پروژه بررسی و مقایسه رشد صنعت در کشورهای مختلف و ایران در 63 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست
عنوان صفحه
مقدمه- چراباید صفتی شدن رامورد مطالعه قراردهیم؟................................................
فصل اول: صفتی شدن و توسعه..................................................................................
- معیارهایی برای ارزیابی صفتی شدن.....................................................................
- سودزمان صفتی شدن............................................................................................
- صنعتی شدن و توسه.............................................................................................
- راههای متعددی که افتصاد بین الملل ارائه شده است............................................
- رشد صنعت و تجارت جهانی..............................................................................
فصل چهارم: توسعه صنعت با دید صادرات ضرورت اقتصاد ملی است......................
توسعه صنعت بانکاه به روندهای تجارت جهانی......................................................
سیاست های کلان اقتصادی در پیشبرد صنعت کارساز است.......................................
مقدمه:
چرا باید صنعتی شدن را مورد مطالعه قرار دهیم؟
صنعتی شدن محور توسعه است. شاید بتوان گفت که از انقلاب صنعتی انگلیس به
بعد، صنعتی شدن عمیقترین تغییر منحصر به فرد در بافت اقتصادی و اجتماعی
جوامع بوده است. رژیمهای اروپای شرقی و اتحاد شوروی با عزمی راسخ در معرض
این فرایند قرار گرفتند. ژاپن با سرعیتی اعجاب انگیز و با پیامدهایی مهم
برا اقتصاد جهانی، صنعتی شده است. بسیاری از کشورهای در حال توسعه با سرعی
بسیار در حال صنعتی شدن اند.
اینها رخدادهای جدا افتاده نیستند. صنعتی شدن یک جامعه، پیامدهای برای
بسیاری از جوامع دیگر دارد. ما فقط باید به منشأ پوشاک، لوازم مصرفی
باداوام، اجزاء قطعات اتومبیل نگاه کنیم، تا ماهیت پیچیده و پراکند ة تولید
صنعتی را تشخیص دهیم. این رشد صنعت در سراسر جهان ممکن است تصورات متضاد
بسیار ایجاد کند:
رایس جنکینز[1]
نگاهی گذار به گونگی توزیع صنایع جهان، بی درنگ شکاف بین جهان توسعه
یافته و جهان سوم را آشکار می سازد. کشورهای سرمایه داری توسعه یافته جمعیت
جهان، بوجود آورنده 64 درصد از صنایع کارخانه ای جهانند و بیش از نیمی از
نرژی جهان را مصرف می کنند. جهان سوم، با زنزدیک به جمعیت جهان، فقط 14
درصد از کالاهای صنعتی جهان را تولید و تنها انرژی جهان را مصرف می کند.
(بانک جهانی[2]، 1990؛ یونیوز[3]، 1990)
برخی از نویسندگان، این امر را به منزلة رابطه ای متقابلا سود بخش تلقی
می کردند. که به موجب آن، کشورهای مختلف در تولید آن کالاهایی که در آن
نستبا بهتر بودند، بکوشند.
v مصرف گرایی غرب
v نقش نیروی کار ارزان قیمت جهان سوم در تولید صادرات برای بازراهای جهان اول
v شهرگرایی و رشد زاغه نشینی در بسیاری از شهرهای جهان سوم
v اشتغال همراه با شرایط بدکار
v بیکاری وبیکاری پنهان
v دسترسی نابرابر به تکنولوژی و دانش فن آوری
v آلودگی محیط زیست
اما هیچکس. با هر نظری در مورئ صنعتی شدن و اثرات جانبی آن، نخواهد گفت
که صنعت با مطالعات توسته غیر مرتبط است. این تحقیق به بررسی اهمیت صنعتی
شدن برای کشورهای درحال توسعه امروز می پردازد.
آیا تولید برای توسعه اهمیت دارد؟
درست همانطور که انقلاب انگلیس و انقلابهای بعدی ‘ برای اولین بار امکان
پایان دادن به فقر و کمبودهای مادی و رنج و درد آنها انسان را فراهم کرد”
(کی چینگ[4] ، 1982)، صنعتی شدن نیز اغلب مهترین وسیله توسعه جهان سوم تلقی شده است. این نظر مورد بحثهای بسیار داغی قرار گرفته است.
آیا صنعتی شدن لازم است؟
باورهای بسیار قوی درموافقت و مخالفت با ای نظر که صنعتی شدن پیش نیاز
توسعه اقتصادی است، وجود دارد. از یک طرف، صنعتی شدن در افزایش ظرفیتهای
تولیدی و بهره وری نقش محوری دارد. این فرایندها به طور کلی با رشد مقیاس،
تخصصی گرایی و مکانیزه شدن مرتبط می شوند. بعضی از کشورهای جهان سوم، مثل
برزیل و سایر کشورهای تازه صنعتی شده شرق و جنوب شرقی آسیا، باطی چنین
مسیرهای صنعتی شده اند. با این وصف ، بعضی از افراد استدلال می کنند که این
الگوی برای اکثلر کشورهای جهانسوم قابل به کارگیری نیست و از آن نوع توسعه
اقصادی که تکنولوژی مقیاس کوچک را در کشاورزی و صنعت، برای ایجاد اشتغال
بیشتر مورد استفاده قرار می دهد حمایت می کنند.
