دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق اعتماد

مبانی نظری و پیشینه تحقیق اعتماد

مبانی نظری و پیشینه تحقیق اعتماد

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق اعتماد

مبانی نظری و پیشینه تحقیق اعتماد
مبانی نظری و پیشینه اعتماد
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل docx
حجم فایل 30 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 22

مبانی نظری و پیشینه تحقیق اعتماد

 

اعتماد

مقدمه 

با گسترش پدیده ی جهانی سازی، اهمیت اعتماد در روابط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و سازمانی بطور چشمگیری مورد توجه قرار گرفته است،  بطوری که اکثر صاحب نظران درعلوم مختلف به اهمیت نقش اعتماد در سازمانها اشاره کرده اند. مطالعات ادبیات سازمانی نیز بر اهمیت اعتماد به عنوان پیش نیاز اثر بخشی سازمانی تأکید داشته اند. اعتماد برای موفقیت سازمانی، انجام تغییرات مداوم در نقشها وتکنولوژیها، و همچنین طراحی مشاغل و مسئولیتها ضروری میباشد. اعتماد میتواند اثرات درون فردی و بین فردی ایجاد کند، و روابط درون و برون سازمان را تحت تأثیر قرار دهد (دانایی فرد، رجب زاده و حصیری، 1388).

به دلیل پیچیده بودن ماهیت اعتماد و برخورداری از اثرات چندسطحی و چند جانبه، همچنان ضرورت پرداختن به آن از ابعاد گوناگون و در ارتباط با عوامل دیگر احساس می شود. عده ای معتقدند که افزایش چشمگیر پژوهش ها در زمینه اعتماد را می توان به این واقیت نسبت داد که سازمان ها از کمبود اعتماد در بین مدیران و کارکنان خود رنج می برند لذا باید راه حل هایی برای رفع این مشکل ارائه کرد، مشکلی که اگر به آن توجهی نشود، در آینده می تواند زمینه بسیاری از مشکلات را در سازمان فراهم آورد (کوشازاده، رحیم نیا و افخمی روحانی، 1391)

 

2-3-2) تاریخچه اعتماد

مفهوم اعتماد ریشه در ادبیات دوره ارسطو دارد؛ لذا در مورد این که اعتماد چیست و چگونه می توان به اعتماد در محل کار دست پیدا کرد توافق اندکی وجود دارد. بیش تر تحقیقات در مورد اعتماد ، به عنوان یک موضوع و مفهوم مجزا تلقی می شوند. موفقیت های مختلفی که میزان اعتماد را در سازمان ها وگروه ها ارزیابی کنند، وجود دارند؛ اما این که چگونه به این نتایج ومیزان اعتماد پی برده اند نکته مطمئنی در دسترس نیست (Driks & Ferrin، 2001)

اعتماد سازمانی در بسیاری از مباحث علمی همانند اقتصاد (سکو[1]،1992)، جامعه شناسی(لهمان[2]، 1979)، روان شناسی اجتماعی (بلو[3]،1964) مورد بررسی قرار گرفته است. کروز و کوستا سیلوا [4]در پژوهش خود درباره اعتماد نتیجه گرفتند، که اعتماد در بسیاری از نظریه های علمی، مانند نظریه هزینه معاملاتی (ویلیامسون[5]،1975) ، نظریه تبادل اجتماعی (بلو، 1964 )، نظریه نمایندگی (ایسنهارد[6] 1982)، دیدگاه مبتنی بر منبع (بارنی، 1991)، نظریه نظام ها (لهمان، 1979) و نظریه اختیار(کلی[7]،1967) مورد استفاده قرار گرفته است (فاضل، کمالیان، خجسته، فاضل، 1390).

 

2-3-3) مفاهیم و کاربردهای اعتماد

اعتماد دانش وسیعی است که در برگیرنده مفاهیم مهمی برای مطالعه است؛ زیرا قادر به هماهنگی رفتارهای انسانی است. اعتماد کلیدی اصلی برای روابط بین شخصی یا بین فردی در زمینه های مختلف است. با وجود این، تحقیقات بسیار کمی تا دهه 1970در این زمینه صورت گرفته است.

اعتماد دانش یا عقیده ای است که اعتماد شونده انگیزه یا محرکی دارد برای انجام دادن عملی که متعهد به انجام آن است. هاردین معتقد است که اعتماد منافع گسترده ای را دربرمی گیرد. فرد A به فرد B اعتماد می‎کند برای انجام دادن فعالیت، بنا به این دلیل که او فرض می کند منافع B راهی برای رسیدن به منافع خودش است. بنابراین اعتماد نسبی است. پذیرش اولیه اعتماد به ارزیابی شخص نسبت به این که فرد دیگری چقدر قابل اعتماد است بستگی دارد، و ارائه آن نیازمند تأیید شدن این قابلیت اعتماد است. اعتماد مطابق این تعریف معادل همکاری و مشارکت نیست، بلکه می تواند به تسهیل همکاری منجر گردد (حسن زاده, 1384).

 


[1] Sako

[2] Luhmam

[3] Blau

[4] Cruz & Costa Silva

[5] Williamson

[6] Eisenhard

[7] Kelley

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق اعتماد

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق اعتماد

مبانی نظری و پیشینه تحقیق اعتماد

مبانی نظری و پیشینه تحقیق اعتماد

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق اعتماد

مبانی نظری و پیشینه تحقیق اعتماد
مبانی نظری و پیشینه اعتماد
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل docx
حجم فایل 34 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 36

مبانی نظری و پیشینه تحقیق اعتماد

توضیحات:

فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه ی پژوهش)

همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی کامل به شیوه APA  جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو پایان نامه


منبع :                          دارد (به شیوه APA)

نوع فایل:                      WORD و قابل ویرایش

 

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

اعتماد، یکی از عوامل مهم در موفقیت روابط تجاری محسوب می شود (مکالیستر[1]، 1995). اعتماد، به مصرف­کننده کمک می­نماید تا بر عدم اطمینان[2] که ناشی از معاملات است، غلبه نماید. میزان عدم اطمینان به عوامل متعددی مانند فروشنده، کالا، خدمت و یا اطلاعات در دسترس در مورد شی مورد معامله بستگی دارد (سالو و کاریالاتو[3]، 2007).

همچنین اعتماد، عامل کلیدی برای ایجاد و بهبود روابط بلندمدت بین شرکت­ها و مشتریانشان محسوب می­گردد. به دنبال شکل­گیری روابط بلندمدت، پیوند بین شرکت و مشتریان مستحکم­تر خواهد شد و امکان تکرار روابط معاملاتی خریدار و فروشنده وجود خواهد داشت (گانسن[4]، 1994).

اعتماد در طول سالیان متمادی، همواره به عنوان یک عنصر مهم در روابط بین انسانها مورد توجه بوده است. طبق تحقیقات به عمل آمده از رویکردهای متفاوت رفتاری[5] و علوم اجتماعی[6]، اعتماد در قالب­های متفاوت و متنوعی، به هر دو صورت مفهومی[7] و عملیاتی[8] در روانشناسی، جامعه شناسی، ارتباطات، رفتار سازمانی و تجارت تعریف شده است. در سالهای اخیر، موضوع اعتماد به تبلیغات مورد مطالعه قرار گرفته است ولی با این حال ادبیات تحقیق چندان کامل و گسترده ای را دارا نمی باشد. در مقابل، اعتبار[9]، مفهومی که به اعتماد مربوط می گردد، موضوع اصلی بسیاری از مطالعات صورت گرفته در تبلیغات و سایر حوزه­های مرتبط بوده است(ساه و همکاران، 2007).

