دانلود پیشینه و مبانی نظری تحقیق تحریف های شناختی

پیشینه و مبانی نظری تحقیق تحریف های شناختی

پیشینه و مبانی نظری تحقیق تحریف های شناختی

دانلود پیشینه و مبانی نظری تحقیق تحریف های شناختی

پیشینه و مبانی نظری تحقیق تحریف های شناختی
پیشینه و مبانی نظری  تحریف های شناختی
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل pdf
حجم فایل 23 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 17

پیشینه و مبانی نظری تحقیق تحریف های شناختی

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع :    انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل:     WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

تحریف های شناختی

افکار خودآیند

این بخش ، مبنایی برای درک بیمار از این مساله است که افکار مثبت و منفی درباره یک رویداد ، پاسخ هیجانی به آن رویداد را تعیین می کنند و هیجان ها می توانند بر سلامت جسمی از جمله تجربه درد اثر داشته باشند . افکار خودآیند افکاری  هستند که بلافاصله  پس  از کسب اطلاع از هرگونه مطلبی به ذهن خطور می کنند . این افکار بسیار سریع به ذهن می آیند و تا زمانیکه که فرد به آنها توجه نکند ، ممکن است حتی از آنها آگاه هم نشود . فرد در مورد همه چیزهایی که در دنیای اطراف رخ می دهد حتی برای امور ناچیز هم افکار خودآیند دارد.افکار خودآیند می توانند به افراد در ایجاد مفهومی که از دنیا دارند کمک کنند . برای مثال ،می توانتصور کرد زمانی که فرد به خانه برمی گردد بجای پیدا کردن  یادداشتی که به در نصب شده باشد ، می بیند که در باز است و فرد مطمئن است که صبح ، در را قفل کرده است . اکنون چه نوع افکار خودآیندی خواهد داشت ؟ ( برنز،1990؛به نقل از قراچه داغی،1383).

 

افکار و هیجان ها

گام بعدی توضیح این نکته به بیمار است که چگونه افکار منجر به هیجان ها می شوند . برای برخی مردم این اولین باری خواهد بود که آنها واقعا در این باره فکر می کنند که هیجان ها از کجا می آیند  . توضیح دهید که اگر چه افکار خودآیند هدفمند هستند ، گاهی اوقات می توانند منفی و مبتنی بر اطلاعات اشتباه باشند . آنها می توانند حتی افکار منفی بیشتری را برانگیزند که بر چگونگی احساس فرد( از نظر هیجانی و از نظر جسمی )  و چگونگی رفتار فرد اثر می گذارد .گفتگوی زیر را برای روشن شدن مطلب  بکار ببرید :

احتمالا فرد می تواند زمانی را بیاد بیاورد که واقعا درباره چیزهایی ناراحت بوده است ، به تدریج در مورد آن موضوع به لحاظ هیجانی برانگیخته شده است ، و بعد فهمیده است آنچه فکر کرده است به شکل بدی اتفاق افتاده ، اصلا اتفاق نیافتاده است .  شیوه ای که فرد درباره یک رویداد فکر می کند ، چه مثبت و چه منفی . هیجان های که تجربه می کند را تعیین می کند . افکار منفی به هیجان ها منفی منجر می شوند در حالیکه هیجان های خوشایند با فکر کردن درباره افکار خوشایند ایجاد می شوند(رابرت فرنام، 1384).

برای آنکه موضوع را عینی تر و درک آن را ساده تر کرد ،می- توان در مورد ارتباط بین افکار و احساسات گفتگو کرد ،  زنجیره ای از رویدادها را روی برگه کاغذ در مقابل بیمار ترسیم کرد .

پس از دادن این اطلاعات ممکن است دقایقی را برای مرور مثال هایی از تجربه شخصی بیمار صرف کرد ، جایی که افکار به هیجان های مثبت و منفی خاصی منجر شده است . در ادامه مثالی ذکر می شود که می توان آن را برای نشان دادن قدرت افکار بکار برد .

 

موقعیت A : ماشینی به سرعت در حال حرکت است و در ترافیک از کنار ماشینی میان بر می زند و می رود .

درباره این شخص چه فکری می توان کرد؟

چه احساسی داشت ؟

موقعیت B : اکنون می توان فرض کرد که همسر راننده در صندلی عقب نشسته است و زمان زایمان او فرا رسیده است . او عجله دارد تا وی را به بیمارستان  پائین خیابان برساند .

  • درباره این شخص چه فکری می توان کرد ؟
  • چگونه اطلاعات شیوه احساس کردن را تغییر خواهند داد ؟

می توان توجه کرد چگونه وقتی افکار درباره شخص و اعمالش تغییر می کند ، هیجان ممکن است از خشم به نگرانی تغییر کند (کرک،کیس و کلارک،1989؛به نقل از قاسم زاده،1387).

 

 

 

 هیجان ها و درد

اکنون که بیمار درک کرد که افکار به هیجان ها منجر می شود به بررسی ارتباط بین هیجان ها و درد پرداخته شود . پژوهش ها و کارهای بالینی نشان می دهند که ارتباط بین هیجان های منفی ( مانند اضطراب و افسردگی ) و درد مزمن بسیار قوی است . در حقیقت افسردگی عامل رایج و مهم در تجربه درد مزمن است که با گزارش بالایی از درد ، تحمل پایین تر درد و ناتوانی زیاد ارتباط دارد.  درصد زیادی از بیمارانی که به دنبال درمان برای درد مزمن هستند ، افسرده اند (مایکل فری 1999 ؛ به نقل از رابرت فرنام ،1384).

دانلود پیشینه و مبانی نظری تحقیق تحریف های شناختی

دانلود فصل دوم پایان نامه با موضوع تحریف های شناختی

فصل دوم پایان نامه با موضوع تحریف های شناختی

فصل دوم پایان نامه با موضوع تحریف های شناختی

دانلود فصل دوم پایان نامه با موضوع  تحریف های شناختی

فصل دوم پایان نامه با موضوع  تحریف های شناختی
دسته بندی مبانی و پیشینه نظری
فرمت فایل doc
حجم فایل 40 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 36

فصل دوم پایان نامه با موضوع تحریف های شناختی

 

در 36  صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع :    انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل:     WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

 

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

 

چارچوب نظری پایان نامه روانشناسی با موضوع تحریف های شناختی

تعریف شناخت‌ 

 

  کلمه شناخت در لغت به معنی عمل یا فرایند دانستن است. رویکرد شناختی به شخصیت، بر نحوه­ای که افراد از محیط و خودشان آگاه می­شوند، نحوه­ای که درک نموده و ارزیابی می­کنند، یاد می­گیرند و مسایل را حل می­کنند، تمرکز دارد. این واقعا یک رویکرد روان­شناختی به شخصیت است؛ زیرا منحصرا روی فعالیت‌های ذهنی هشیار تمرکز دارد. این تمرکز روی ذهن، مفاهیمی را که سایر نظریه­پردازان به آنها پرداخته­اند، نادیده نمی­­­­­­­­گیرد. برای مثال، در رویکرد شناختی، نیازها، سایق‌ها یا هیجانات را جنبه­هایی از شخصیت می­دانند که تحت کنترل فرایندهای شناختی قرار دارند(شولتز وشولتز[1] ،1388).

