌ای مناسب برای ایجاد رشته مردم شناسی حقوقی فراهم مرد». (روح الامینی، 1380: 261)

 

 

-         دورکیم، مالینوفسکی و رادکیف ـ براون

«ماینوفسکی سنت مشاهده مشارکت آمیز و مستقیم را در انسان شناسی بریتانیا بنا نهاد، سنتی که جز آداب انسان شناسی و به نظر برخی، یکی از مناسک ورود به اجتماع انسانی شناختی گشته است. ماینوفسکی را متعلق به مکتب کارکردگرایی و تحت تاثیر دورکیم می‌دانند. ماینوفسکی به پیروی از دورکیم، این و جادو را به قلمرو امور مقدس و متمایز از امور مقدس متعلق می‌داند، هر چند که مفهوم امر مقدس او از دورکیم سرچشمه می‌گیرد، اما به گونه‌ای یکسره متفاوت با دورکیم میان دین و جادو تمایز می‌نهد.» (همیلتون، 1377: 86 و 85)

رادکیف براون در کارکردگرایی خود به شدت تحت تاثیر دورکیم قرار داشت، به طوری که بسیاری از مفاهیم دورکیمی را اخذ نمود. و بی این مفهوم «مقدم جامعه در برابر فرهنگ» را که مورد پذیرش جامعه شناسان است، از جمله دورکیم که نقش بسزایی در تثبیت این مفهوم در نزد جامعه شناسان داشت؛ وارد انسان شناسی بریتانیا کرد.

«در انسان شناسی تغییر این دیدگاه، یعنی پی بردن به اینکه علم اثباتی مقیاس مناسبی برای سنجش  عقلانیت دین نیست، را با این بحث مرتبط دانسته‌اند که در جامعه ابتدایی مردم تمایز بارزی بین جادو و تکنولوژی قائل می‌شوند، جادو کارکرد مهمی را در ساخت‌یابی موقعیت‌های غیر قابل پیش‌بینی و خطر ایفا می‌کند. و این تحت تاثیر اندیشه معای دورکیم بوده است.» (تامسون، 1381: 16)

- طبیعت پرستی

ماکس مولر نظری مقابل جان پرستی دارد، به نظر وی این مطلب که «دین بر تجربه‌ای نهاده شده که همه اقتدار خود را از آن می‌گیرد از اصول متعارف است. «به نظر وی، دین برای آنکه به عنوان عنصر مشروع به آگاهی ما جایی را که شایسته اوست دارا باشد، باید مانند همه شناسایی‌ای دیگرمان، از نوعی تجربه محسوس آغاز کند. وی با استفاده به شعار قدیمی فلسفه تجربی که می‌گوید «هیچ چیز در تعقل ما نیست که پیش از آن در حواس ما نبوده باشد»، همین شمار را در مورد دین بکار می‌برد و می‌گوید: «هیچ چیز در ایمان ما نمی‌تواند وجود داشته باشد که پیش از آن به حس در نیافته باشیم.

از دید وی دین می‌بایست نه الزاماً همچون خواب و خیال آشفته بلکه همچون دستگاهی از اندیشه‌ها و اعمال باشد که ریشه در واقعیت دارند. از دید ماکس مولر، شکل گرفتن روان برای این بود که مساله مرگ را تبیین کند و نه مسلم خواب را، سپس بر اثر اوضاع و اموری گوناگون که تا حدی اتفاقی بوده‌اند، روان‌های افراد بشر به محض جدا شدن از تن‌ها، ظاهراً به تدریج در قلم باشندگان الهی کشیده شده و سرانجام خودشان بدین ترتیب به نوعی الوهیت دست یافته‌اند. (همان، 107-100)

 

این نظریه تا حدی بر تعدادی از اصول موضوعه زبانشناختی نهاده شده است که در گذشته و حال، ایرادهای بسیار بر آنها وارد شده است. و بسیاری از تطابق‌هایی که ماکس مولر گمان می‌کرد مابین نام‌های بیانگر خدایان در زبان‌های اروپایی وجود دارد، ایراد گرفته و گرفته‌اند که چنین تطابق‌هایی در کار نیست. و این سئوال مطرح شده بود که تطابق‌های مورد بحث نه تنها ممکن است نشانه وجود دینی بسیار بدوی نباشد بلکه احتمال دارد نتیجه وامگیری‌های مستقیم، یا برخوردهای طبیعی، همین اواخر پدید آمده باشند. (همان، 108)

