بررسی نقش آموزش و پرورش در تربیت
تحقیق بررسی نقش آموزش و پرورش در تربیت در 21 صفحه ورد قابل ویرایش |
![]() |
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 14 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 21 |
بررسی نقش آموزش و پرورش در تربیت
آموزش و پرورش :
از آموزش و پرورش تعاریف زیادی به عمل آمده است. عده ای آن را عمل بار آوردن کودک یا جوان میدانند که وسیله قرار میگیرد تا جمیع استعدادهای روانی و جسمانی تحت تعلیم گسترش یابد.
گروهی معتقدند آموزش و پرورش عملی است که به وسیلة بزرگسالان روی خردسالان انجام میشود و به عبارت دیگر عملی است که نسل متقدم بر روی نسل متأخر انجام میدهد.
دستهای آموزش و پرورش را کنشهای تأثیراتی میدانند که در متعلم اعمال میشوند تا بدان وسیله در او شناختها، عادات، ارزشها، روش زندگی و … بوجود آمده و به او اجازه می دهد که از خود فعالیتهای نهادی را که شخصاً قادر به تحقق آنها نبوده است، بروز دهد.
بنابر تعاریف فوق میتوان گفت که آموزش و پرورش عملی است به منظور تربیت و تکامل روان و جسم، احساسات و عواطف یک فرد، که یک جامعه یا یک گروه اجتماعی سعی دارد بوسیلة آن قدرتی را که از طریق یادگیریهایش بدست آورد، جهت ادامة حیات فردی و جمعی به اعضای جوان انتقال دهد. این چنین تربیتی لازم است تا موجب شود که فرد با استفاده بهتر از منابع موجود در یک جامعه و تفهیم ارزشهای واقعی آن به سوی زندگی بهتر در آن جامعه جهت خود و دیگر افراد جامعه سوق داده شود. از این روست که هدف تعلیمات رسمی در یک اجتماع باید ضمن شناخت و شکوفایی استعدادها به حقیقت آنچه که میتواند ایدهآل باشد و آنچه که باید مورد استفاده قرار گیرد، بپردازد.
کوششهای تربیتی باید دارای هدفی چون فراهم نمودن تسهیلات ادامة حیات فرد در ارتباط با جمع، متناسب با مکان و زمان، تفهیم مفاهیم ارزشها، پیشرفتهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی باشد.
مفهوم تعلیم و تربیت در هر جامعهای با نظام اجتماعی آن ارتباط داشته و هدف تربیت در هر جامعهای اختصاص به آن دارد. از این روست که در جوامع مختلف میتواند در مفهوم انتقال دانستنیها، انتقال و تحلیل یادگیریها، یک نیاز انسانی، وسیلة حکومت حکام، وسیله منازعه برای تولید و بالاخره وسیلة منازعة طبقات اجتماعی محسوب گردد.
نهاد آموزش و پرورش، در هر معنا و مفهومی که بکار رود، میتواند وسیله لازمی باشد جهت پیشرفت هر تحول دریک جامعه و بخصوص تحولی که در شئون مختلف اجتماعی بکار رفته و سیاست زندگی جمعی را استحکام میبخشد.
از این روست که تعلیم و تربیت میتواند در قالب مفهوم یک نیاز و لازمهی بقای هر جامعهای قلمداد شود.
عدهای از مربیان وظیفة تعلیم و تربیت را انتقال سرمایه تمدنی ذکر کردهاند که در اینجا باید این نکته مدنظر مربیان باشد که تنها انتقال این میراث موجب ترقی و توسعه آن نمیشود زیرا بسیاری از افکار نظریات، آداب و رسوم و عقایدی که سالها در میان مردم یک جامعه نفوذ داشته و بوسیلة نسلها انتقال یافتهاند و این افکار و نظریات به همان وضع سابق باقی مانده، بر اعمال مردم حکومت دارند. بنابراین وظیفة تعلیم و تربیت در مقابل میراث فرهنگی یا سرمایة تمدنی نه تنها انتقال آنها از نسلی به نسل دیگر است بلکه کار مهم تعلیم و تربیت یا مربی کمک به افراد در ارزش سنجی این میراث و توسعة آنهاست و شاید یکی از عوامل عقب ماندگی کشورهایی که در گذشته فرهنگهای غنی داشتهاند همین امر بوده است که آنها فقط به انتقال میراث فرهنگی خود پرداختهاند و اقدامی برای ارزش سنجی و توسعه و پیشرفت آن میراث نکردهاند.
مدرسه مؤسسهای از نهاد اجتماعی تعلیم و تربیت است که تربیت اعضای آیندة اجتماع را به عهده میگیرد. لازمة تحقیق امر آموزش و پرورش این است که عمدتاً ارتباطی بین انسانها بوجود آورد و اجتماع که خود معجونی از ارتباطات است، دراین راه اقدام میکند. روابط انسانی موجود در درون مدرسه، جانبخش ارتباط اجتماعی است. چون مدرسه در قالب ارتباطات عمدی که بوجود میآورد از طرق مختلف به فردی که در آینده قسمتی از مسئولیتهای اجتماعی را به عهده خواهد گرفت، فهمیدن و تجزیه و تحلیل کردن را در کنار آموختههای خودکفایی جهت امرار معاش میآموزد. از این روست که مدرسه خود سیمایی است از اجتماع، در قالب اجتماعی کوچک برای کودکان و نوجوانان که کاملاً مشخص از سایر جوامع بشری است. بعلاوه برآورد آرمانهای عالی آموزش و پرورش در رفع نیازهای اجتماعی را برنامه هایی منظم و قبلاً تدراک شدهای لازم است. نظامهای تربیتی با اقدام براین عمل تحقق آن را در محلی به نام مدرسه یا آموزشگاه عملی میسازند.