معیارهای برای ارزیابی صنعتی شدن:
ما برای بررسی این که آیا صنعتی شدن خوب است یا بد، به معیارهای نیاز داریم که بتوانیم فرآیند و آثار صنعتی شدن ار ارزیابی می کنیم.
چنین معیارهایی را چگونه انتخاب می کنیم، برای مثال، انتخاب رشد اقتصادی
به مثابه یک معیار، تصویر متفاوتی را ارائه می دهد.و تا انتخاب، مثلا،
تأثیرات زیست محیطی. اما هیچ یک از این معیارها نه تصویر کاملی به ما ارائه
می دهند و نه یک ارزیابی تماما مثبت و تاما منفی. معیارهای بسیار دیگری
مانند ایجاد ثروت، توزیع ثروت، تاثیرات متفاوت بر زنان و مدران، بسط و
گسترش قابلیتهای تکنولوژیک، ایجاد اشتغال و مهارتها، تغییرات فرهنگی و
تأثیرات ایجاد شده در مردم شهر و روستا، هزینه ها مالی صنعتی شدن و ایجاد
بدهیها نیز وجود دارند که، اگر فقط بخواهیم چند تایی را مثال بزنیم، می
توانیم مورد استفاده قرار داد.
این که چگونه عیراها را انتخاب کنیم، تا حدودی بستگی به آن دارد که چه
چیزی را می خواهیم دریابیم. برای مثال، این کتاب نشان می دهد که اگر از
دیدگاه مسائل مبتنی بر جنسیت به صنعتی شدن نگاه کنیم، مسائل و سؤالاتی
متفاوت از مسائل و سؤالات ناشی از معیارهای مشخا اقتصادی مطرح خواهد شد.
انتخاب معیار به چارچوب نظری مورد استفاده بستگی دارد.برخی از نظریه ها
مسائل و موضعات معینی را مورد تاکید قرار می دهند، در حالی که نقش دیگر
سائل و موضوعات را کم اهمتی تلقی می کنند.
سود و زیان صنعتی شدن
به طور کلی، این اعتقاد قوی وجود داشته که توسعه امری آشفته، اما ضروری
است؛ و نیز صنعتی شدن بخش دشواری اطز توسعه،ؤ اما برا تامین نیازهای اساسی
مردم لدزم است. این اعتقاد که سالهای بسیار رایج بوده است، مبتنی برای این
فرض است که جهان سوم باید راه کشورهایغربی را دنبال کند. این امر به نوبه
خود، به معنای صنعتی شدن به رغم همه جنبه های منفی و ناخوشنایند آن بود.
به عبارت دیگر،اثار جدنبی منفی وجود داشتند، اما اکنون در پرتو تجربیات
صنعتیش دن در اواخر قرن بیستم، چه در کشورهای توسعه یافته و چه در کشورهای
در خحال توسه، تردید و مورد این که آیا این آثار جانبی واقعا ناچیزند و یا
بهای بیش از حد سنگینی اند که باید پردخت شوند،اغاز شده است.از این رو ،
این کتاب در عین این که صنعتی شدن را به مثابه یک فرایند بررسی می کند، به
کاوش در مورد پیامدهای مثبت و منفی آن نیز می پردازد.
آثار جانبی منفی که صنعتی شدن ممکن است به همره داشته باشد، چیستند؟
v بیگانگی (یعنی در هم شکستن روابط و شبکه های اجتماعی) و ورود فزاینده معیارهای بازرا در زندگی روزمره
v شهرنشینی سریع توام با فقر، مسکن نامناسب، تسهیلات زیر بنایی در حال تلاشی، بهداشت نامناسب و درسترسی اندک به تعلیم و تربیت
v زوال محیط زیست ا زطریق آلودگی صنعتی هوا و آبراهها.
در باره سود و زیان صنعتی شدن، هیج بحث کاملا روشنی وجود ندارد. وزن
نسبی ای سود و زیانها در طول زمان و از محلی به محل دیگر، تغییر می کند.
اما، هم اکنون افراد بسیاری این آثار جانبی را چنان نگران کننده می دانند
که راه پذیرفته شده”توسعه از طریق صنعتی شدن” به شدت زیر سوال رفت ه است.
صنعتی شدن و توسعه
فصل چهارم
اشاره:
الگوی اقتصاد بدون نفت، عمده ترین طرح ایران برای سال های آینده است.