انتقاد دورکیم به نظریه طبیعت پرستی: اگر چنانچه طبیعت پرستی اعتقاد دارد، اندیشه دینی از اینگونه تفکرات برخاسته باشد، در آن صورت به دشواری می‌توان تبیین کرد که اندیشه دینی توانسته باشد پس از نخستین آزمایش‌های تفکر بشری باز هم دوام بیاورد، در نتیجه دوام واقعی این اندیشه و ماندگاری‌اش در طول زمان از توانایی درک بشر خارج می‌شود. تصوری که دین از عالم می‌دهد بویژه در آغاز تاریخ، ناپرورده‌تر و ناقص‌تر از آنی است که توانسته باشد زمینه اعمالی سودمند در طول زمان را برای بشر فراهم کند. [از دیدگاه دینی طبیعت برستانه چیزها بی کم و کاست موجودات زنده اندیشنده‌اند، هر چون خود آگاهی‌ها و شخصیت‌هایی که تخیل دینی از آنها عوامل مؤثری در پدیده‌های عالم ساخته است.] بنابراین اگر دلیل وجودی دین را چنین تصور کنیم که دین می‌بایست راهنمای بشر در روابطش با چیزهای عالم باشد، در این صورت دین به راستی در وضعی نبوده است که بتواند این نقش را ایفا کند و اقوام و مردمان روی زمین هم بی‌تردید می‌توانسته‌اند از این نقطه ضعف در عمل آگاه شوند: با تکرار موارد ناکامی، که بی‌گمان بیشتر از موارد موفقیت می‌بوده‌اند، بشر به زودی به این آگاهی می‌رسیده که چنین انتظاری از دین بیهوده و رسمی که او در پیش گرفته دور از صواب است. این مکتب هم از دین تصویری و هم آلود می‌سازد. زیرا معتقد است که دین چیزی جز دستاورده عظیم که هیچگونه ارزش عینی ندارد نیست. در هر صورت اگر موضوع اصلی دین بیان نیروهای طبیعت باشد، ممکن نیست در این چنین چیزی دیگر جز توهم‌هایی مایوس کننده که ادامه بقایشان بسیار نامعقول می‌نماید، بجوئیم. از نظر دورکیم همه نیروهایی که در جهان بروزی دارند، اعم از آنهایی که درون ما قرار می‌گیرند، با در بیرون ما، دارای طبیعتی واحد‌اند. بویژه هیچ دلیلی وجود ندارد که توانسته باشد سبب شود به بعضی از این نیروها حیثیت برتری در مقایسه با بعضی دیگر نسبت دهیم. پس اگر دین به واقع زاییده این نیاز بود که عللی برای پدیده‌های فیزیکی در نظر بگیریم آن نیروهایی که از این راه توانسته‌اند به ذهن بشر برسند، ممکن نبوده لاهوتی‌تر از نیروهایی باشد که دانشمند امروزی برای این منظور در نظر می‌گیرد. یعنی اینکه نه به موجودی لاهوتی نیاز بوده و نه در نتیجه به دین. انسان بدوی احساس خواری در برابر عظمت جهان ندارد که این القاء کننده تفکر دینی باشد. او به هیچ وجه آگاه نیست که نیروهای عالم به راستی دین قدر برتر از نیروهای خود او باشد. انسان بدوی معتقد است می‌تواند بر عناصر طبیعی فرمان براند و خود دین در دادن این گونه امنیت به او سهیم است، چون فکر می‌کنند دین به بشر قدرتهایی گسترده بر طبیعت می‌دهد. مراسم دینی تا حدی برای آن است که بشر بتواند اراده خود را بر جهان تحمیل کند. پس ادیان نه تنها زاییده احساس زبونی بشر نسبت به طبیعت نیستند، بلکه بیشتر از احساس مخالف آن برخاسته‌اند. حتی برترین و ایده آلیستی‌ترین ادیان تاثیرشان بر این است که به بشر در مبارزه‌اش با اشیا اطمینان دهد. (همان، 119-109)

 

دانلود بررسی انسان شناسی از دیدگاههای مختلف

دانلود پایان نامه بررسی نظریه های انسان شناسی

بررسی نظریه های انسان شناسی

پایان نامه بررسی نظریه های انسان شناسی در 80 صفحه ورد قابل ویرایش

دانلود بررسی نظریه های انسان شناسی

پایان نامه بررسی نظریه های انسان شناسی
مقاله بررسی نظریه های انسان شناسی
پروژه بررسی نظریه های انسان شناسی
تحقیق بررسی نظریه های انسان شناسی
دانلود پایان نامه بررسی نظریه های انسان شناسی
پروژه
پژوهش
مقاله
جزوه
تحقیق
دانلود پروژه
دانلود پژوهش
دانلود مقاله
دانلود جزوه
دانلود تحقیق
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 58 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 80

بررسی نظریه های انسان شناسی



 

دیباچی:

امیل دورکیم ـ را به همراه ماکس وبرـ یکی از دو بنیانگذار اصلی تئوری جامعه شناسی نوین نامیده‌اند. دورکیم چهارچوب وسیعی برای سیستم‌های اجتماعی ایجاد کرد که در جامعه شناسی و تعدادی رشته‌های مرتبط با آن به عنوان یک اصل هنوز باقی مانده است، بویژه در انسان شناسی. حتی آنهایی که اساساً با آن موافق نبوده‌اند. آن را به عنوان یک نقطه عطفی می‌پذیرند. این چهارچوب تحلیل در جریان کار خود دورکیم رشدی اساسی را طی کرد، اما مداوم پیرامون ماهیت سیستم اجتماعی و رابطه آن سیستم با شخصیت فرد تمرکز داشت.