اعتماد، عامل مهمی برای مطالعه در زمینه تبلیغات می­باشد، چون تمایل مداوم و پایداری[10] برای مصرف­کنندگان، در جهت عدم اعتماد به تبلیغات وجود دارد (کافی و همکاران، 1994). از دیدگاه منطقی[11]، عملکرد اولیه تبلیغات، اطلاع رسانی[12] به مصرف­کنندگان در مورد پیشنهادات بازار و کمک به آنها در جهت انتخاب و خرید گزینه بهتر از میان گزینه­های موجود می­باشد. مهمترین مورد در این حوزه، باوری است مبنی بر این که مصرف­کنندگان باید به تبلیغات اعتماد داشت باشند تا تبلیغات بتواند به عنوان یک منبع اطلاعاتی تاثیرگذار مورد استفاده قرار گیرد (ساه و همکاران، 2007). پذیرش پیام­های تبلیغاتی نیز نیازمند اعتماد مخاطبان به تبلیغات است (روستا و همکاران، 1388). می­توان گفت که اعتماد به تبلیغات، پیامد تجربیات قبلی مثبت مصرف­کننده است(الیت و پل[13]، 1998).

 


[1]. McAllister

[2]. Uncertainty

[3]. Salo & Karjaluoto

[4]. Ganesan

[5]. Different behavioral

[6]. Social scientific

[7]. Conceptually

[8]. Operationally

[9]. Credibility

[10]. Consistent tendency

[11]. Rational perspective

[12]. Inform

[13]. Elliot & Paul

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق اعتماد

دانلود پایان نامه بررسی عوامل موثر براعتماد اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه پیام نور اردبیل

پایان نامه بررسی عوامل موثر براعتماد اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه پیام نور اردبیل

پایان نامه کارشناسی بررسی عوامل موثر براعتماد اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه پیام نور اردبیل چکیده ی تحقیق تحقیق حاضر به بررسی اعتماد اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن درمیان دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکزاردبیل می پردازد متغیر وابسته در این تحقیق اعتماد اجتماعی است که با ابعاد اعتماد بین شخصی و اعتماد نهادی با معرف های میزان صمیمیت و اطمین

دانلود پایان نامه بررسی عوامل موثر براعتماد اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه پیام نور اردبیل

پایان نامه کارشناسی بررسی عوامل موثر براعتماد اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه پیام نور اردبیل
دسته بندی علوم اجتماعی
فرمت فایل doc
حجم فایل 782 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 124

 پایان نامه کارشناسی بررسی عوامل موثر براعتماد اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه پیام نور اردبیل

 

چکیده ی تحقیق 

تحقیق حاضر به بررسی اعتماد اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن درمیان دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکزاردبیل می پردازد. متغیر وابسته در این تحقیق اعتماد اجتماعی است که با ابعاد اعتماد بین شخصی و اعتماد نهادی با معرف های میزان صمیمیت و اطمینان مورد سنجش قرار گرفته است. متغیرهای مستقل در این تحقیق عبارتند ازسن ،جنسیت،وضعیت تأهل،رشته تحصیلی. این تحقیق به روش پیمایش و با ابزار پرسشنامه انجام پذیرفته است که داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از روش های آماری در دو بخش آمار توصیفی و آمار استنباطی، مورد توصیف و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

نتایج تحقیق، حاکی ازاین است که با استفاده از آزمون t  نشان می دهد که بین میزان جنسیت و میزان اعتماد میان فردی رابطه معنی داری وجود دارد ولی در رابطه با اعتماد عام و نهادی رابطه معنی داری  وجود ندارد.

بین وضعیت تأهل دانشجویان و اعتماد میان فردی رابطه معنی دار می باشد ولی در رابطه با اعتماد عام و نهادی رابطه معنی داری وجود ندارد. همچنین با استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه  بین رشته تحصیلی وهر سه نوع اعتماد( میان فردی، عام و نهادی )رابطه معنی داری وجود ندارد.

کلید واژها: اعتماد ،اعتماد اجتماعی، سرمایه اجتماعی، مشارکت اجتماعی ، تعهد اجتماعی ،دانشجو ، دانشگاه پیام نور

 مقدمه

 

انسان به حکم اینکه موجودی اجتماعی است وبه تعبیری تمایل به زندگی اجتماعی ریشه در فطرت اودارد ناگزیر از ایجاد ارتباط با دیگران است.ارتباطی که درپرتو آن موفق گردد مشکلات ونارسایی های خود را مرتفع نماید وبطور متقابل در رفع مشکلات وکاستیهای متعدد دیگران مؤثر باشد.اعتماد یکی از جنبه های مهم روابط انسانی است وزمینه ساز مشارکت وهمکاری در میان اعضای جامعه می باشد در فضای مبتنی براعتماد ابزارهایی چون زور واجبار برای رعایت قوانین ومقررات وحق وحقوق دیگران،کارایی خود را ازدست می دهند.اعتماد درسطح کلان ودر روابط اجتماعی یکی از مهمترین شروط مبادله است.به قول جورج زیمل :بدون اعتماد عمومی افراد به یکدیگر،جامعه تجزیه می شود. به گفته کلمن:اعتماد آن نوع رابطه کیفی است که قدرت عمل کردن را سرعت می بخشد اعتماد تسهیل کننده مبادلات در فضای احتماعی است که هزینه مبادلات اجتماعی را به حداقل می رساند و برای حل مسائل مربوط به نظم اجتماعی نقش تعیین کننده ای دارد وعنصر پیش قرار دادی ومقدم برحیات اجتماعی است.

اعتماد اجتماعی صورتی از روابط اجتماعی است که محصول تعامل وکنش اجتماعی جمعی

اعضای جامعه در عرصه های مختلف اجتماعی،سیاسی، اقتصاد وفرهنگی است.اما اعتماد دارای سطوح متفاوتی است که ازسطح فردی گرفته تا سطح اجتماعی قابل ملاحظه است اعتماد فردی عبارتست از اعتماد شخص به یک موضوع یا پدیده در یک مقوله فردی واعتماد اجتماعی که درسطح بالاتر میباشد عبارتست از اعتماد مردم وگروهها در نظام اجتماعی به همدیگر یا به سازمانهای اجتماعی، اعتماد نتیجه تعاملات اجتماعی موجود در گروهها وانجمن ها درباب فعالیتهای اجتماعی است که اگر این اعتماد درحد کامل شکل بگیرد، یکی از مهمترین سرمایه های اجتماعی محسوب می شود.از آنجایی که اعتماد شالوده زندگی وبی اعتمادی در جامعه سرچشمه بسیاری از گرفتاریهاست بنابراین سؤال

اصلی وآغازین که انجام مطالعه حاضر را برانگیخت همانا این است که میزان اعتماد بین دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز اردبیل متاثر از چه عواملی است.