 

روانشناسی شناختی 

 

انسان را موجودی پردازش کننده اطلاعات و مسأله گشا تلقی می کند.این دیدگاه در پی تبیین رفتار از راه مطالعه شیوه هایی است که شخص به اطلاعات موجود توجه می کند،آنها را تفسیر می کند،و به کار می برد. روانشناسی شناختی همانند دیدگاه روانکاوی متوجه فرایندهای درونی است.اما در این دیدگاه بیش از آنکه بر امیال،نیازها،و انگیزش تاکید شود بر اینکه افراد چگونه اطلاعات را کسب و تفسیر می کندو آنها را در حل مشکلات به کار می گیرند تاکید می شود.بر خلاف روانکاوی تکیه گاه شناختی نه بر انگیزش ها و احساسات و تعارضات نهفته بلکه بر فرایندهای ذهنی است که از آنها آگاهیم یا به راحتی می توانیم از آنها مطلع شویم.این رویکرد در تقابل با نظریه های یادگیری قرار می گیرد که محیط بیرونی را علت اساسی رفتار به شمار می آورند.اصولا دیدگاه شناختی به افکار و شیوه های حل مسأله کنونی توجه دارد تا تاریخچه شخصی.در این دیدگاه روابط بین هیجان ها انگیزش ها و فرایند های شناختی و در نتیجه همپوشی میان دیدگاه شناختی و دیگر رویکرد ها نیز آشکار می شود(ساراسون وساراسون[2]،1390).

روانشناسی شناختی زاده ی روانشناسی گشتالت است که در دهه ی 1920 مطرح شد.وجه مشخصه ی دیدگاهِ شناختی، توجه نسبتا ً اندک به رابطه ی محرک – پاسخ و فعالیت های عصبی می باشد. توجه اصلیِ این رویکرد، به موضوعاتی نظیر ادراک، حل مساله از طریقِ شهود، تصمیم گیری و فهم است. در تمامِ این فرایند ها شناخت از اهمیت مرکزی برخوردار است . شناخت یک مفهومِ کلی است که تمامیِ اشکالِ آگاهی را در بر می گیرد و شاملِ ادراک، تفکر، تصور،استدلال، و قضاوت و غیره می باشد. انقلابِ شناختی شاملِ تمامِ دیدگاه هایی می شود که به این مباحث اهمیتِ زیادی می دهند)جرج سیچ[3] ،1380).

 

افکار خودآیند

از دید شناختی ها افکار خودآیند،تحریف های شناختی،باورهای غیر منطقی مختص رابطه و طرحواره های شناختی علل اکثر مشکلات رفتاری وتعارضات بین فردی است(فلانگان وفلانگان،2004؛الیس،2003؛به نقل از فرحبخش،1382؛ بهاری وسیف،1384).

مدل شناختی بک (1970)نیزدرباره ی آسیب شناسی برنقش محوری تفکر در فراخوانی وتداوم افسردگی،اضطراب وخشم تاکید می کند.سوگیری شناختی باعث آسیب پذیری افراد نسبت به وقابع منفی مانند فقدانها ومشکلات زندگی می شوند.

طرز تفکر بدبینانه بدون منطق زمینه ساز شروع افسردگی واختلالات خلقی و دوام آنها است.تفکر شدید منفی،همیشه با افسردگی یا اختلالات احساسی همراه است.وقتی نگران می شوید،وقتی افکار ناخوشایند به ذهنتان خطور می نماید،کج خلق وافسرده می شوید(برنز،1386؛45).

 

موضع فلسفی کلی در زمینه شناخت 

 

فرد به عنوان دانشمند: کلی معتقد است که افراد مانند دانشمندان، با ساختن فرضیه­هایی درباره محیط و آزمودن آنها در برابر واقعیت زندگی روزمره، دنیای تجربیات خود را درک کرده و سازمان می­دهند و این درک و تفسیر تجربه، برداشت منحصر به فرد ما را از رویدادها نشان می­دهد. کلی گفت: "ما از طریق الگوهای شفافی که متناسب با واقعیت‌ها هستند که دنیا از آنها تشکیل شده است به دنیا می­نگریم". ما می­توانیم این الگوها را با عینک­های آفتابی مقایسه کنیم که رنگ خاصی را به هر چیزی که می­بینیم، می­دهد. عینک یک نفر ممکن است آبی رنگ و عینک دیگری سبز رنگ باشد. امکان دارد چند نفر به یک صحنه نگاه کنند و بسته به عینکی که زده­اند آن را به صورت متفاوتی ببینند. بنابراین، با توجه به فرضیه­هایی که می­سازیم، به دنیای خود معنی می­دهیم. این دیدگاه خاص، که هر کسی آن را به وجود می­آورد، همان چیزی است که "سیستم سازه" نامیده می­شود. سازه، روش منحصر به فرد شخص برای در نظر گرفتن زندگی است(برنز،1386؛398).

یک سازه، شیوه نگاه کردن فرد به رویدادهای موجود زندگی و شیوه تعبیر و تفسیر آن فرد از جهان است(کریمی،1385).

 

مدلABC الیس

الیس(1962)برای تبیین اختلالات عاطفی وهیجانی به الگوی abcمتوسل می شود و مطرح می سازد که وقتی حادثه فعال کننده ای(a)برای فرد اتفاق می افتد ،او براساس تمایلات ذاتی خود ممکن است دو برداشت متفاوت و متضاد از آن داشته باشد:یکی افکار،عقاید وباورهای منطقی وعقلانی(rb)ودیگری افکار وعقاید وبرداشت های غیر عقلانی وغیر منطقی(ib). اگر فرد تابع افکار وعقاید عقلانی ومنطقی باشد،به عواقب منطقی(rc)دست خواهد یافت وشخصیت سالمی خواهد داشت واگر دستخوش افکار وعقاید غیر منطقی وغیر عقلانی قرار گیرد،با عواقب غیر منطقی(ic)مواجه خواهد شد،که در این حالت او فردی است مضطرب واشفته ودارای اختلالات هیجانی.بنا براین از دیدگاه الیس اضطراب،افسردگی،واختلالات خلقی،عاطفی،احساسی حاصل تفکر غیر منطقی فرد است که به صورت خود گویی های درونی درفرد وجود داشته وسبب ایجاد احساس بی کفایتی و بی ارزشی،ارزیابی های بدبینانه، منفی بافی و ارزیابی ضعیف از توانایی مقابله با مشکلات وحل وفصل آنها در فرد می شوند(الیس،1991،1969،1982؛به نقل از برون وهمکاران،1996).