تفکر دورکیم غالباً ریشه در تاریخ روشنفکری فرانسه داشت. اگر به گذشته دورتری برگردیم، دکارت [فلسفه دکارتی] و رسو از همه مهمتر بودند و افراد دیگری که در سالهای نزدیک به او بوده‌اند و در تفکر دورکیم اهمیت بسزائی داشته‌اند، سن سیمون و آگوست کنت و استاد وی فوستل دو کولانژ بودند. علاقه دورکیم به روشنفکران معاصر برجسته دیگر کشورها، ویژه آلمان و انگلستان، به طور موثقی ماهیت فرانسوی داشت: راجع به مسائل انسان و جامعه، و این به معنی تحقیر کردن اصالت تفکر فرانسوی نیست. اگر بگوییم آن تفکر یک موقعیت میانجی بین دو جناح اصلی گرایشات متفکر را در بر می‌گرفت. یعنی تجربه گرایی انگلیسی و کارکردگرایی و ایده آلیسم آلمان. به عبارتی صریح‌تر، جامعه شناسی مدرن حاصل ترکیب عناصری هستند که به برجسته‌ترین وجهی در آن دو سنت شکل گرفته‌اند و به نظر می‌رسد ماهیت میانجیگرانه‌اش در زمینه فرانسوی‌اش بوده است که به دورکیم یک محل بارزی برای ابراز وجود دادند و جایگاه و نفوذ دورکیم به طور مؤثری در این ترکیب کمک کرد.

در نوشته‌ای که پیش‌رو دارید سعی شده است تمام ابعاد دورکیم که شامل زندگی شخصی و حرفه‌ای، ریشه‌های فکری، آثار دورکیم و مفاهیم کلیدی که در هر اثر مطرح می‌شود، مورد بررسی قرار بگیرند. و نیز تأثیرات دورکیم بر نظام آموزش همگانی فرانسه و تأثیراتی که وی بر رشته انسان شناسی و شاخه‌های این رشته داشته است. و از آنجایی که بیشترین تأثیرات دورکیم بر انسان شناسی از طریق کتاب معروف وی تحت عنوان «صور بنیادین حیات دینی» بوده است. سهم بیشتری به بررسی این کتاب و مفاهیم ارائه شده توسط این کتاب داده شده است.


زندگی شخصی و حرفه‌ای دورکیم:

امیل دورکیم را باید به عنوان نخستین جامعه‌شناس دانشگاهی کشور فرانسه به شمار آورد. او اگر چه در امور اجتماعی فرانسه به سختی درگیر شده بود، اما سراسر زندگی‌اش تحت تأثیر کار دانشگاهی‌اش قرار داشت. دورکیم مرد دانشگاهی بود که همکارانش هنوز وی را مهمان ناخوانده‌ای می‌دانستند که می خواهد رشته‌ای را تدریس کند که هنوز مشروعیت آن توجیه نشده بود.» (کوزر، 1382 : 204 و  205)

دوران زندگی دورکیم با بحرانی از تاریخ فرانسه و اروپا مقارن است. وی در 15 آوریل 1858 در اپینال واقع در لورن متولد شد و در 15 نوامبر 1917 در فرانسه- پاریس درگذشت. دورکیم از تبار یهودی بود و در خانواده‌ای متدین پرورش یافت، پدرش خاخام اعظم بود و زمانی از دورکیم انتظار می‌رفت که پای بر جای  پای پدر بگذارد. وی بر آن شد که از این سنت خانوادگی بگسلد و اعلام  کرد که لااداری است؛ اما شخصیت سخت متأثر از پرورش اولیه و زندگی دقیق و منضبط اولیه باقی ماند. وی در 18 سالگی به پاریس رفت تا برای دانشسرای عالی درس بخواند.

در دانشسرا، در زمره گروهی از روشنفکران برجسته بود. دیری نگذشت که علاقه وی متوجه حوزه فلسفه اجتماعی و سیاسی شد. در اکول نورمال سوپر یور پاریس، وی از دو تن از معلمانش، بوترو و فوستل دوکولانژ متأثر شد. بوترو وی را به مطالعه دقیق آثار کنت هدایت کرد. وی همچنین با مطالعه نوشته‌‌های رنوویه فیلسوف اجتماعی نوکانتی به فلسفه کانت علاقمند گردید. مضامین کانتی بعداً به دفعات در آثار دورکیم ظاهر شدند، او در صور بنیانی حیات دینی کوشید تا صورتی نظام یافته از «کانت گرایی جامعه‌شناختی» را به عنوان نظریه شناخت طرح بریزد.