 

فهرست

مقدمه.. 4

بیان مسئله.. 6

ابعاد اعتماد.. 7

اعتماد به عنوان نوعی رابطه.. 7

اعتماد و همکاری.. 8

اعتماد  به عنوان یک ویژگی شخصیتی.. 8

اعتماد به عنوان قاعده فرهنگی.. 9

ضرورت و اهمیت تحقیق.. 12

اهداف تحقیق.. 14

فرضیه های تحقیق.. 14

چارچوب تحلیل نظری.. 16

اعتماد به عنوان نوعی رابطه.. 16

اعتماد و همکاری.. 17

اعتماد  به عنوان یک ویژگی شخصیتی.. 17

اعتماد به عنوان قاعده فرهنگی.. 17

علائم اعتماد.. 18

ادبیات نظری.. 20

اعتماد اجتماعی میان فردی.. 24

اعتماد اجتماعی عام.. 25

اعتماد نهادی.. 25

روش شناسی تحقیق.. 28

روش اجرای تحقیق2.. 29

یافته های تحقیق.. 32

نتیجه گیری.. 113

پیشنهادها.. 113

منابع.. 116

 

دانلود پایان نامه بررسی عوامل موثر براعتماد اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه پیام نور اردبیل

دانلود تحقیق جایگاه و نقش اعتماد در روابط اجتماعی

تحقیق جایگاه و نقش اعتماد در روابط اجتماعی

تحقیق جایگاه و نقش اعتماد در روابط اجتماعی

دانلود تحقیق جایگاه و نقش اعتماد در روابط اجتماعی

تحقیق جایگاه و نقش اعتماد در روابط اجتماعی
دسته بندی جامعه شناسی
فرمت فایل doc
حجم فایل 49 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 116

جایگاه و نقش اعتماد در روابط اجتماعی

معنای لغوی اعتماد:

« اعتماد ترجمه واژه انگلیسی « Trust » است که در زبان لاتین معادل کلمه Faith یوانانی مورد استفاده قرار گفته است. ریشه در  کلمه Faith مفهوم، وثوق، اعتماد، تسلیم در برابر اراده دیگری و اطمینان به شخص دیگر، مستتر است.

« اونا مونو » ریشه یونانی واژه اعتماد را فعل  « Pistis » عنوان کرده که معادل همان واژه «  Fuith » است. این دو واژه، را هم زاد یکدیگر تعریف کرده و می نویسد، در رشد این دو کلمه، مفهوم وثوق ، اعتمادو تسلیم در برابر اراده دیگری و اطمینان به شخص دیگری مستتر است ( او نامونو، 1370‍؛ 247  ) در زبان فارسی، آنگونه که در فرهنگ معین آمده، اعتماد مترادف است با تکیه کردن، واگذاشتن کار به کسی، اطمینان، وثوق، باور و اعتقاد ( معین، ج1، 1375‍؛ 302  ). فرهنگ عمید نیز، مترادف های مشابهی برای اعتماد عنوان کرده است. نظیر، تکیه کردن، واگذاشتن کار به کسی، آهنگ کردن، با این تفاوت که برای اطمینان، مترادف های جداگانه ایی، آورده به نحوی که تفاوت دو واژه « اعتماد » و  «اطمینان » را نشان می دهد. « اطمینان » مترادف، آرام گرفتن آسایش خاطر داشتن و خاطر جمعی است. ( پور محمدی، علی اصغر ، 1376؛ 9‌ ).

تعریف اعتماد:

« اعتماد » تعریف واحدی ندارد و با توجه به حوزه های مختلفی که مورد توجه قرار می‌گیرد – سیاست، اقتصاد، جامعه، روانشناسی- و نیز رویکردهای متفاوت به آن – رویکرد کنش انتخاب عقلانی، رویکرد اجتماعی، کارکردی روانشناختی، تعریف های متعدد و متفاوتی از آن شده است.

برخی از تعریف های مهم اعتماد در ذیل آمده است:

تعریف « اریک، اریکسون » نظریه پرداز، حوزه روانشناسی از اعتماد: انتظار برآورده شدن نیازهای شخصی و اینکه می شود روی دنیا، یا منابع برآورده کننده خارجی حساب کرد. ( امید کافی، 1380؛ 10 ).

تعریفی کلاسیک از اعتماد « باوری قوی به اعتبار، صداقت و توان یک فرد، انتظاری مطمئن و اتکا به ادعایا اظهار نظری بدون آزمون آن ( Lyon. 2002. 664 ).

اعتماد عبارت است از « انتظار رفتار اجتماعی خوب، صادقانه، همکاری جویانه، از سایر اعضای جامعه بر اساس هنجارهای مشترک (45. 1995 Fukuyama. ).

اعتماد عبارت است از اطمینان به دیگران با وجود امکان فرصت طلبی آنان ( عدم قطعیت و مخاطر آمیز بودن ) ( 18. 1996 Misztal.  ).

اعتماد نوعی شرط بندی است در رابطه با کنشهایی که دیگران در آینده انجام می دهند.

( 24. 1999 Ss tpmpk. ).  - اعتماد را واگذاری منابع به دیگران می دانند با این انتظار که آنها به گونه ایی عمل خواهند کرد که نتایج منفی به حداقل ممکن کاهش
می یابد و دست یابی به اهداف میسر می گردد. (الیسون و فایرستون، به نقل از، امیر کافی، 1380؛ 10).

لیو، ( Lciou، سیلویا ( Sylvia )، برانک ( Brunk )، اعتماد بین شخصی را از دیدگاه دیگری مورد توجه قرار داده اند و آنرا معادل ایمان به مردم ( Faith in people ) در نظر می گیرند و معتقدند که فرهنگ های جوامع مختلف در این زمینه با هم تفاوت دارند. زیمل جامعه شناس آلمانی نیز تفسیر مشابهی از اعتماد ارائه می کند، به اعتقاد او اعتماد نوعی ایمان و اعتقاد افراد به جامعه است. آنتونی گیدنز  ضمن موافقت با تعریف زیمل، برداشت خود از اعتماد را با این تعریف آغاز می کند که، اعتماد به عنوان اطمینان یا اتکاء بر ماهیت یا خاصیت شخصی، چیزی یا صحت گفته ای، تعریف می شود. به اعتقاد او، مفهوم اطمینان و اتکاء در تعریف فوق به وضوح با آن ایمانی که زیمل آنرا توصیف کرده در پیوند و ارتباط است ( به نقل از امید کافی، همان؛ 11).

...

سرمایه اجتماعی،  Social Capital و اعتماد اجتماعی  Social Trust

سرمایه اجتماعی را در ظاهر امر می توان به عنوان یکی از مفاهیم نو جامعه شناسی به حساب آورد، مفهومی که نخستین بار در سال 1916 میلادی توسط هانی فان
( I.F Hanifan ). ازدانشگاه ویر جنییای غربی مطرح شد. اما علرغم کلیدی بودن آن، تا سال 1960 مورد توجه قرار نگرفت، در این سال جین ژاکوب ( Jone, JaCOB ) در حوزه برنامه ریزی شهری، مفهوم سرمایه اجتماعی را به کار گرفت. در دهه 1970 لوری مفهوم سرمایه اجتماعی را وارد عرصه اقتصاد کرد و از آن برای نقد نظریه های نئوکلاسیک و ناعادلانه توزیع درآمد بهره گرفت. ( الوانی، سید مهدی.        ).