 

2-3-6.تناوب­گرایی تعبیری:  

ما در طول زندگی، با هر نوع آدم یا موقعیتی که روبرو می‌شویم، سازه­های متعددی را شکل می­دهیم. هنگامی که با افراد جدید آشنا شده و با موقعیت‌های تازه روبرو می­شویم، فهرست سازه­های خود را گسترش می­دهیم. علاوه بر این، وقتی موقعیت‌ها تغییر می­کنند، ممکن است هر از گاهی سازه­های خود را تعدیل کرده یا کنار بگذاریم. تجدیدنظر در سازه­ها فرایندی ضروری و مستمر است. اگر سازه­های ما نمی­توانستند اصلاح شوند، در این صورت قادر نبودیم با موقعیت‌های تازه کنار بیاییم. کلی این سازگارپذیری را تناوب­گرایی تعبیری نامید تا بیان کند که ما به وسیله سازه­های خود کنترل نمی‌شویم بلکه آزادیم تا در آنها تجدیدنظر کنیم(شولتز وشولتز ،1388).

 

2-3-7.مدل شتاختی بک

 

مدل شناختی بک، با کار روی افراد افسرده شروع و سپس به سایر اختلالات نظیر اضطراب، اختلالات شخصیتی و اعتیاد گسترش داده شد.

یکی از خصوصیات بارز مدل شناخت‌درمانی بک، ایجاد پیوند محکم بین دو زمینه بالینی و پژوهشی بود و نیز پیوندخوردن بنیان نظری مدل شناخت‌درمانی با برخی از نگرش‌های پردازش اطلاعات، ظرفیت‌های جدیدی در آن به وجود آورد. استفاده از سازه‌های نظری مهم و کارسازی مانند طرحواره، سوگیری، فرضیه‌آزمایی، تحریف، افکار خود – آیند و غیره، تبیین برخی از مکانیسم‌های شناختی در افسردگی و اضطراب را آسان تر ساخت. مدل بک، مخصوصا از این نظر حایز اهمیت است که پژوهش‌های گسترده‌ای را دامن زده و یافته‌های حاصل از این پژوهش‌ها نه تنها پالایش‌هایی در پاره‌ای از مفاهیم اصلی شناخت‌درمانی پدید آوردند، بلکه مکانیسم‌های احتمالی جدیدی را در فرایند درمان ارایه دادند که گاه با مکانیسم‌های پیشنهادی در شناخت‌درمانی، در مقام تعارض قرار می‌گرفتند. با این همه، این مدل هنوز یکی از کارآمدترین مدل‌ها درباره تغییر رفتار و برداشت فرد از رویدادهاست. مخصوصا اهمیتی که در آن به جنبه‌های رفتاری و عملی(به شکل تکلیف خانگی، یادداشت برداری و...) در ارزیابی و درمان داده می‌شود و سازمان‌بندی مناسبی که در طراحی و اجرای برنامه درمانی در آن وجود دارد، در گسترش و قابلیت کاربردی آن در افراد مختلف و متناسب با شرایط مختلف فرهنگی و اجتماعی، تاثیر داشته است(قاسم زاده،1382).

 

2-3-8.مدل بک از دو بخش تشکیل شده است

1. ساختارشناختی یا طرحواره

2. پردازش‌شناختی.

 

  ساختار‌شناختی عبارت از، مجموعه مفاهیم تحت عنوان دانش عمومی درباره حوادث، اعمال یا اشیاء که حاصل تجربیات گذشته است می‌باشد. ساختارشناختی نقش اصلی را در غربال کردن، رمزگردانی، سازماندهی و ذخیره‌سازی و بازخوانی اطلاعات دارد. اطلاعاتی که با طرحواره‌های موجود سازگار باشند به دقت رمزگذاری می‌شوند در حالی که اطلاعات ناسازگار یا مغایر با طرحواره‌ها فراموش می­شوند. هنگامی که یک شخص با یک موفقیت خاص روبرو می‌شود، طرحواره مربوط به محرک فعال خواهد شد. تفاوت‌های فردی در الگوهای پردازش به تفاوت در طرحواره‌های فعال در نظام شناختی مربوط می‌شوند. برای مثال، بک بیان می دارد که، بیماران افسرده دارای طرحواره "افسرده گون" هستند که با پرازش اطلاعات در ابعاد منفی که مربوط به شکست و از دست دادن است مشخص می‌شوند و این در حالی است که بیماران مضطرب با طرحواره خطر توصیف می‌گردند که با پردازش اطلاعات در یک فضای حاکی از تهدید و خطر فعال می‌شوند.

  جزء دوم نظریه شناخت‌درمانی بک، پردازش‌شناختی است. هنگامی که نظام شناختی با یک موفقیت یا محرک روبرو می‌شود، پردازش اطلاعات خودکار برای انتخاب، تفسیر و ارزیابی محرک به کار می­افتد. همان طور که بک و امری تاکید دارند عمده‌ترین مشخصه اختلالاتی نظیر اضطراب و افسردگی، ماهیت پردازش‌شناختی است. به عبارت دیگر پردازش اطلاعات خاصی، تفکرات خودکار منفی را سبب می‌شود (مرادی،1380).