وی بعد از فراغت از تحصیل، سالهای 1882 تا 1887 به تدریس  فلسفه پرداخت. و در این میان سال تحصیلی 86-1885 را در آلمان سپری کرد و به مطالعه تحولات معاصر در فلسفه اجتماعی و روانشناسی جمعی در آن کشور پرداخت. در آنجا به درک روشنتر چگونگی واقعیت اجتماعی و پیچیدگی ارگانیک و تحول آن نایل آمد. مقالاتی که دورکیم در مورد تفکر اجتماعی آلمان نوشت به وی کمک کرد تا در سال 1887 مقامی در دانشگاه بوردو بدست آورد، این مقام دانشیاری علوم اجتماعی و آموزش بود. وی در همان سال ازدواج کرد. (گیدنز، 1363 : 12- 9) سالهای بوردو برای دورکیم یک دوره فعالیت کتاب بس آفرینشگرانه بود. او در این سالها یک رشته مقالات انتقادی مهم از جمله نقد تاب جامعه سنتی جامعه نوین فردیناند تونیس را منتشر ساخته و سخنرانی‌های افتتاحیه درسهایش را به صورت یک رشته مقالات به چاپ رسانده بود. در سال 1893، او از رسالة دکترایش به زبان فرانسوی تحت عنوان تقسیم کار و نیز از رساله لاتینی خود که درباره منتسکیو نوشته شده بود، دفاع کرد. (کوزر، 1382: 209) انتشار قواعد روش جامعه‌شناسی که در سال 1894 به صورت یک سلسله مقاله بود، باعث مشاجراتی شد. به دنبال قواعد، کتاب خودکشی در سال 1894 انتشار یافت و در آن دورکیم بر عهده گرفت که مفید بودن برداشت خود از روش جامعه‌شناسی را با کار بستن آن به یک موضوع تجربی خاص نشان دهد. در همان سال که خودکشی چاپ شد، دورکیم به تأسیس مجله مشهور «سالنامه جامعه‌شناسی» کمک کرد. سالنامه اهمیت خاصی به آثار مربوط به جامعه‌شناسی دین می‌داد، رشته‌ای که دورکیم به طور فزاینده‌ای در دوره‌های آخر زندگی خویش به آن علاقمند شده بود. وی در سال 1902  به سوربن رفت و کرسی آموزش را اشغال کرد، هر چند که تا سال 1906 مقام استادی کامل را بدست نیاورد. در سال 1912 صور بنیانی حیات دینی را منتشر ساخت.

پیش از این سالها، وی تدریس تاریخ سوسیالیسم را در سال 86-1885 در پاسخ به برخی از شاگردانش که از مارکسیسم متأثر شده بودند، برعهده گرفت. وی هیچ علاقه‌ای به مارکسیسم انقلابی نداشت و معتقد بود انقلابها تغییرات بسیار اندکی بوجود می‌آورند: دگرگونی عمیق همواره نتیجه تکامل اجتماعی دراز مدت است از سوی دیگر وی به گرمی به سوسیالیسم اصلاح گرا متمایل بود و آنرا با آرمانهای بازسازی ترقی خواهانه اجتماعی خودسازگار می‌پنداشت.

او مقاله‌ای به نام فردگرایی روشنفکران نوشت که به طور مشخص انتزاعی و مجرد بود. در آن دورکیم به عنوان یکی از همان روشنفکران سعی کرد تا تفسیری از فردگرایی بدست دهد که از عقاید جامعه‌شناختی اش استنتاج شده بود و به رد این ادعا پرداخت که نظریات وی متضمن هرج و مرج است. (گیدنز، 1363 : 16-12)

«شواهدی وجود دارند که جنگ برای دورکیم یک ضربه بزرگ داشت. نه تنها در واقع هزینه جنگ برای فرانسه خیلی بالا بود، بلکه بیش از نیمی هم آموزگاران دورکیم که دراکول نورمال وارد شده بودند، قبل از اتمام جنگ در سال 1913 کشته شدند. همچنین دورکیم تنها پسرش را در سال 1916 از دست داد. این آسیب‌ها ممکن است در باعث شدن مرگش در اثر یک سکته قلبی در 15 نوامبر 1917 در سن 59 سالگی خیلی کمک کرده باشند.  (Sills. 1968:p.311)