نقد لوری بیشتر متوجه آن بعد از اقتصاد نئوکلاسیک است که جانبداری فرد گرایانه به اقتصاد و به ویژه رقابت های بازار دارد. این امر بیشتر ریشه در اندیشه های فلسفی قرن های هفدهم و هجدهم به ویژه اندیشه هابز و نظریه پردازان کلاسیک اقتصادی چون، آدام اسمیت دارد: لوری در برخورد با این بعد، مفهوم سرمایه اجتماعی را برای تشخیص منابع اجتماعی سودمند برای توسعه سرمایه انسانی وارد اقتصاد کرد ( کلمن، 1377؛ 460 تلخیص). در واقع هدف نشان دادن، این امر بود که نهادهای اجتماعی در قالب سرمایه های اجتماعی در کنش افراد دخالت دارند.

بعدها افراد دیگری با جدیت مفهوم سرمایه اجتماعی رابه مثابه حوزه مشخصی مورد توجه قرار دادند. از مهمترین این افراد می توان به پیر بوردیو، در سال 1983، کلمن 1988 و پوتنام در دهه نود اشاره کرد.

تعریف سرمایه اجتماعی و عناصر آن:

در بیشتر متون مربوط به سرمایه اجتماعی می توان این عبارت یا جمله را مشاهده کرد که، سرمایه اجتماعی مفهومی انعطاف پذیر بوده و طیف وسیعی از فرآیندهای اجتماعی را شامل می شود، بطور کلی، مفهومی است مبهم و چند بعد ونیتر ( Winter  )، که در این حوزه به پژوهش و مطالعه پرداخته ضمن طرح این مسأله، راهی را نیز پیش روی
علاقه مندان این حوزه قرار داده تا از این وضعیت مبهم و گیج کننده خلاص شوند علیرغم برخی مفاهیم گیج کننده در متون یا ادبیات سرمایه اجتماعی سه تن از نویسندگان مطرح این حوزه مفهوم سازی مشخصی از سرمایه اجتماعی کرده اند، این سه تن عبارتند از : پیر بوردیو، رابرت. د پوتنام و جیمز کلمن ( 5. 2001. Stone, Wendy ). ( 6-2؛ a200 Winter  ). در اینجا با پذیرفتن توصیه ونیتر، برای ارائه تعریفی روشن از سرمایه اجتماعی، نگاهی اجمالی به تعاریف آنان می اندازیم ( توضیح مفصل نظریه هر یک از افراد بطور جداگانه در بحث ها مربوط به هر یک از آنها آمده است ).

...

::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

فهرست
معنای لغوی اعتماد
تعریف اعتماد:
جایگاه و نقش اعتماد در کنش اجتماعی:
اطمینان و امید
باور و تعهد
رویکردهای موجود نسبت به اعتماد
سرمایه اجتماعی، Social Capital و اعتماد اجتماعی
Social Trust
تعریف سرمایه اجتماعی و عناصر آن
انواع اعتماد:
اعتماد میان فردی
اعتماد به نظام یا سیستم
زمینه دوم اعتماد در جامعه پیش از مدرن
معنای لغوی اعتماد:
تعریف اعتماد:
جایگاه و نقش اعتماد در کنش اجتماعی:
اطمینان[1] و امید[2]
باور[3]و تعهد[4]
رویکردهای موجود نسبت به اعتماد:
سرمایه اجتماعی، Social Capital و اعتماد اجتماعی
Social Trust
تعریف سرمایه اجتماعی و عناصر آن:
انواع اعتماد:
اعتماد میان فردی
اعتماد به نظام یا سیستم
زمینه دوم اعتماد در جامعه پیش از مدرن
وسایل ارتباطی جمعی و گیدنز
نظریه رابرت پوتنام:
رابرت پوتنام و اعتماد اجتماعی:
وسایل ارتباط جمعی و پوتنام:
نظریه جیمز کلمن
اطلاعات و اعتماد
سه منبع اطلاعات در نظریه کلمن

دانلود تحقیق جایگاه و نقش اعتماد در روابط اجتماعی

دانلود مقاله بررسی اعتماد و خودباوری (انسان شناسی)

بررسی اعتماد و خودباوری (انسان شناسی)

پروژه بررسی اعتماد و خودباوری (انسان شناسی) در 79 صفحه ورد قابل ویرایش

دانلود بررسی اعتماد و خودباوری (انسان شناسی)

پایان نامه بررسی اعتماد و خودباوری (انسان شناسی) 
مقاله بررسی اعتماد و خودباوری (انسان شناسی) 
پروژه بررسی اعتماد و خودباوری (انسان شناسی) 
تحقیق بررسی اعتماد و خودباوری (انسان شناسی) 
دانلود پایان نامه بررسی اعتماد و خودباوری (انسان شناسی)
پروژه
پژوهش
مقاله
جزوه
تحقیق
دانلود پروژه
دانلود پژوهش
دانلود مقاله
دانلود جزوه
دانلود تحقیق
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 52 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 79

بررسی اعتماد و خودباوری (انسان شناسی)


من، در جهان عشق و پذیرش ساکنم.

پذیرش

من، به راحتی می‌پذیرم

اگر بخواهم، همان گونه که هستم خود را بپذیرم، پس باید به این راضی باشم که دیگران را نیز، همانطور که هستند بپذیرم. ما همیشه می‌خواهیم که والدینمان را مثل خودمان بپذیریم و تاکنون نیز نتوانسته‌ایم آنها را همانگونه که هستند پذیرا باشیم. پذیرش، به خودمان و به دیگران این توانایی را می‌بخشد که خودمان باشیم. این خودخواهانه است که برای دیگران سنجیده شود. ما می‌توانیم فقط برای خودمان بسنجیم. و حتی از این پس، می‌خواهیم که آنها بیشتر شبیه راهنما باشند تا سنجش. هر چه بیشتر بتوانیم خود پذیری را تمرین کنیم، عادت‌هایی را که نمی‌توانند برای ما مفید باشند، راحت‌تر از بین می‌بریم. و برای ما ساده است که در فضایی عاشقانه پرورش یافته و تغییر کنیم.

v      من، قدرتم را می‌طلبم و به آن سوی همة محدودیت‌ها می‌روم.

اعتیاد

من خود را می‌بخشم و آزاد می‌نمایم.

اعتیاد، عادت عمیق داشتن به چیزهایی است که خارج از موجودیت من است. می‌توانم به انواع داروها، الکل، سکس و سیگار اعتیاد داشته باشم؛ به سرزنش کردن، پیش داوری، بیماری، مقروض بودن، حقارت و بدگمانی نیز معتاد باشم. اما از جهتی، می‌توانم به فراسوی همة این عادت‌ها نیز حرکت کنم. اعتیاد، قدرتم را تا حد یک عادت پلید یا یک ذات مقدس پیش می‌برد. من می‌توانم قدرتم را پس بگیرم. و این، همان لحظة بازپس گرفتن قدرت است! من انتخاب می‌کنم که عادت مثبت خود را، که زندگی اینجاست برای من، افزایش دهم. من می‌خواهم خودم را ببخشم و شروع به حرکت کنم. من، روحی جاودان دارم که همواره با من است و اکنون اینجاست… با من. من، آرام و رهایم، و زیستی دوباره را به خاطر بیاورم آنگونه که عهادت کهنة غلط را از خود دور کنم و عاداتی تازه و روشن را تمرین کنم.

v  زندگی به من عشق می‌ورزد و من در امنیت هستم.