دیدگاه زیربنایی الگوی شناختی این است که رویدادهای ذهنی(یعنی انتظارها، اعتقادها، خاطرات و ...) می‌توانند علت رفتار باشند. اگر این رویدادهای ذهنی تغییر کنند، تغییر رفتار در پی آن خواهد بود. درمان‌گر شناختی با این اعتقاد، علت یا سبب‌شناسی اختلالات روانی را در رویدادهای ذهنی آشفته جستجو می‌کند. برای مثال؛ اگر کسی افسرده باشد، درمان‌گر شناختی، علت افسردگی او را در اعتقادات یا افکار او می‌جوید. شاید او معتقد باشد کنترلی بر رویدادهای زندگی‌اش ندارد. درمان موفقیت‌آمیز برای این اختلالات، تغییر دادن این افکار است. برای این‌ که بفهمیم درمان‌گر شناختی چه کاری انجام می‌دهد، به مثال زیر توجه کنید: دو فرد مهارت‌های سخنرانی یکسانی دارند اما یکی از آن‌ها هنگام سخنرانی در جمع مضطرب است و دیگری از عهده این کار برمی‌آید. اگر سخنران مضطرب هنگامی که می‌بیند تعدادی از شنوندگان سالن را ترک می‌گویند به طور فزاینده‌ای افسرده شود چه پیش می‌آید؟ ممکن است او به سخنرانی و خودش برچسب شکست زده، یا از آن بدتر اصلا حاضر نشود در مقابل شنونده‌ای صحبت کند. درمان‌گر شناختی برای او چه می‌کند؟ از آن‌جا که درمان‌گر شناختی عمدتا با باورها و افکار فرد سروکار دارد، به بررسی آن‌ها خواهد پرداخت. او با پی بردن به این موضوع که سخنران فکر می‌کند شنوندگان را کسل می‌کند، دو فرضیه را دنبال می‌کند. فرضیه اول این ‌که سخنران واقعا کسل کننده است، که اگر در جریان درمان، درمان‌گر متوجه شود سخنرانی‌های قبلی فرد با استقبال مواجه شده نتیجه می‌گیرد این فرضیه غلط است. فرضیه دوم این است که، افکار سخنران واقعیت را تحریف می‌کنند. سخنران با تمرکز بر یک رویداد، شواهد منفی را انتخاب می‌کند. در اینجا درمان‌گر توجه مراجع را به شواهد مخالف جلب می‌کند. این ‌که او سابقه سخنرانی خوبی داشته، تعداد کمی سالن را ترک کرده‌اند و... وظیفه درمان‌گر بیرون کشیدن تمام افکار منفی تحریف شده و مواجه کردن مراجع با شواهد مخالف است و سپس به او کمک می‌کند تا این افکار را تغییر دهد(روزنهان،دیویدال،سلیگمن،مارتین ،1379).

 


1-Schultz& Schultz

1-Sarason & Sarason

2-Jorj bech

 

دانلود فصل دوم پایان نامه با موضوع  تحریف های شناختی

دانلود پایان نامه مقایسه تحریف های شناختی و طرحواره های هیجانی در افراد مبتلا به میگرن با افراد سالم

مقایسه تحریف های شناختی و طرحواره های هیجانی در افراد مبتلا به میگرن با افراد سالم

مقایسه تحریف های شناختی و طرحواره های هیجانی در افراد مبتلا به میگرن با افراد سالم

دانلود مقایسه تحریف های شناختی و طرحواره های هیجانی در افراد مبتلا به میگرن با افراد سالم

مقایسه تحریف های شناختی و طرحواره های هیجانی در افراد مبتلا به میگرن با افراد سالم
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 654 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 197

مقایسه تحریف های شناختی و طرحواره های هیجانی در افراد مبتلا به میگرن با افراد سالم