بخش عمده آثار دورکیم که بیشتر شامل جزواتی بود که وی برای درسهای متعدد نوشته بود، بعدها [پس از مرگ وی] به چاپ رسید. مهمترین این آثار  عبارتند از: دو مطالعه دربارة‌ آموزش (آموزش اخلاقی و تحول تعلیم و تربیت در فرانسه)، درسهای بوردو و درباره سوسیالیسم (که در سال 1928 منتشر شده و مخصوصاً از سن سیمون بحث می‌کند)، بحثی در سیاست مدنی و دولت (اخلاق حرفه‌ای و اخلاق مدنی)، تحلیل فلسفه عمل گرایی که از یادداشت‌های دانشجویان گردآوری شده است (عمل‌گرایی و جامعه‌شناسی)، درسهای جامعه‌شناسی؛ فیزیک سوم و حقوق که در سال 1950 منتشر شدند. (گیدنز، 1263 : 17-15 ، آرون 1381: 421  و 422)

- تقسیم کار:

توجه دورکیم همانند همه بنیانگذاران عمده جامعه‌شناسی معطوف به تحولاتی بود که جامعه‌ را دگرگون می کرد. او سعی کرد این تحولات را بر حسب پیشرفت تقسیم کار -- رشد تمایزات هر چه پیچیده‌تر بین مشاغل مختلف ـ به عنوان بخشی از فرایند صنعتی شدن درک کند. دورکیم استدلال می کند که تقسیم کار به تدریج جانشین مذهب به عنوان پله اصلی بهم پیوستگی اجتماعی می‌شود، با گسترش تقسیم کار مردم بیش از پیش به یکدیگر وابسته می‌شود زیرا هر کس به کالا و خدماتی نیاز دارد که توسط افرادی که در مشاغل دیگر هستند. فراهم می‌شود. بنابراین تقسیم کار نتیجه‌ای از مبارزه برای زندگی است: تقسیم کار، نوعی پایان یا راه حل انعطاف یافته این مبارزه است. چرا که رقبای مبارزه زندگی ، در پرتو تقسیم کار، در واقع مجبور به نابود کردن متقابل یکدیگر نیستند، بلکه موفق به همزیستی در کنار هم می‌شوند. از این روست که به موازات توسعه کار، تعداد بیشتری از افرادی که در جامعه‌ای همسان محکوم به فنا بودند، فرصت پایداری و بقا پیدا می کنند. در بین بسیاری از اقوام پست‌تر، هر موجود زنده‌ای که ناقص به دنیا می‌آمد «ناگزیر محکوم به زوال بود چرا که هیچ فایده‌ای بر وجود او متصور نبود. گاهی نیز قانون، این انتخاب طبیعی را پیش بینی می‌کرد و جنبه‌ رسمی بدان می‌بخشید زیرا کلیه افراد ناقص الخلقه و ناتوان را محکوم به مرگ می‌شمرد و ارسطو نیز این عادت را امری طبیعی می دانست. اما در جوامع پیشرفته‌تر، وضع کاملاً متفاوتی حکم فرماست. یک فرد ناتوان قادر است در چهارچوب پیچیده سازمان اجتماعی کنونی ما جایی فراخور حال خویش پیدا کند و مصدر خدماتی باشد. اندیشه امیل دورکیم، از همین نخستین کار مهم خویش بر محور چند فکر اساسی ساخته می‌شود. تمایزپذیری اجتماعی، نمود خاص جوامع جدید شرط آفریننده آزادی فردی است. فرد فقط در جامعه‌ای که در آن وجدان جمعی بخشی از صلابت چیره کننده خویش را از دست داده‌ است می تواند نوعی استقلال رای داشته باشد. در چنین جامعه فردگرایی، شکل عمده عبارت است از حفظ حداقل وجدان جمعی که اگر بکلی از بین برود همبستگی ارگانیکی به تجزیه اجتماعی خواهد انجامید. (آرون: 1381، دورکیم: 1381، گرب: 1373، گیدنز: 1378)

قواعد روش جامعه‌شناسی (1894):

در این کتاب، دورکیم روش تفکر فلسفی و قیاس و استقرار صرف یعنی استدلال دور از تجربه و تجربه دور از استدلال را محکوم می‌داند، از جمله روان‌شناسان قرن 19 را که می‌خواستند قوانین مربوط به انسان مجرد و کلی را به وقایع اجتماعی تعمیم دهند، به باد انتقاد تندی می‌گیرد و سرانجام به این نتیجه می‌رسد که چون جامعه شناسی علم به نهادهاست و نهادها خود دارای بنیاد و طبیعت خاصی است، پس باید در صدد یافتن روش مناسب با طبیعت این پدیده‌ها بود. دورکیم در این کتاب پس از اثبات علم بودن جامعه‌شناسی، یعنی آزاد ساختن آن از قیمومیت فلسفه و روانشناسی و مسلکها و اعلام استقلال موضوع و روش این دانش جدید با ذکر قواعدی روش استوار به جامعه‌شناسی قرن بیستم قوام و استحکام می‌بخشد.