جوانان

من، آزادانه گفتگو می‌کنم.

 من در امنیت و آرامش پرورش یافتم. من، به آموختن، پرورش یافتن و تغییر کردن، عشق می‌ورزم و در این میان، احساس امنیت می‌کنم، زیرا می‌دانم که تغییر یافتن، قسمتی طبیعی از زندگی است. شخصیت من، قابل انعطاف است و با جریان زندگی حرکت، برایم ساده. وجود درونی من، سازگار است، با این حال در هر حادثه و تجربه‌ای، در امنیت و آرامشم. وقتی کودکی بیش نبودم، نمی‌دانستم که آینده برایم چه خواهد آورد. و اکنون نیز که سفرم را به سوی سالمندی آغاز کرده‌ام، می‌دانم که فردا یعنی ندانسته‌ها و اسراری سر به مهر. من این را انتخاب کردم که باور کنم در امنیت و آرامش پرورش یافتم و عهده دار زندگی خود هستم. نخستین فعالیت بزرگسالی‌ام، آموختن این است که بی‌چون و چرا به خود عشق بورزم زیرا دیگر می‌توانم به هر آنچه ممکن است آینده برایم بیامورد، دست بیابم.

v        من، نظراتم را، عاقلانه به کار می‌بندم.

نظرات

در آغاز، سخن وجود دارد.

هر اندیشه‌ای که در ذهن دارم و هر جمله‌ای که بر زبان می‌آورم، یک نظر به حساب می‌آید، آن نظرات یا منفی است یا مثبت. نظر مثبت، اتفاق مثبت می‌آفریند و نظر منفی، اتفاق منفی، با کاشتن بذر گوجه فرنگی، فقط بوتة گوجه فرنگی سبز و پرورش خواهد یافت و از یک میوة بلوط، فقط درخت بلوط رشد خواهد کرد، و با بزرگ شدن توله سگ، فقط یک سگ به وجود می‌آید. پس اگر ما دربارة خودمان یا زندگیمان، حرف‌های منفی بزنیم، فقط حوادث یا اتفاقات منفی به بار خواهد آمد. بنابراین اکنون بر می‌خیزیم، و به آن سوی عادت‌های خانواده‌ام که زندگی را در مسیری منفی می‌دیدند حرکت می‌کنم. نظر تازة من، فقط گفتن از خوبی هایی است که در زندگی‌ام وجود دارد. از این پس، فقط خوبی به سوی من خواهد آمد.

v        ادعای من مهم نیست، می‌دانم که محبوب هستم.

همدستان

این نیز می‌گذرد، و ما پرورش کرده از آن آن سود خواهیم برد.

ما، بی‌هیچ و راهنمایی، مسیر آب‌ها را لفظاً در نوردیده‌ایم. و در این مسیر، هر گرفتار شده‌ای، با دانش و فهمی که در این نقطه زا زمان و فضا دارد، بهترین کاری که می‌تواند، انجام می‌دهد. به خودتان افتخار کنید. زیرا توانایی انجام شما، بیشتر از آن چیزی است که فکر می‌کنید. به خاطر داشته باشید که هر کسی در هر نقطه از این سیاره که باشد، بهبود یافتة دردی است که ما توانایی خلق ان را داشته و داریم. بهبود وشفا باید خواسته شود. مهم نیست که شما به چه زبانی صحبت می‌کنید؛ عشق از طریق قلب با ما سخن می‌گوید. زمان، هر روز و به آرامی می‌گذرد و احساس می‌کند که عشق از قلبتان به سوی دست‌ها و پاهایتان و از میان همة اعضای بدنتان جاری است عشق، قدرتی شفابخش است. عشق همة درها را می‌گشاید. عشق، قدرتی همیشه آماده و جهانی است که برای کمک رساندن به ما، برای پیروز شدن بر هر ادعایی در زندگیمان، اینجا است. قلبتان را بگشاید. بگذارید عشق جریان یابد، برابری خویش را با آن قدرتی که شما را آفریده، احساس کنید.

v        من در جهان خود، اختیار کامل دارم.

اختیار

من، حاکم زندگی خویش هستم.

هیچ کس، هیچ جا، یا هیچ چیزی قدرتی فراتر از من ندارد، زیرا من، تنها اندیشنده در ذهن خویش هستم. چونان کودکی، نشانه‌های اختیار خدایان را پذیرفتم. اکنون می‌آموزم که قدرتم را باز پس گیرم و نشان اختیار خویش باشم؛ و نیز خود را چون مسئولی قدرتمند بپذیرم. آنچنانکه هر صبح می‌اندیشم، خرد درونی خویش را احساس می‌کنم. مدرسة زندگی، عمیق‌ترین و کامل‌ترین مدرسه‌ای است که خود را در آن، آموزگار و آموزنده می‌یابیم. ما هر یک، در این مدرسه می‌آییم تا چیزهایی را یاد بدهیم و چیزهایی دیگری را یاد بگیریم و چون به اندیشه‌های خویش گوش می‌سپاریم، ذهنم را به سوی اعتماد به خرد درونی‌ام هدایت می‌کنم. پرورش دهید، آغاز کنید و واگذارید همة کارهای روی این گرة خاکیتان را به سوی سرچشمة الی‌تان همه چیز خوب است.

v        من، از حصارها گذشته، به سوی امکانات می‌روم.

حصارها

در زندگی‌ام، حصاری وجود ندارد.

دروازه‌های رو به خرد و آموزش، همیشه بازند و بیشتر و بیشتر، دوست دارم که به سوی آنها گام بردارم. حصارها، بندها، موانع، و مشکلات، آموزگاران شخصی هستند که به ما این فرصت را می‌دهند، از گذشته خارج شده، به سوی همة امکانات هستی وارد شدیم. من به ذهن خویش و هر آنچه در مسیرش وجود دارد که بالاترین اندیشة قابل تصور است، عشق می‌ورزم. وقتی ذهنم به چیزهای خوب می‌اندیشد، حصارها و بندهای ناپدید می‌گردند. زندگی‌ام از معجزات کوچک بر می‌شوند. و اکنون و همیشه، این اجازه را به خود می‌دهم تا هیچ کاری نکنم جز آنکه بنشینم و روی بگشایم به سوی خرد الهی، من دانش آموز زندگی‌ام و به آن عشق می‌ورزم.

v        گل‌ها مثل مردمان، در ظاهر زیبا و همواره شکوفا هستند.

زیبایی

زیبایی مرا برانگیخت و بهبود بخشید.

زیبایی همه جا هست. زیبایی طبیعت، از هر گل کوچکی، از انعکاس نقش نور در آب و از قدرت خاموش درختان کهنسال خواهد درخشید. طبیعت مرا به لرزه می‌اندازد، از نو می‌آفریند و خستگی‌ام را از تن می زداید. من آرامش، لذت و بهبود را در چیزهای سادة زندگی می‌یابم. وقتی عاشقانه به طبیعت می‌نگرم، آنرا برای عاشقانه دیدن در خودم، آسان می‌یابم. من، قسمتی از طبیعت هستم؛ پس در یگانگی‌ام زیبا هستم. به هر سو نگاه می‌کنم، زیبایی را می‌بینم. امروز با همة زیبایی زندگی در آمیخته‌ایم.

v        صورتحساب‌های من، توانایی پرداخت مرا تأیید می‌کنند.