هدف از انجام این پژوهش مقایسه طرحواره های هیجانی وتحریف های شناختی در افراد مبتلا به میگرن با افراد سالم بود.برای انجام آن از روش پژوهشی علی مقایسه ای (پس رویدادی) استفاده شد.جامعه آماری کلیه افراد مبتلا به میگرن تحت درمان در کلینیک های اعصاب و روان شهر خرم آباد وهمراهان آن ها بودند که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس تعداد50نفر از افراد مبتلا به میگرن از کلینیک صدیق شهرستان خرم آباد و50 نفر سالم از بین همراهان آنها انتخاب شدند.برای گردآوری داده ها از دو پرسشنامه،"طرحواره های هیجانی لیهی" و"تحریف های شناختی"، و برای پردازش داده ها از نرم افزار spss و روش های آمار توصیفی و آماراستنباطی مانند،مانوا،میانگین،انحراف استاندارد استفاده شد.یافته ها بیانگر آن بود که بیشتر زیرمقیاس های طرحواره های هیجانی وتحریف های شناختی از جمله،بی اعتمادسازی،احساس گناه،ساده انگاری هیجان،فاقد ارزشیابی،فقدان کنترل،عدم پذیرش احساسات،نشخوار فکری، اظهارگری، احساس­شرم، تحریف همه یا هیچ، تعمیم مبالغه آمیز، فیلتر ذهنی، درشت بینی-ریزبینی،استدلال احساسی، باید-بهتر، با میگرن در ارتباط هستند .ولی در چندین مورد ازجمله،عدم درک،کرختی،بسیار منطقی، تداوم، هوشیاری ضعیف، بی توجهی به امرمثبت، نتیجه گیری شتابزده، برچسب زدن، شخصی سازی ارتباط معنی داری یافت نشد. واژه های کلیدی: تحریف های شناختی ،طرحواره های هیجانی، میگرن فهرست مطالب چکیده 1 فصل اول:کلیات پژوهش 1-1.مقدمه3 1-2.بیان مساله5 1-3.اهمیت وضرورت پژوهش9 1-4.هدف های پژوهش11 1-4-1.هدف کلی پژوهش11 1-4-2.اهداف جزیی پژوهش11 1-5.سوالات پژوهش11 1-6.فرضیه های پژوهش11 1-7.اصطلاحات وتعاریف عملیاتی12 1-7-1.تعریف میگرن12 1-7-2.تحریف شناختی12 1-7-3.طرحواره هیجانی13 1-8.خلاصه فصل13 فصل دوم:گستره نظری موضوع وسوابق پژوهش بخش اول:ادبیات وگستره نظری15 2-1.مقدمه15 2-2.ادبیات وگستره نظری میگرن15 2-2-1.تاریخچه15 2-2-2.تعریف میگرن16 2-2-3.علل میگرن17 2-2-4.انواع میگرن17 2-2-4-1.میگرن با پیش درآمد 18 2-2-4-2.میگرن بدون پیش درآمد19 2-2-4-3.انواع دیگر میگرن 19 2-2-5.پاتوژنز21 2-2-6.تشخیص بیماری22 2-2-7.تشخیص های افتراقی میگرن23 2-2-8.فرضیه های مرتبط با میگرن24 2-2-8-1.فرضیه عروقی میگرن24 2-2-8-2.فرضیه عصبی میگرن25 2-2-9.سیستم عروقی تری ژمینال در میگرن25 2-2-10.هیدروکسی تریپتامین در میگرن26 2-2-11.دوپامین در میگرن26 2-2-12.دستگاه عصبی سمپاتیک در میگرن27 2-2-13.یافته های بالینی27 2-2-14.میگرن همراه با اورا (میگرن کلاسیک28 2-2-15.میگرن قاعده ای (بازیلار28 2-2-16.درمان میگرن29 2-2-17.درمان پیشگیرانه میگرن32 2-2-18.جامعه و فرهنگ33 2-2-19.جنبه‌های محیطی34 2-2-20.سبک زندگی34 2-2-21.خصوصیات روانشناختی میگرن34 2-3. ادبیات و گسترهی نظری تحریف های شناختی35 2-3-1.تعریف شناخت35 2-3-2.روانشناسی شناختی35 2-3-3.افکار خودآیند36 2-3-4.موضع فلسفی کلی در زمینه شناخت36 2-3-5.مدلABC الیس37 2-3-6.تناوب­گرایی تعبیری37 2-3-7.مدل شتاختی بک38 2-3-8.مدل بک از دو بخش تشکیل شده است38 2-3-9.نظریه آسیب شناسی روانی رفتار در مانی عقلانی-هیجانی 40 2-3-10.رایج ترین عقاید غیر منطقی41 2-3-11.ده خطای شناختی از نظر آلبرت الیس44 2-4.ادبیات و گسترهی نظری طرحواره های هیجانی53 2-4-1.تعریف هیجان ومولفه های آن53 2-4-2.هیجان و نظریه های هیجان53 2-4-3.اجزای هیجان54 2-4-4.تاریخچه هیجان54 2-4-5.نظریه‌های هیجان 55 2-4-5-1.نظریه جیمز – لانگه55 2-4-5-2.نظریه ارزیابانه55 2-4-5-3.نظریه رفتارگرایی55 2-4-5-4.نظریه بازخوراند چهره55 2-4-6.وظایف هیجان‌ها 55 2-4-7.فیزیولوژی هیجان‌ها56 2-4-8.جنبه های مختلف هیجان در روانشناسی56 2-4-9.ماهیت هیجان56 2-4-10.واکنش های فیزیولوژیک هیجان58 2-4-11.ابزارهای مطالعه ی هیجان58 2-4-12.انواع واکنش های هیجانی59 2-4-13.عملکرد ذهن در هیجان62 2-4-14.اساس عصبی هیجان64 2-4-15.نظریه های مربوط به هیجان65 2-4-16.نتیجه هیجان67 2-4-17.هیجان و سلامت69 2-4-18.مغز هیجانی71 2-4-19.به کار بردن درست هیجان ها 73 2-4-20تعریف هیجان خواهی73 2-4-21.نظریه هیجان خواهی ماروین زاکرمن74 2-4-22.ویژگی های افراد هیجان خواه75 2-4-23.نتیجه گیری78 2-4-24. مفهوم طرحواره79 2-4-25.طرحواره های هیجانی79 2-4-26. درمان هیجان محور لسلی گرینبرگ80 2-4-27.مدل طرحواره درمانی هیجانی لیهی81 2-4-28.دستیابی به هیجان ها83 2-4-29.شناسایی طرحواره های هیجانی84 2-4-30.تعریف طرحواره های هیجانی 84 2-4-31.انواع طرحواره های هیجانی85 2-5.بخش دوم:سوابق پژوهشی91 2-5-1.سوابق پژوهشی خارج از ایران91 2-5-2.سوابق پژوهشی داخل ایران92 2-6.خلاصه فصل96 فصل سوم:روش اجرای پژوهش 3-1.مقدمه98 3-2.خصوصیات طرح پژوهش98 3-3.جامعه آماری مورد مطالعه99 3-4.روش نمونه گیری وحجم نمونه99 3-5.ابزارهای اندازه گیری99 3-5-1.پرسشنامه تحریف های شناختی99 3-5-2..مقیاس طرحواره های هیجانی لیهی102 3-6.فرایند اجرای پژوهش105 3-7.روش پردازش و تحلیل اطلاعات106 3-8.خلاصه فصل 107 فصل چهارم:ارایه نتایج کمی،پردازش وتحلیل داده ها 4-1) مقدمه109 4-2) ازمون فرضیه اول پژوهش109 4-3.آزمون فرضیه دوم پژوهش129 4-4.خلاصه فصل چهارم144 فصل پنجم:بحث ،تحلیل،نتیجه گیری 5-1.مقدمه 146 5-2.بررسی یافته های پژوهش وارتباط آنها با نتایج مطالعات قبلی 146 5-3.جمع بندی ونتیجه گیری از یافته های پژوهش148 5-4.محدودیت های تحقیق149 5-5.پیشنهادهای پژوهش150 5-5-1.پیشنهادهای پژوهشی150 5-5-2.پیشنهادهای اجرایی150 5-6.خلاصه فصل151 فهرست منابع 152 پیوست ها 158 چکیده انگلیسی176 فهرست جدول ها عنوان صفحه جدول 3-1؛ زیرمقیاس ها وسوالات مربوط به آنها درپرسشنامه تحریف شناختی 100 جدول 3-2؛ میانگین وانحراف استاندارد شاخص های مربوط به ازمون تحریف شناختی 101 جدول3-3؛ نمره میانگین وانحراف استاندارد تحریف های شناختی درجنسیت 102 جدول3-4؛ ضریب پایایی102 جدول3-5؛ زیرمقیاس ها وسوالات مربوطه در پرسشنامه طرحواره های هیجانی 103 جدول 4-1؛ ماتریکس کواریانس برای فرضیه اول110 جدول 4-2؛آزمون معنی داری تحلیل واریانس چندراهه110 جدول 4-3؛ تفاوت بین­گروهی میانگین بی­اعتمادسازی در بین شرکت­کننده­های مبتلا وسالم111 جدول 4-4؛ تفاوت بین­گروهی میانگین عدم درک در بین شرکت­کننده­های مبتلا و سالم 113 جدول 4-5؛ تفاوت بین­گروهی میانگین احساس گناه در بین شرکت­کننده­های مبتلا و سالم 114 جدول 4-6؛ تفاوت بین­گروهی میانگین ساده انگاری هیجان در بین شرکت­کننده­های مبتلا و سالم115 جدول 4-7؛ تفاوت بین­گروهی میانگین فاقد ارزشیابی در بین شرکت­کننده­های مبتلا و سالم117 جدول 4-8؛ تفاوت بین­گروهی میانگین فقدان کنترل در بین شرکت­کننده­های مبتلا و سالم118 جدول 4-9؛ تفاوت بین­گروهی میانگین کرختی در بین شرکت­کننده­های مبتلا و سالم 119 جدول 4-10؛ تفاوت بین­گروهی میانگین بسیار منطقی در بین شرکت­کننده­های مبتلا و سالم121 جدول 4-11؛ تفاوت بین­گروهی میانگین تداوم در بین شرکت­کننده­های مبتلا و سالم 122 جدول 4-12؛ تفاوت بین­گروهی میانگین هوشیاری ضعیف در بین شرکت­کننده­های مبتلا و سالم123 جدول 4-13؛ تفاوت بین­گروهی میانگین عدم پذیرش احساسات در بین شرکت­کننده­های مبتلا و سالم 125 جدول 4-14؛ تفاوت بین­گروهی میانگین نشخوارفکری در بین شرکت­کننده­های مبتلا و سالم126 جدول 4-15؛ تفاوت بین­گروهی میانگین اظهارگری در بین شرکت­کننده­های مبتلا و سالم 127 جدول 4-16؛ تفاوت بین­گروهی میانگین احساس شرم در بین شرکت­کننده­های مبتلا و سالم 129 جدول4-17؛ماتریکس کواریانس فرضیه دوم130 جدول 4-18؛ آزمون معنی داری تحلیل واریانس چندراهه130 جدول 4-19؛ تفاوت بین­گروهی میانگین تحریف همه یاهیچ در بین شرکت­کننده­های مبتلا و سالم131 جدول 4-20؛ تفاوت بین­گروهی میانگین تعمیم مبالغه امیز در بین شرکت­کننده­های مبتلا و سالم133 جدول 4-21؛ تفاوت بین­گروهی میانگین فیلترذهنی در بین شرکت­کننده­های مبتلا و سالم 134 جدول 4-22؛ تفاوت بین­گروهی میانگین بی توجهی به امر مثبت در بین شرکت­کننده­های مبتلا و سالم 135 جدول 4-23؛ تفاوت بین­گروهی میانگین نتیجه گیری شتابزده در بین شرکت­کننده­های مبتلا و سالم137 جدول 4-24؛ تفاوت بین­گروهی میانگین درشت بینی و ریزبینی در بین شرکت­کننده­های مبتلا وسالم138 جدول 4-25؛ تفاوت بین­گروهی میانگین استدلال احساسی در بین شرکت­کننده­های مبتلا و سالم139 جدول 4-26؛ تفاوت بین­گروهی میانگین باید بهتر در بین شرکت­کننده­های مبتلا و سالم 141 جدول 4-27؛ تفاوت بین­گروهی میانگین برچسب زدن در بین شرکت­کننده­های مبتلا وسالم 142 جدول 4-28؛ تفاوت بین­گروهی میانگین شخصی سازی در بین شرکت­کننده­های مبتلا و سالم 143 فهرست نمودارها عنوان صفحه نمودار4-1: تفاوت بین­گروهی میانگین بی­اعتمادسازی111 نمودار4-2: تفاوت بین­گروهی میانگین عدم درک112 نمودار4-3: تفاوت بین­گروهی میانگین احساس گناه114 نمودار4-4: تفاوت بین­گروهی میانگین ساده انگاری هیجان. 115 نمودار4-5: تفاوت بین­گروهی میانگین فاقد ارزشیابی116 نمودار4-6: تفاوت بین­گروهی میانگین فقدان کنترل118 نمودار4-7: تفاوت بین­گروهی میانگین کرختی119 نمودار4-8: تفاوت بین­گروهی میانگین بسیار منطقی120 نمودار4-9: تفاوت بین­گروهی میانگین تداوم122 نمودار4-10: تفاوت بین­گروهی میانگین هوشیاری ضعیف123 نمودار4-11: تفاوت بین­گروهی میانگین عدم پذیرش احساسات124 نمودار4-12: تفاوت بین­گروهی میانگین نشخوارفکری126 نمودار4-13: تفاوت بین­گروهی میانگین اظهارگری127 نمودار4-14: تفاوت بین­گروهی میانگین احساس شرم128 نمودار4-15: تفاوت بین­گروهی میانگین تحریف همه یاهیچ... 131 نمودار4-16: تفاوت بین­گروهی میانگین تعمیم مبالغه امیز132 نمودار4-17: تفاوت بین­گروهی میانگین فیلترذهنی134 نمودار4-18: تفاوت بین­گروهی میانگین بی توجهی به امر مثبت 135 نمودار4-19: تفاوت بین­گروهی میانگین نتیجه گیری شتابزده 136 نمودار4-20: تفاوت بین­گروهی میانگین درشت بینی و ریزبینی 138 نمودار4-21: تفاوت بین­گروهی میانگین استدلال احساسی139 نمودار4-22: تفاوت بین­گروهی میانگین باید بهتر140 نمودار4-23: تفاوت بین­گروهی میانگین برچسب زدن142 نمودار4-24: تفاوت بین­گروهی میانگین شخصی سازی143