تمامی تلاش فعالان اقتصادی (اعم از بخش های دولتی، خصوصی و تعاونی) به ویژه
در بیست و پنج سال آینده. حول این برناه شکل می گیرد. با توجه به محدودیت
منابع نفت و گاز، اقتصاد ایران خواه ناخواه می بایست وابستگی به این منبع
ثروت ملی را ترک کند و از این طریق سرمای گذاری در طرح های سودآور، امکان
دست یابی به درآمد ارزی را در بلند مدت فراهم سازد.
با عنایت به این امر که ایران در منطقه نیمه خشکی قرار دارد و منابع آب
آن نیز محدود می باشد، بخش کشاورزی قادر نیست در آینده منبع مطمئنی برای
کسب درآمد تلقی گردد. به ویژه آن که رشد جمعیت خود عاملی در جهت افزایش
تقاضا برای محصولات غذایی است.
وجود منابع زیرزمینی غنی (کانی های فلزی و غیرفلزی) و نیروی کار مناسب،
امکان توسعه بخش صنعت با ارزش افزوده مناسب وجود دارد. از سوی دیگر بهای
محصولات صنعتی در مقایسه با مواد غذایی و کشاورزی از ثبات بیشتری در
بازارهی جهانی برخودار است.
با این وصف، بخش صنعت می تواند محور فعالیت اقتصادی تلقی گردد. در این
مقاله، به بررسی وضعیت صنعت در ایران و سهم آن در تجارت خارجی می پردازیم.
توسعه صنعت، ضرورت اقتصادی ملی است.
وجود منابع زیرزمینی عظیم و متنوع که دسترسی به مواد اولیه مورد نیاز
بخش صنعت را امان پذیر مس سازد، یک مزیت اقتصادی باری گسترش بخش صنعت تلقی
میگردد.
از سوی دیگر جوانی جمعیت ایران در کنار تربیت نیروهای متخصص، امکان
استفاده از نیروی انسانی مجرب در بخش صنعت، فراهم ساخته است. با این شرایط
جذب سرمایه گذاری های داخلی و خارجی برای شرایط جذب سرمایه گذاری های
داخلی و خارجی برای به کارگیری استعدادهای موجود در بخش صنعت اهمیت بسزایی
دارد.
نیروهای متخصص ایرانی در سال های اخیر با اجرای پروژه های صنعتی بسیار،
تخصص های لازم را کسب کرده اند و این در حالی است که در زمینه انتقال دانش
فنی به کشور نیز موانع زیادی وجود ندارد.
با وجود ساخت های مناسب، توسعه سرمایه گذاری در بخش صنعت، ارتقاء کمی و
کیفی تولیدات صنعتی، حضور در بازارهای منطقه ای و بین المللی و .. می تواند
کاهش وابستگی اقصاد کشور به درآمد ارزی حاصل از صادرات نفت را ممکن سازد.
بررسی این موضوع که امکان تولید چه کالاهایی، برای کدام بازارها در کشور
فراهم میباشد و از کدامین پروژه های صنعتی با توجه به استعداد و توانمندی
های داخلی می توان بیشترین بازده را به دست آورد، از مهم ترین پرسشهایی
است که برنامهریزان توسعه صنعت باید بدان پاسخ دهند.
در دوران سازندگی، نظر به این که سرمایه گذاری در بخش صنعت در مرحله
بسیار ضعیفی قرار داشت مسوولان و برنامه ریزان، راه را برای سرمایه گذاری
پروژه های مورد علاقه سرمایه گذاران باز گذارند.
فضای باز سرمایه گذای سبب شد که سرمایه گذاران در بخش های مختلف
سرمایهگذاری کنند، لیکن نبود نظارت کافی بر طرح های سرمایه گذاری موجب شد
که در برخی زمینه ها، سرمایه گذاری مورد نیاز جذب نشود و در پاره ای دیگر
از بخش ها ظرفیت زیادی (بیش از تقاضای داخلی) به وجود آید.
نتیجه چنین روندی آن شده است که هم اکنون برای واردات برخی کالاهایی که
امکان و توان آن در داخل وجود دارد، ارز صرف شود و در مقابل بخشی ازتولیدات
یدون مشتری بماند.
آنچه مسلم است، تدوین یک برنامه جامع برای توسعه صنعت در کشور با توجه
به پناسیل های اقتصادی ملی و نیز با هدف رونق صادرات محصولات صنعتی ضروری
است.
ارتقاء سهم صنعت در تولید ناخالص داخلی و سهم صادرات صنعتی در مجموعه
صادرات غیر نفتی، بهره برداری مطلوب و اقتصادی از ظرفیت های موجود و
برنامهریزی برای ایجاد ظرفیت های تازه طلب می کند. در کنار آن بهسازی خطوط
تولید و کاهش موانع اقتصادی و انگیزشی سرمایه گذاری صنعتی و اتمام هرچه
سریعتر طرح های نیمه تمام از اقدامات ضروری است.
مجموعه توانمندی های موجود صنعت کشور نیاز به بازرگانی اساسی دارد تا کاستی ها به درستی ارزیابی شود.