صورتحساب‌ها

من به راحتی پرداخت می‌کنم.

قدرتی که ما را آفریده، همه چیز را اینجا برای ما قرار داده است؛ و این ماییم که باید لایق و پذیرا باشیم. هر آنچه اکنون در اختیار داریم، چیزی است که آنرا پذیرفته‌ایم. اگر چیزهایی را، غیر از آنچه هست بخواهیم – و البته کمتر یا بیشتر از آن – هرگز  با گله وشکایت کردن نمی‌توانیم به دستش آوریم، که با هوشیاری والایمان است که می‌توانیم آنرا به چنگ آوریم. پذیرفتن همة صورتحساب‌ها با عشق. و نوشتن شرح چک‌ها با شادمانی، نشانة آن است که دو برابر آنچه داده‌اید به سویتان باز می‌گردد. مثبت اندیشی به نتیجة این اعمال را آغاز کنید. صورتحساب‌ها، واقعاً چیزهایی عجیبی هستند. این بدین معناست که کسانی دیگر، آنقدر به شما اعتماد کرده‌اند که خدمات و یا محصولات خود را در اختیارتان قرار داده و می‌دانند که شما، توانایی پرداخت آن را دارید.

v  بدن من، دوست خوبی است که عاشقانه مراقب آنم.

بدن

من بدنم را دوست دارم.

بدن من، همواره برایم درست کار می‌کند. سنگینی مناسبی نیز دارد. من، دقیقاً جایی هستم که برای بودن انتخاب کرده‌ام. من زیبایم و هر روز، جذاب‌تر می‌شوم. این تصور، کمک می‌کند تا چیزهایی بسیار سخت را بپیذیرم، هر چند چیزهایی وجود دارند که در حال تغیرند و من خود را باید بر اساس آنها تغییر دهم. من می‌آموزم که با تدورستی و سلامت به خود جایزه بدهم و همواره شاد بوده و این را بارها و بارها تکرار کنم. کارهای کوچک مورد علاقه‌ام، مرا به انجام چیزهایی سوق می‌دهد که واقعاً دوست دارم مثل گذراندن اوقات فراغت، پیاده روی در دل طبیعت، یک جام گرم و آرامش بخش، و یا هر چیز دیگری که واقعاً به من لذت می‌دهد. من از کار کردن برای خودم لذت می‌برم. من معتقدم که این بهترین چیز است: خودم را دوست بدارم و بهترین دوست خود باشم. من می‌دانم که بدنم پر است از ستاره‌های درخشان و روشنای و نور می‌بخشم به هر کجا که پا می‌گذارم.

v        من به دانش الهی که بر کارم اثر می‌گذارد ایمان دارم، و پله‌های موفقیت را یکی پس از دیگری طی می‌کنم.

کسب و کار

کارمن، انجام اموری است که به آن عشق می‌ورزم.

من، به دانش الهی که باعث پیشبرد کارم می‌شود ایمان دارم. چه در کسب و کارم جنبة مادی حس می‌کنم و چه نه، وسیله‌ای هستم که با آن دانش الهی به کار گرفته شده‌ام. تنها یک دانش والا وجود دارد و آن، دانشی است با مسیری درخشان و ثبتش ه در تاریخ منظومة شمسی‌ ما، که هر سیاره  را میلیون‌ها سال است در مسیر جاده‌ ای منظم وموزون راهنمایی می‌کند. من با کمال میل، این دانش را، به عنوان شریکی در کسب و کارم می‌پذیرم. با وجود این دانش قدرتمند، کار ساد‌ه‌ای است که انرژی‌های لازم را به بخش‌های مختلف کارم تزریق نمایم. در پس این آگاهی، همة پاسخ‌ها، همة راه‌حل‌ها، همة درمان‌ها و همة نظرات و ایده‌های تازه پدید می‌آیند تا کسب و کارم را به یک موفقیت و برکتی شادی آفرین تبدیل کنند.



هر آنچه نیاز داریم، همین جاست.

می‌بینم که درهای قدیمی روبه گرسنگی، فقر و عذاب بسته است؛ و نیز می‌بینم که درهای تازه‌ای روبه تقسیم تدابیر باز شده است. نمی‌توان باور کرد که در این سیارة بزرگ، غذا به حد کافی برای همه وجودن ندارد، اما با این حال، کسانی هستند که از گرسنگی می‌میرند. مشکل، فقط نبودن غذا نیست که از عشق و امیدهم خبری نیست. باید به مردم آگاهی داد که در اثر این کمبودها، در زندگیشان نقص‌هایی نیز به وجود خواهد آمد. پس باید به بالا بردن سطح‌ آگاهی مردم این کرة خاکی کمک کرد. یک وعده غذا دادن به کسی کار خوبی است اما باید دانشت که او فردا، دوباره گرسنه خواهد بود. پس باید به دگیران ماهی گرفتن آموخت تا در بقیة عمر،گرسنه نمانند.

      v          افکارم، مصونیت مرا حمایت کرده و قوت می‌بخشد.

مصونیت

بدنم، آگاه است.

هر روز این موقعیت آسان و آسان‌تر می‌شود که از عشق بدون قید و شرط برخوردار شوم. من معتقدم که هر آنچه «برداشت» می‌کنم به شرایط فکر‌ی‌ام بستگی دارد. آیا من معتقدم که «زندگی سخت است و من در پایان آن هستم.» یا «منم چندان خوب نیستم، پس هیچ فرقی نمی‌کند؟» اگر این اعتقاداتم در یک راستا به دنبال هم شوند، سیستمی که مرا مصون نگاه می دارد (که اندیشه‌ها و احساساتم را ثبت می‌کند) چنان تضعیف می‌شود که با هر چه «میکروب» یا «بیماری» موجود در زمان است برخورد می‌کند. اما اگر باور کنم که «زندگی همان لذت است، من امیدوار بوده و همواره نیازهایم برآورده می‌شود» سیستم مصنویت من، احساس امنیت کرده و بدنم، به راحتی با ناآمنی مبارزه خواهد کرد.

      v         فعالیت روحی، همواره کیفیت زندگیمان را بهبود می‌بخشد.

بهبود

هر روز، به عقیدة تازه‌ای گوش می‌سپارم که کیفیت زندگیم را بهبود بخشد.

من یک انسان ساده با ساختاری پیچیده و شگفت انگیز از اعتقادات هستم. من، می‌آموزم که چگونه می‌توانم از پشت کارهای شخصی‌ام، با عشق همگام باشم. من با خود، مهربان و بردبار هستم زیرا آنرا آموختم، پرورش دادم وخود تغییر یافتم. به نظر، وقتی آزمایش را با خود و در سطحی درونی برقرار می‌سازم، جریان زندگی بسیار آرام و ساده‌تر است. و مهم است که بدانم، می‌توانم بی‌آنکه خود را به عنوان شخصی بد ببینم، تغییرات لازم را ایجاد کنم، زیرا این احساس، بسیار به من دست داده که حتماً باید بد بوده یا در اشتباه باشم تا بتوانم تغییری را به وجود آورم. یعنی فکر می‌کردن که این مساله برای ایجاد تغییر، لازم و کافی است؛ اما این طور نبوده و فقط تغییرات را بسیار مشکل می‌سازد. پس وقتی تغییری ار دوستانه بپذیرم، تغییرات مثبت، تمایل پیدا خواهند کرد که بسیار ساده‌تر به سوی من بیایند. گذشته از اینها، تغییر در جهت بهبود زندگی، امری طبیعی است.

      v         افزایش درآمد من، بازتاب تغییر اعتقادات من دربارة درآمد است.