دانلود مقایسه تحریف های شناختی و طرحواره های هیجانی در افراد مبتلا به میگرن با افراد سالم

دانلود فصل دوم پایان نامه با موضوع تحریف های شناختی

فصل دوم پایان نامه با موضوع تحریف های شناختی

فصل دوم پایان نامه با موضوع تحریف های شناختی

دانلود فصل دوم پایان نامه با موضوع  تحریف های شناختی

فصل دوم پایان نامه با موضوع  تحریف های شناختی
دسته بندی مبانی و پیشینه نظری
فرمت فایل doc
حجم فایل 40 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 36

فصل دوم پایان نامه با موضوع تحریف های شناختی

 

در 36  صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع :    انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل:     WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

 

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

 

چارچوب نظری پایان نامه روانشناسی با موضوع تحریف های شناختی

تعریف شناخت‌ 

 

  کلمه شناخت در لغت به معنی عمل یا فرایند دانستن است. رویکرد شناختی به شخصیت، بر نحوه­ای که افراد از محیط و خودشان آگاه می­شوند، نحوه­ای که درک نموده و ارزیابی می­کنند، یاد می­گیرند و مسایل را حل می­کنند، تمرکز دارد. این واقعا یک رویکرد روان­شناختی به شخصیت است؛ زیرا منحصرا روی فعالیت‌های ذهنی هشیار تمرکز دارد. این تمرکز روی ذهن، مفاهیمی را که سایر نظریه­پردازان به آنها پرداخته­اند، نادیده نمی­­­­­­­­گیرد. برای مثال، در رویکرد شناختی، نیازها، سایق‌ها یا هیجانات را جنبه­هایی از شخصیت می­دانند که تحت کنترل فرایندهای شناختی قرار دارند(شولتز وشولتز[1] ،1388).

 

روانشناسی شناختی 

 

انسان را موجودی پردازش کننده اطلاعات و مسأله گشا تلقی می کند.این دیدگاه در پی تبیین رفتار از راه مطالعه شیوه هایی است که شخص به اطلاعات موجود توجه می کند،آنها را تفسیر می کند،و به کار می برد. روانشناسی شناختی همانند دیدگاه روانکاوی متوجه فرایندهای درونی است.اما در این دیدگاه بیش از آنکه بر امیال،نیازها،و انگیزش تاکید شود بر اینکه افراد چگونه اطلاعات را کسب و تفسیر می کندو آنها را در حل مشکلات به کار می گیرند تاکید می شود.بر خلاف روانکاوی تکیه گاه شناختی نه بر انگیزش ها و احساسات و تعارضات نهفته بلکه بر فرایندهای ذهنی است که از آنها آگاهیم یا به راحتی می توانیم از آنها مطلع شویم.این رویکرد در تقابل با نظریه های یادگیری قرار می گیرد که محیط بیرونی را علت اساسی رفتار به شمار می آورند.اصولا دیدگاه شناختی به افکار و شیوه های حل مسأله کنونی توجه دارد تا تاریخچه شخصی.در این دیدگاه روابط بین هیجان ها انگیزش ها و فرایند های شناختی و در نتیجه همپوشی میان دیدگاه شناختی و دیگر رویکرد ها نیز آشکار می شود(ساراسون وساراسون[2]،1390).