- واقعیت اجتماعی: به نظر دورکیم، واقعیت اجتماعی ، موضوعات مورد بررسی جامعه‌شناسی هستند و نوع منحصر به فرد هستند و باید جدا از پدیده بیولوژیکی و روانشناختی مورد مطالعه قرار گیرند. آنها را می توان به عنوان الگوهای رفتار تعریف کرد که قادر به اعمال برخی نیروهای جبری به افراد هستند. آنها رهنمودها و کنترل‌های رفتار هستند که به شکل هنجارهای گروهی و اخلاقیات متجلی می شوند. و این رهنمودهای اجتماعی تبدیل به تعهدات اخلاقی می شوند برای اطاعت از قواعد اجتماعی.

 (Elwell: 2003)

از نظر دورکیم، واقعیت اجتماعی، با عمومی بودن در درون جامعه تعریف نمی شود و عبارت از شیوه‌های عمل کردن یا اندیشیدن است و از خصوصیات آنها این است که می‌توانند بر شعورهای فردی اثر و نفوذ قهری و جبری داشته باشند.

- قواعد مشاهده وقایع اجتماعی: از نظر دورکیم، نخستین و اساسی‌ترین قاعده این است که وقایع اجتماعی را شیی یا امری جدا از متفکر بشماریم: پدیده‌های اجتماعی شیی است و باید با آنها همانند اشیاء رفتار کرد. پدیده‌های مذکور مواد خاصی است که در اختیار جامعه‌شناسی گذاشته شده است باید این پدیده‌ها را از بیرون و مانند اشیاء بیرونی مطالعه کرد، زیرا با این کیفیت است که پدیده‌های مذکور بر ما معلوم می شود. باید به نحو منظم و مرتب هر گونه مفهوم پیش ساخته را از ذهن خود دور کرد و حتی‌الامکان به عالی‌ترین وجه عینی نیز باشد، برای نیل به این منظور باید وقایع اجتماعی را از جهتی مورد دقت قرارداد که جدا از تظاهرات فردی خود جلوه می‌کند.

- خصوصیات عمومی روش جامعه‌شناسی: از نظر دورکیم «چون جامعه‌شناسی زائیده مکاتب بزرگ فلسفی است، عادت بر این شده است که یکی از نظام‌های فلسفی را که به این علم پیوستگی دارد تکیه‌گاه خود قرار دهد. بدین ترتیب جامعه‌شناسی گاهی از مشرب اثبات گرایی، گامی از مسلک تکاملی و روحی پیروی کرده است و حال آنکه حق این بود که تنها جامعه‌شناس بماند. این روش [روش جامعه‌شناسی] از هر گونه فلسفه و مسلک عملی آزاد است و آزادی را در قبال مسلک‌های عملی نیز ممکن می‌‌سازد. آزادی جامعه‌شناسی از فلسفه به سود فلسفه نیز هست. جامعه‌شناسی از فلسفه طرفی بر نمی بندد، یعنی فلسفه نمی‌تواند بینش جدیدی به جامعه‌شناسی بدهد، در موضوعی که جامعه‌شناسی مطالعه می کند فلسفه از چیز تازه‌ای خبر نمی‌دهد. با این روش، جامعه‌شناسی از فردپرستی و مسلک اشتراکی و مسلک اجتماعی به معنایی که عامه بدان کلمات می دهند، متفاوت است، زیرا قصد این نظریه‌ها به جای تبیین وقایع، تغییر آنهاست، در صورتی که علاقه جامعه‌شناس به تفسیر وقایع، به دلیل این است که حوائج سازنده و محرک جامعه از این راه ظاهر می شود. روش جامعه‌شناسی عینی‌است و این تصور بر سراسر آن حکم فرماست که وقایع اجتماعی شیئی است و باید مانند شیی با آنها رفتار کرد و این روش منحصراً مربوط به جامعه‌شناسی است. غالباً گمان کرده‌اند که پدیده‌های اجتماعی چون بیش از حد پیچیده است یا با علم سازگار نیست یا در صورتی به قلمرو علم وارد می‌شود که به شرایط نخستین خود که ممکن است روانی یا عضوی باشد، مبدل شود. ما نشان داده‌ایم که وقایع اجتماعی را جز با وقایع اجتماعی نمی‌توان تبیین کرد. وقایع اجتماعی تبیین می شوند بی‌آنکه خصوصیت خود را از دست دهند. نتیجه اینکه جامعه‌شناسی به هیچ علم دیگری پیوسته نیست، بلکه خود علمی مستقل و ممتاز است. (دورکیم، 1343: 173-7)