درآمد

من، درآمدم را با عشق تقدیس کرده و مراقب پرورش آن هستم.

درآمد من، به طور کامل برای خود من است. هر روز که می‌گذرد، خود را کمی بیشتر دوست دارم و با این شرایط، همواره خود را در برابر راه‌های تازة درآمد می‌بینم. خوشبختی، از راه و روش‌های بسیار متفاوت و نامحدودی به دست می‌آید. بعضی از مردم، درآمد خود را، با داشتن کاری با درآمدی معین، محدود می‌کنند. اما چه کسی آنرا محدود کرده است، بعضی دیگر از مردم، احساس می‌کنند که سزاوار نیست به درآمدی دست یابند که بیشتر از درآمد پدرانشان باشد. خب! من می‌توانم به والدینم عشق بورزم اما به فراتر از پایة درآمدشان برسم. جهان مابیرکان و لاینتناهی است و در آن، هر کس می‌تواند به هر درآمدی دست پیدا کند. درآمدی که به تازگی برای خود ایجاده کرده‌ام، بازتاب اعتقادات من و لیاقتی است که از خود نشان داده‌ام. خواستن، توانستن است. واقعاً باید این را پذیرفت و من می‌پذیرم که یک جریان درآمد سالم برای خود داشته باشم.

      v         من، یک بیان منحصر به فرد از زندگی هستم.

شخصیت

من، نوری هستم در جهان.

من، از ستارة درونی‌ام پیروی کرده و در راه منحصر به فردم می‌درخشم و نورافشانی می‌کنم. من، وجودی بسیار گرانبها هستم. روحی زیبا، جسمی ظاهری و شخصیتی مخصوص به خود دارم. البته روح من در مرکز است، روحم، قسمتی جاودانی از من است، از ازل بوده و تا ابد خواهد بود. روح من، شخصیت‌های بسیاری را پذیرفته و از این پس نیز خواهد پذیرفت. روح من، نه می‌تواند صدمه بزند و نه ویران کند. فقط هر آنچه را زندگی تجربه کرده، جلوه داده و توسعه می‌بخشد. چیزهایی بیشتر از آنچه می‌توانم بفهمم برای زندگی وجود دارد که من هرگز آنها را نمی‌شناسم. اما هر چه بیشتر به خود اجازه می‌دهم تا بفهمم که زندگی، چظور بیش از قدرت و توانی که در اختیار من است، کار می‌کند.

      v         درس‌ها را، ساده و شادی‌آفرین بنا نهاده‌ام.

درس‌ها

من، دوست دارم که بیاموزم.

من می‌آموزم، عشقی را که در دل هر درس پنهان است، بیبام. هر یک از ما، برای آموزش درس‌هایی اینجا هستیم. من، راجع به ارتباط بین اندیشه‌ها و تجربه‌هایمان چیزهایی می‌آموزم و بهترین کاری را که می توانم با دانش و فهم خود تطبیق دهم، انجام خواهم داد، آموختن هر «درس » باید با خواسته‌مان تغییر یابد. خود روحانی یا خود برتر من، بدون تغییر و جاوادانه است، پس آنچه موقتی تغییر می‌کند، خود انسانی من است. من یاد گرفته بودم که این موضوع را باور کنم: «تغیر دشوار است». خب! اکنون بر این باورم که می‌توانم با نفوذ کردن در چیزی، آنرا تغیر داده، یا حداقل می‌دانم که تغییر دادن، آسان است. من می‌توانم تحمل کنم، انکار نمایم، عصبان شوم و گرد خود دیوارهایی قطور بسازم، اما می‌توانم این درس‌ها را هرگز نیاموزم. این به تمایل من به آموختن بستگی دارد.

      v         تجربه‌های عالی و جدید امروزیر در زندگی‌ام وارد شده است. احساس امنیت می‌کنم.

از دست دادن

من، به خوب زندگی کردن اهمیت می‌دهم.

می‌دانم که وجود خوبی در هر لحظه و مکانی، و حتی در بدترین شرایط، می‌تواند خوبی بیافریند. از دست دادن شغل یا محبوب و یا سلامتی، مرا با بزرگترین ترس‌ها روبرو می‌کند. این طبیعی و عادی است که این ترس‌ها را تجربه کنم. اما می دانم که طبیعت از حباب متنفر است. وقتی چیزی می‌رود، چیزهای دیگری می‌آیند تا جایش را بگیرند. بنابراین نفس عمیقی می‌کشم و مطمئن می‌شوم که زندگی از همة نیازهایم مراقبت می‌کند. من، می‌آموزم که اطمینان داشته باشم. زندگی به من عشق می‌ورزد و هرگز مرا زمین نمی‌زند. فقط این هنگام است که بهترین خوبی‌های من ظاهر می‌شود.

      v         من، در عشق شادمانی می‌کنم. باید آنرا تقسیم کنم.

عشق

من، وجودی تابان از عشق هستم.

درد اعماق وجود من، گنجینه‌ای نامحدود از عشق وجود دارد. آن گنجینه، پایان ناپذیر است و من، هرکز نمی‌توانم در طول عمرم، از همة آن استفاده کنم. پس مجبور نیستم که در استفاده از آن صرف جویی کنم. می‌توانم سخاوتمندانه‌، از عشق خود ببخشم. عشق، مسری است. وقتی آنرا تقسیم می‌کنم، بیش ازذ آنچه بخشیده‌ام به دست خواهم آورد؛ هر چه عشق بیشتر به سوی من بیاید، آنرا بیشتر دارم. من، به این دنیا آمده‌ام تا بخشندة عشق باشم. من، با عشق کامل آمدم. و حتی آگر عشق را در تمام زندگی‌ام تقسیم کرده باشم، وقتی این جهان را ترک گفتم، باز هم قلبی سرشار از شادی خواهم داشت. اگر طالب عشق بیشتری باشم، فقط باید آنرا ببخشم. با وجود عشق، من نیز هستم.

      v         من در همة مسائل مالی‌ام، عاقلانه راهنمایی شدم.

سودایی والاتر

هوشیاری، سودی همه جانبه

من، از اینکه در نقطه‌ای از زندگی هستم، که می توانم سودایی والاتر فراهم آورم، بسیار شادمانم. مادامی که با احساس طبیعی امنیت وارد یک مغازه می‌شوم، احساس می‌کنم در جریان یک زندگی سالم قرار دارم. وقتی پول زیادی به دست می‌آورم، قلبم را می‌گشایم و می‌گذارم عشق در همة جنبه‌های امور معاملاتی‌ام جریان یابد. خرید یک وسیلة گران، یک اتومبیل یا حتی یک خانه، به من آرامشی عمیقی‌ می‌دهد از نوع همان آرامشی که به فروشندگان، بانکداران، حسابداران و کسانی از این قبلی دست می‌دهد. کارهای نوشتنی، عملی است کاملاً درست. و من از اینکه با مقادیر زیاد پول خودم عاقلانه برخورد کرده و به ثبت آنها بپردازم احساس شادی می‌کنم. من در همین حال خواهم ماند تا از قلبم پیروی کرده و بگذارم این فراوانی، در سلول‌های بدنم جریان یابد.

      v          خود برترم، از گناه و زیرکی مصون است.