روانشناسی شناختی زاده ی روانشناسی گشتالت است که در دهه ی 1920 مطرح شد.وجه مشخصه ی دیدگاهِ شناختی، توجه نسبتا ً اندک به رابطه ی محرک – پاسخ و فعالیت های عصبی می باشد. توجه اصلیِ این رویکرد، به موضوعاتی نظیر ادراک، حل مساله از طریقِ شهود، تصمیم گیری و فهم است. در تمامِ این فرایند ها شناخت از اهمیت مرکزی برخوردار است . شناخت یک مفهومِ کلی است که تمامیِ اشکالِ آگاهی را در بر می گیرد و شاملِ ادراک، تفکر، تصور،استدلال، و قضاوت و غیره می باشد. انقلابِ شناختی شاملِ تمامِ دیدگاه هایی می شود که به این مباحث اهمیتِ زیادی می دهند)جرج سیچ[3] ،1380).

 

افکار خودآیند

از دید شناختی ها افکار خودآیند،تحریف های شناختی،باورهای غیر منطقی مختص رابطه و طرحواره های شناختی علل اکثر مشکلات رفتاری وتعارضات بین فردی است(فلانگان وفلانگان،2004؛الیس،2003؛به نقل از فرحبخش،1382؛ بهاری وسیف،1384).

مدل شناختی بک (1970)نیزدرباره ی آسیب شناسی برنقش محوری تفکر در فراخوانی وتداوم افسردگی،اضطراب وخشم تاکید می کند.سوگیری شناختی باعث آسیب پذیری افراد نسبت به وقابع منفی مانند فقدانها ومشکلات زندگی می شوند.

طرز تفکر بدبینانه بدون منطق زمینه ساز شروع افسردگی واختلالات خلقی و دوام آنها است.تفکر شدید منفی،همیشه با افسردگی یا اختلالات احساسی همراه است.وقتی نگران می شوید،وقتی افکار ناخوشایند به ذهنتان خطور می نماید،کج خلق وافسرده می شوید(برنز،1386؛45).

 

موضع فلسفی کلی در زمینه شناخت 

 

فرد به عنوان دانشمند: کلی معتقد است که افراد مانند دانشمندان، با ساختن فرضیه­هایی درباره محیط و آزمودن آنها در برابر واقعیت زندگی روزمره، دنیای تجربیات خود را درک کرده و سازمان می­دهند و این درک و تفسیر تجربه، برداشت منحصر به فرد ما را از رویدادها نشان می­دهد. کلی گفت: "ما از طریق الگوهای شفافی که متناسب با واقعیت‌ها هستند که دنیا از آنها تشکیل شده است به دنیا می­نگریم". ما می­توانیم این الگوها را با عینک­های آفتابی مقایسه کنیم که رنگ خاصی را به هر چیزی که می­بینیم، می­دهد. عینک یک نفر ممکن است آبی رنگ و عینک دیگری سبز رنگ باشد. امکان دارد چند نفر به یک صحنه نگاه کنند و بسته به عینکی که زده­اند آن را به صورت متفاوتی ببینند. بنابراین، با توجه به فرضیه­هایی که می­سازیم، به دنیای خود معنی می­دهیم. این دیدگاه خاص، که هر کسی آن را به وجود می­آورد، همان چیزی است که "سیستم سازه" نامیده می­شود. سازه، روش منحصر به فرد شخص برای در نظر گرفتن زندگی است(برنز،1386؛398).

یک سازه، شیوه نگاه کردن فرد به رویدادهای موجود زندگی و شیوه تعبیر و تفسیر آن فرد از جهان است(کریمی،1385).

 

مدلABC الیس

الیس(1962)برای تبیین اختلالات عاطفی وهیجانی به الگوی abcمتوسل می شود و مطرح می سازد که وقتی حادثه فعال کننده ای(a)برای فرد اتفاق می افتد ،او براساس تمایلات ذاتی خود ممکن است دو برداشت متفاوت و متضاد از آن داشته باشد:یکی افکار،عقاید وباورهای منطقی وعقلانی(rb)ودیگری افکار وعقاید وبرداشت های غیر عقلانی وغیر منطقی(ib). اگر فرد تابع افکار وعقاید عقلانی ومنطقی باشد،به عواقب منطقی(rc)دست خواهد یافت وشخصیت سالمی خواهد داشت واگر دستخوش افکار وعقاید غیر منطقی وغیر عقلانی قرار گیرد،با عواقب غیر منطقی(ic)مواجه خواهد شد،که در این حالت او فردی است مضطرب واشفته ودارای اختلالات هیجانی.بنا براین از دیدگاه الیس اضطراب،افسردگی،واختلالات خلقی،عاطفی،احساسی حاصل تفکر غیر منطقی فرد است که به صورت خود گویی های درونی درفرد وجود داشته وسبب ایجاد احساس بی کفایتی و بی ارزشی،ارزیابی های بدبینانه، منفی بافی و ارزیابی ضعیف از توانایی مقابله با مشکلات وحل وفصل آنها در فرد می شوند(الیس،1991،1969،1982؛به نقل از برون وهمکاران،1996).

 

2-3-6.تناوب­گرایی تعبیری:  

ما در طول زندگی، با هر نوع آدم یا موقعیتی که روبرو می‌شویم، سازه­های متعددی را شکل می­دهیم. هنگامی که با افراد جدید آشنا شده و با موقعیت‌های تازه روبرو می­شویم، فهرست سازه­های خود را گسترش می­دهیم. علاوه بر این، وقتی موقعیت‌ها تغییر می­کنند، ممکن است هر از گاهی سازه­های خود را تعدیل کرده یا کنار بگذاریم. تجدیدنظر در سازه­ها فرایندی ضروری و مستمر است. اگر سازه­های ما نمی­توانستند اصلاح شوند، در این صورت قادر نبودیم با موقعیت‌های تازه کنار بیاییم. کلی این سازگارپذیری را تناوب­گرایی تعبیری نامید تا بیان کند که ما به وسیله سازه­های خود کنترل نمی‌شویم بلکه آزادیم تا در آنها تجدیدنظر کنیم(شولتز وشولتز ،1388).

 

2-3-7.مدل شتاختی بک

 

مدل شناختی بک، با کار روی افراد افسرده شروع و سپس به سایر اختلالات نظیر اضطراب، اختلالات شخصیتی و اعتیاد گسترش داده شد.