- شیئی کردن: یکی از دستاوردهای دورکیم، روش شناسی او بود که در مفهوم شیئی کردن پدیده مورد مطالعه مطرح شده است. به این معنی که محقق باید در بررسی پدیده‌های اجتماعی آنها را همچون اشیایی مورد مطالعه در نظر بگیرد و در رویکرد خود هر گونه پیش داوری، ذهنیت و عواطف را کنار بگذارد و به گونه ای اثبا‌گرا با آن موضوع برخورد کند. (ریویر، 1381 : 141)

خودکشی (1897):

اندیشه اولیه نظریه خودکشی دورکیم ظاهراً در کتاب معروف و مفصل وی یعنی «درباره تقسیم کار اجتماعی» که رساله دکترای او نیز بوده است، سال قبل از آن مطرح شده و شکل گرفته بود، در کتاب تقسیم کار اجتماعی، در برابر کسانی که معتقد بودند جستجوی خوشبختی از طریق افزایش بازدهی موجب و انگیزه رشد تقسیم کار در جامعه جدید است، دورکیم این استدلال را نادرست و بی‌پایه می‌داند و معتقد است با توسعه تقسیم کار خوشبختی و شادمانی آدمیان الزاماً بیشتر نشده است و دلیل این امر نیز، ضعیف تر شدن حس صیانت ذات در جوامع متمدن است. به عقیده دورکیم هرجا این غریزه قوی‌تر باشد نشاط و سرزندگی و امید انسان به ادامه زندگی در اوج است و هر کجا که این غریزه رو به ضعف گذارد به تبع آن، حس بیزاری او از زندگی بیشتر می‌شود. عین سخن دورکیم چنین است: «هر جا که این غریزه [حس صیانت ذات] عمومیت و انرژی خود را از دست دهد، می‌توان مطمئن بود که زندگی نیز جذابیت خود را از کف می‌نهد و شر و بدی افزایش می یابد. بدین ترتیب که علل درد و رنج روبه فزونی می‌گذارد و یا نیروی مقاومت افراد کاهش می‌یابد. بنابر این اگر ما دارای یک امر  واقع عینی و قابل اندازه‌گیری باشیم که بتواند تغییرات شدت این احساس را در جوامع مختلف گزارش کند، خواهیم توانست متوسط تغییرات بدبختی این محیط‌ها را نیز اندازه بگیریم. این امر در واقع، شمار خودکشی‌هاست.» (دورکیم، درباره تقسیم کار اجتماعی).  دورکیم در آخرین بخش کتاب درباره تقسیم کار اجتماعی از نابسامانی، یعنی فقدان یا از هم پاشیدگی هنجارها (آنومی) سخن می‌گوید و این مفهومی است که در بررسی خودکشی‌ها نقش مهمی بازی خواهد کرد. دورکیم سپس بعضی از نمودهای دیگر را هم از نظر می‌گذراند، مانند بحران‌های اقتصادی، تطبیق نارسای کارگران با شرایط کار خویش، خشونت دعاوی افراد در برابر اجتماع.

- انسان شناسی حقوق:

دکتر روح الامینی، از دورکیم به نام مردم شناسی یاد می‌کند و نام او را در کنار مردم شناسان دیگری می‌نهد که در پیدایش مردم شناسی حقوق نقش داشته‌اند: «از میان دانشمندانی که نه به عنوان حقوقدان، بلکه به عنوان مردم شناس سهمی بزرگ در تحقیقات مردم شناسی حقوقی دارند، باید از تایلر، مورگان، بوآس، فریزر، دورکیم، مارسل موس، مالینوفسکی و لوی ـ برول نام برد. مطالعات این مردم شناسان در سنن و آداب و رسوم و فرهنگ جوامع ابتلایی منابع ذی قیمتی را برای شناخت و مطالعه و تحلیل و تحلیل حقوق سنتی و مقررات رایج یا منسوخ این جوامع در بردارد. این مطالعات و نظرات، زمینه‌ای مناسب برای ایجاد رشته مردم شناسی حقوقی فراهم آورد». (روح الامینی، 1380: 261)

- دورکیم، مالینوفسکی و رادکیف ـ براون:

«مالینوفسکی سنت مشاهده مشارکت آمیز و مستقیم را در انسان شناسی بریتانیا بنا نهاد، سنتی که جز آداب انسان شناسی و به نظر برخی، یکی از مناسک ورود به اجتماع انسانی شناختی گشته است. مالینوفسکی را متعلق به مکتب کارکردگرایی و تحت تاثیر دورکیم می‌دانند. ماینوفسکی به پیروی از دورکیم، دین و جادو را به قلمرو امور مقدس و متمایز از امور مقدس متعلق می‌داند، هر چند که مفهوم امر مقدس او از دورکیم سرچشمه می‌گیرد، اما به گونه‌ای یکسره متفاوت با دورکیم میان دین و جادو تمایز می‌نهد.» (همیلتون، 1377: 86 و 85)

رادکیف براون در کارکردگرایی خود به شدت تحت تاثیر دورکیم قرار داشت، به طوری که بسیاری از مفاهیم دورکیمی را اخذ نمود. وی این مفهوم «مقدم جامعه در برابر فرهنگ» را که مورد پذیرش جامعه شناسان است، از جمله دورکیم که نقش بسزایی در تثبیت این مفهوم در نزد جامعه شناسان داشت؛ وارد انسان شناسی بریتانیا کرد.