ویژگیهای یک معلم :
وضع اخلاقی و اهلیت و شایستگی معلم در قرون وسطی مورد توجه نبود، ولی امروزه در کشورهای پیشرفته به نقش پرورشی مربی اهمیت فراوان میدهند.
از نخستین خصوصیاتی که یک مربی باید برای اشتغال به تدریس و پرورش اطفال و جوانان واجد باشد، خویشتن شناسی است که خود مقدمه ای برای شناسایی دانش آموزان و محیط کلاس است. همانطوری که یک روانکاو تا زمانی که از لحاظ روانکاوی مورد تحلیل واقع نگردد، نمیتواند دست به درمان بیماران روانی بزند، همانطور، یک مربی تا مادامی که به شناسایی خویشتن نپردازد، نمیتواند در زندگی و غفلت از احوال و اعمال به خود توجه کند. مربی باید خود را بشناسد، بداند که کیست و چه میخواهد و چرا زندگی میکند؟ با هر عمل نفوذی به راهی و با هر گفته به طرفی متمایل نگردد، با معرفت به احوال خویش، شخصیتی بدست آورد که هر لحظه، به قیافهای در نیاید و هر زمان به راهی نرود.
بنابراین خصلت شناسی معلم را آنطور که هست به خودش میشناساند، سپس راه شناسایی دیگران و اجتماع را برایش سهل و روشن میسازد. معلمی مسئولیتی بسیار خطیر و سنگین و دشوار است، مشروط براینکه به ارزش تأثیراتی که بر روی اطفال و نوجوانان میگذارد، آگاه باشد و بداند که دیگران از او درس میگیرند. و معلمی که خود را بشناسد شاگردان خود را بهتر و عمیقتر خواهد شناخت و مؤثرتر و عمیقتر خدمت خواهد کرد.
بعضی از افراد گویا ذاتاً معلم آفریده شده اند و بدون دیدن هیچ گونه آموزش ویژهای در کار تدریس موفق هستند. برعکس افرادی هم هستند که حتی با دیدن دورههای کارآموزی هم در کار تدریس موفقیتی ندارند. ولی بطور کلی میتوان گفت بیشتر افراد با کارآموزی صحیح و آشنایی با اصول روانشناسی و تربیتی میتوانند در کار معلمی افراد موفقی باشند.
در مورد این پرسش که معلم خوب و موفق چه کسی است نمیتوان پاسخ قاطعی داد زیرا این امر کاملاً بستگی به فرهنگ و ارزشهای یک ملت دارد و قبل از اینکه در مورد خوبیها و یا بدیهای معلم قضاوت شود باید معیارهایی تعیین گردد تا برحسب آن معیارها معلم ارزشیابی شود و این معیارها باید به هدفهای آموزشی بستگی تام داشته باشد.
هرچند مشخصات یک معلم خوب و موفق در موقعیت ها و محیط های مختلف متفاوت است با این حال معلمها بطور کلی خصوصیات مشترکی دارند که عبارتند از :
ـ علاقه به تدریس : به این معنی که معلم باید به تدریس بطور اعم و به تدریس موضوع خاصی که مورد تدریس اوست بطور اخص علاقه داشته باشد.
ـ ثبات عاطفی و روانی : معلم به عنوان یک رهبر و الگوی رفتاری باید در افکار و اعمالش ثبات داشته باشد و تحت تأثیر عواطف و هیجاناتش تصمیم گیری نکند، بطوری که دانش آموزان بتوانند از این نظر به او اطمینان داشته باشند.
ـ ادامه به یادگیری : معلم کسی است که همیشه احساس نیاز به یادگیری و فراگیری مطالب تازه و ادامه به مطالعه داشته باشد و مطالعات خود را پس از کسب مدرک تحصیلی متوقف نکند.
ـ مهربانی و همدردی با دانش آموزان : معلم باید رفتارش به طریقی باشد که دانش آموزان بتوانند آزادانه ناراحتیها و مشکلات خود را با او در میان بگذارند و اطمینان داشته باشند که به مناسبت اشتباهاتی که کرده اند مورد انتقاد و بی مهری واقع نخواهند شد.
ـ روحیة همکاری : یک معلم خوب همیشه آماده همکاری با دیگر معلمان است، خصوصاً اگر احساس کند که وجودش دراین همکاری مؤثر و لازم است.
ـ صبر و بردباری : یکی از خصوصیاتی که واقعاً یک معلم باید از آن برخوردار باشد، بردباری است. زیرا اصولاً معلم با کودکان و نوجوانان سر و کار دارد و این افراد به مناسبت کمی تجربه گاهی اوقات رفتاری از خود بروز میدهند که چنانچه معلم در برابر آنها بردباری کافی نداشته باشد، موجب ناراحتی خواهد شد.
ـ رعایت انصاف در ارزشیابیها : دانش آموزان به اظهارنظر معلم در مورد خودشان خیلی اهمیت میدهند و چنانچه ارزشیابی معلم از روی بینظری و رعایت انصاف صورت گیرد، دانش آموزان نیز احساس کنند که معلم نظر خاصی نسبت به هیچ یک از آنها ندارد، برای این ارزشیابیها ارزش قائل میشوند و در رفع نواقص و نقاط ضعف خود میکوشند. علاوه براین چنانچه ارزشیابی عادلانه نباشد، موجب کینه و عناد و در نتیجه دوری گزیدن برخی از دانش آموزان از معلم میشود و میدانیم که این حالات عاطفی بعداً ثمرات بدی به دنبال خواهد داشت.