یکی از خصوصیات بارز مدل شناخت‌درمانی بک، ایجاد پیوند محکم بین دو زمینه بالینی و پژوهشی بود و نیز پیوندخوردن بنیان نظری مدل شناخت‌درمانی با برخی از نگرش‌های پردازش اطلاعات، ظرفیت‌های جدیدی در آن به وجود آورد. استفاده از سازه‌های نظری مهم و کارسازی مانند طرحواره، سوگیری، فرضیه‌آزمایی، تحریف، افکار خود – آیند و غیره، تبیین برخی از مکانیسم‌های شناختی در افسردگی و اضطراب را آسان تر ساخت. مدل بک، مخصوصا از این نظر حایز اهمیت است که پژوهش‌های گسترده‌ای را دامن زده و یافته‌های حاصل از این پژوهش‌ها نه تنها پالایش‌هایی در پاره‌ای از مفاهیم اصلی شناخت‌درمانی پدید آوردند، بلکه مکانیسم‌های احتمالی جدیدی را در فرایند درمان ارایه دادند که گاه با مکانیسم‌های پیشنهادی در شناخت‌درمانی، در مقام تعارض قرار می‌گرفتند. با این همه، این مدل هنوز یکی از کارآمدترین مدل‌ها درباره تغییر رفتار و برداشت فرد از رویدادهاست. مخصوصا اهمیتی که در آن به جنبه‌های رفتاری و عملی(به شکل تکلیف خانگی، یادداشت برداری و...) در ارزیابی و درمان داده می‌شود و سازمان‌بندی مناسبی که در طراحی و اجرای برنامه درمانی در آن وجود دارد، در گسترش و قابلیت کاربردی آن در افراد مختلف و متناسب با شرایط مختلف فرهنگی و اجتماعی، تاثیر داشته است(قاسم زاده،1382).

 

2-3-8.مدل بک از دو بخش تشکیل شده است

1. ساختارشناختی یا طرحواره

2. پردازش‌شناختی.

 

  ساختار‌شناختی عبارت از، مجموعه مفاهیم تحت عنوان دانش عمومی درباره حوادث، اعمال یا اشیاء که حاصل تجربیات گذشته است می‌باشد. ساختارشناختی نقش اصلی را در غربال کردن، رمزگردانی، سازماندهی و ذخیره‌سازی و بازخوانی اطلاعات دارد. اطلاعاتی که با طرحواره‌های موجود سازگار باشند به دقت رمزگذاری می‌شوند در حالی که اطلاعات ناسازگار یا مغایر با طرحواره‌ها فراموش می­شوند. هنگامی که یک شخص با یک موفقیت خاص روبرو می‌شود، طرحواره مربوط به محرک فعال خواهد شد. تفاوت‌های فردی در الگوهای پردازش به تفاوت در طرحواره‌های فعال در نظام شناختی مربوط می‌شوند. برای مثال، بک بیان می دارد که، بیماران افسرده دارای طرحواره "افسرده گون" هستند که با پرازش اطلاعات در ابعاد منفی که مربوط به شکست و از دست دادن است مشخص می‌شوند و این در حالی است که بیماران مضطرب با طرحواره خطر توصیف می‌گردند که با پردازش اطلاعات در یک فضای حاکی از تهدید و خطر فعال می‌شوند.

  جزء دوم نظریه شناخت‌درمانی بک، پردازش‌شناختی است. هنگامی که نظام شناختی با یک موفقیت یا محرک روبرو می‌شود، پردازش اطلاعات خودکار برای انتخاب، تفسیر و ارزیابی محرک به کار می­افتد. همان طور که بک و امری تاکید دارند عمده‌ترین مشخصه اختلالاتی نظیر اضطراب و افسردگی، ماهیت پردازش‌شناختی است. به عبارت دیگر پردازش اطلاعات خاصی، تفکرات خودکار منفی را سبب می‌شود (مرادی،1380).

دیدگاه زیربنایی الگوی شناختی این است که رویدادهای ذهنی(یعنی انتظارها، اعتقادها، خاطرات و ...) می‌توانند علت رفتار باشند. اگر این رویدادهای ذهنی تغییر کنند، تغییر رفتار در پی آن خواهد بود. درمان‌گر شناختی با این اعتقاد، علت یا سبب‌شناسی اختلالات روانی را در رویدادهای ذهنی آشفته جستجو می‌کند. برای مثال؛ اگر کسی افسرده باشد، درمان‌گر شناختی، علت افسردگی او را در اعتقادات یا افکار او می‌جوید. شاید او معتقد باشد کنترلی بر رویدادهای زندگی‌اش ندارد. درمان موفقیت‌آمیز برای این اختلالات، تغییر دادن این افکار است. برای این‌ که بفهمیم درمان‌گر شناختی چه کاری انجام می‌دهد، به مثال زیر توجه کنید: دو فرد مهارت‌های سخنرانی یکسانی دارند اما یکی از آن‌ها هنگام سخنرانی در جمع مضطرب است و دیگری از عهده این کار برمی‌آید. اگر سخنران مضطرب هنگامی که می‌بیند تعدادی از شنوندگان سالن را ترک می‌گویند به طور فزاینده‌ای افسرده شود چه پیش می‌آید؟ ممکن است او به سخنرانی و خودش برچسب شکست زده، یا از آن بدتر اصلا حاضر نشود در مقابل شنونده‌ای صحبت کند. درمان‌گر شناختی برای او چه می‌کند؟ از آن‌جا که درمان‌گر شناختی عمدتا با باورها و افکار فرد سروکار دارد، به بررسی آن‌ها خواهد پرداخت. او با پی بردن به این موضوع که سخنران فکر می‌کند شنوندگان را کسل می‌کند، دو فرضیه را دنبال می‌کند. فرضیه اول این ‌که سخنران واقعا کسل کننده است، که اگر در جریان درمان، درمان‌گر متوجه شود سخنرانی‌های قبلی فرد با استقبال مواجه شده نتیجه می‌گیرد این فرضیه غلط است. فرضیه دوم این است که، افکار سخنران واقعیت را تحریف می‌کنند. سخنران با تمرکز بر یک رویداد، شواهد منفی را انتخاب می‌کند. در اینجا درمان‌گر توجه مراجع را به شواهد مخالف جلب می‌کند. این ‌که او سابقه سخنرانی خوبی داشته، تعداد کمی سالن را ترک کرده‌اند و... وظیفه درمان‌گر بیرون کشیدن تمام افکار منفی تحریف شده و مواجه کردن مراجع با شواهد مخالف است و سپس به او کمک می‌کند تا این افکار را تغییر دهد(روزنهان،دیویدال،سلیگمن،مارتین ،1379).

 


1-Schultz& Schultz

1-Sarason & Sarason

2-Jorj bech

 

دانلود فصل دوم پایان نامه با موضوع  تحریف های شناختی