«در انسان شناسی تغییر این دیدگاه، یعنی پی بردن به اینکه علم اثباتی مقیاس مناسبی برای سنجش  عقلانیت دین نیست، را با این بحث مرتبط دانسته‌اند که در جامعه ابتدایی مردم تمایز بارزی بین جادو و تکنولوژی قائل می‌شوند، جادو کارکرد مهمی را در ساخت‌یابی موقعیت‌های غیر قابل پیش‌بینی و خطر ایفا می‌کند. و این تحت تاثیر اندیشه‌های دورکیم بوده است.» (تامسون، 1381: 16)

 

فهرست

پیشگفتار ..........................................................................................................

زندگی شخصی و حرفه‌ای امیل دورکیم............................................................

ریشه‌های فکری اندیشه‌های دورکیم.................................................................

آثار دورکیم .......................................................................................................

درباره تقسیم کار اجتماعی (1893).................................................................

-         همبستگی مکانیکی ....................................................................................

-         همبستگی ارگانیکی ....................................................................................

-         وجدان جمعی..............................................................................................

-         تقسیم کار....................................................................................................

قواعد روش جامعه شناختی (1894)...............................................................

-         واقعیت اجتماعی.........................................................................................

-         قواعد مشاهده وقایع اجتماعی......................................................................

-         خصوصیات عمومی روش جامعه شناسی....................................................

-         شیئی کردن..................................................................................................

خودکشی (1897)............................................................................................

-         خودکشی.....................................................................................................

-         آنومی..........................................................................................................

تربیت و جامعه‌شناسی.......................................................................................

سوسیالیسم (1928).........................................................................................

جامعه‌شناسی؛ فیزیک رسوم و حقوق (دورکیم و دموکراسی)............................

صور بنیادین حیات دینی (1912)....................................................................

-         مفهوم مانا....................................................................................................

-         مفهوم توتم..................................................................................................

-         مفهوم تابو....................................................................................................

سالنامه جامعه‌شناسی (1896)..........................................................................

سهم دورکیم در مشروعیت دانشگاهی جامعه‌شناسی.........................................

جامعه شناسی دورکیم........................................................................................

-         جامعه و اخلاق ...........................................................................................

-         آینده جامعه.................................................................................................

ساختارگرایی دورکیم.........................................................................................

تکامل گرایی دورکیم.........................................................................................

کارکردگرایی دورکیم.........................................................................................

تبین کارکردی...................................................................................................

-         تحلیل کارکردی و تحلیل تاریخی................................................................

-         تأثیر تحلیل کارکردی دورکیم بر مکاتیب علوم اجتماعی ............................

تأثیر دورکیم بر نظام آموزش همگانی................................................................

تأثیر امیل دورکیم بر انسان‌شناسی......................................................................

-         مردم شناسی فرانسه.....................................................................................

-         انسان‌شناسی دینی........................................................................................

-         تأثیر دورکیم از طریق دیدگاه اثباتی بر انسان‌شناسی.....................................

-         انسان شناسی حقوق....................................................................................

-         دورکیم، مالینوفسکی و رادکلیف - براون.....................................................

-         مطالعات دینی دورکیم.................................................................................

-         تأثیر رابرتسون اسمیت بر رهیافت مذهبی دورکیم.......................................

-         هدف دورکیم در کتاب صوربنیانی حیات دینی............................................

-         اهمیت تاریخ در بررسی امر دین.................................................................

-         تعریف دین.................................................................................................

-         اعتقادهای دینی ..........................................................................................

-         باورهای دینی .............................................................................................

-         جادو و دین ................................................................................................

-         جان پرستی ................................................................................................

-         نقد دورکیم به نظریه جان پرستی ...............................................................

-         طبیعت پرستی ............................................................................................

-         انتقاد دورکیم به نظریه طبیعت پرستی..........................................................

توتم‌پرستی به عنوان دین بنیانی.........................................................................

کارکرد دین از نظر امیل دورکیم........................................................................

دین و همبستگی................................................................................................

دین و نظریه اجتماعی دورکیم...........................................................................

دورکیم و دگرگونی دین ...................................................................................

دین و نظریه معرفت .........................................................................................

مبنای جامعه‌شناسی معرفت دورکیم..................................................................

کلام آخر...........................................................................................................

منابع..................................................................................................................

 

دانلود بررسی نظریه های انسان شناسی