هر آنچه نیاز داریم، همین جاست.

می‌بینم که درهای قدیمی روبه گرسنگی، فقر و عذاب بسته است؛ و نیز می‌بینم که درهای تازه‌ای روبه تقسیم تدابیر باز شده است. نمی‌توان باور کرد که در این سیارة بزرگ، غذا به حد کافی برای همه وجودن ندارد، اما با این حال، کسانی هستند که از گرسنگی می‌میرند. مشکل، فقط نبودن غذا نیست که از عشق و امیدهم خبری نیست. باید به مردم آگاهی داد که در اثر این کمبودها، در زندگیشان نقص‌هایی نیز به وجود خواهد آمد. پس باید به بالا بردن سطح‌ آگاهی مردم این کرة خاکی کمک کرد. یک وعده غذا دادن به کسی کار خوبی است اما باید دانشت که او فردا، دوباره گرسنه خواهد بود. پس باید به دگیران ماهی گرفتن آموخت تا در بقیة عمر،گرسنه نمانند.

      v          افکارم، مصونیت مرا حمایت کرده و قوت می‌بخشد.

مصونیت

بدنم، آگاه است.

هر روز این موقعیت آسان و آسان‌تر می‌شود که از عشق بدون قید و شرط برخوردار شوم. من معتقدم که هر آنچه «برداشت» می‌کنم به شرایط فکر‌ی‌ام بستگی دارد. آیا من معتقدم که «زندگی سخت است و من در پایان آن هستم.» یا «منم چندان خوب نیستم، پس هیچ فرقی نمی‌کند؟» اگر این اعتقاداتم در یک راستا به دنبال هم شوند، سیستمی که مرا مصون نگاه می دارد (که اندیشه‌ها و احساساتم را ثبت می‌کند) چنان تضعیف می‌شود که با هر چه «میکروب» یا «بیماری» موجود در زمان است برخورد می‌کند. اما اگر باور کنم که «زندگی همان لذت است، من امیدوار بوده و همواره نیازهایم برآورده می‌شود» سیستم مصنویت من، احساس امنیت کرده و بدنم، به راحتی با ناآمنی مبارزه خواهد کرد.

      v         فعالیت روحی، همواره کیفیت زندگیمان را بهبود می‌بخشد.

بهبود

هر روز، به عقیدة تازه‌ای گوش می‌سپارم که کیفیت زندگیم را بهبود بخشد.

من یک انسان ساده با ساختاری پیچیده و شگفت انگیز از اعتقادات هستم. من، می‌آموزم که چگونه می‌توانم از پشت کارهای شخصی‌ام، با عشق همگام باشم. من با خود، مهربان و بردبار هستم زیرا آنرا آموختم، پرورش دادم وخود تغییر یافتم. به نظر، وقتی آزمایش را با خود و در سطحی درونی برقرار می‌سازم، جریان زندگی بسیار آرام و ساده‌تر است. و مهم است که بدانم، می‌توانم بی‌آنکه خود را به عنوان شخصی بد ببینم، تغییرات لازم را ایجاد کنم، زیرا این احساس، بسیار به من دست داده که حتماً باید بد بوده یا در اشتباه باشم تا بتوانم تغییری را به وجود آورم. یعنی فکر می‌کردن که این مساله برای ایجاد تغییر، لازم و کافی است؛ اما این طور نبوده و فقط تغییرات را بسیار مشکل می‌سازد. پس وقتی تغییری ار دوستانه بپذیرم، تغییرات مثبت، تمایل پیدا خواهند کرد که بسیار ساده‌تر به سوی من بیایند. گذشته از اینها، تغییر در جهت بهبود زندگی، امری طبیعی است.

      v         افزایش درآمد من، بازتاب تغییر اعتقادات من دربارة درآمد است.

درآمد

من، درآمدم را با عشق تقدیس کرده و مراقب پرورش آن هستم.

درآمد من، به طور کامل برای خود من است. هر روز که می‌گذرد، خود را کمی بیشتر دوست دارم و با این شرایط، همواره خود را در برابر راه‌های تازة درآمد می‌بینم. خوشبختی، از راه و روش‌های بسیار متفاوت و نامحدودی به دست می‌آید. بعضی از مردم، درآمد خود را، با داشتن کاری با درآمدی معین، محدود می‌کنند. اما چه کسی آنرا محدود کرده است، بعضی دیگر از مردم، احساس می‌کنند که سزاوار نیست به درآمدی دست یابند که بیشتر از درآمد پدرانشان باشد. خب! من می‌توانم به والدینم عشق بورزم اما به فراتر از پایة درآمدشان برسم. جهان مابیرکان و لاینتناهی است و در آن، هر کس می‌تواند به هر درآمدی دست پیدا کند. درآمدی که به تازگی برای خود ایجاده کرده‌ام، بازتاب اعتقادات من و لیاقتی است که از خود نشان داده‌ام. خواستن، توانستن است. واقعاً باید این را پذیرفت و من می‌پذیرم که یک جریان درآمد سالم برای خود داشته باشم.

      v         من، یک بیان منحصر به فرد از زندگی هستم.

شخصیت

من، نوری هستم در جهان.

من، از ستارة درونی‌ام پیروی کرده و در راه منحصر به فردم می‌درخشم و نورافشانی می‌کنم. من، وجودی بسیار گرانبها هستم. روحی زیبا، جسمی ظاهری و شخصیتی مخصوص به خود دارم. البته روح من در مرکز است، روحم، قسمتی جاودانی از من است، از ازل بوده و تا ابد خواهد بود. روح من، شخصیت‌های بسیاری را پذیرفته و از این پس نیز خواهد پذیرفت. روح من، نه می‌تواند صدمه بزند و نه ویران کند. فقط هر آنچه را زندگی تجربه کرده، جلوه داده و توسعه می‌بخشد. چیزهایی بیشتر از آنچه می‌توانم بفهمم برای زندگی وجود دارد که من هرگز آنها را نمی‌شناسم. اما هر چه بیشتر به خود اجازه می‌دهم تا بفهمم که زندگی، چظور بیش از قدرت و توانی که در اختیار من است، کار می‌کند.

      v         درس‌ها را، ساده و شادی‌آفرین بنا نهاده‌ام.

درس‌ها

من، دوست دارم که بیاموزم.

من می‌آموزم، عشقی را که در دل هر درس پنهان است، بیبام. هر یک از ما، برای آموزش درس‌هایی اینجا هستیم. من، راجع به ارتباط بین اندیشه‌ها و تجربه‌هایمان چیزهایی می‌آموزم و بهترین کاری را که می توانم با دانش و فهم خود تطبیق دهم، انجام خواهم داد، آموختن هر «درس » باید با خواسته‌مان تغییر یابد. خود روحانی یا خود برتر من، بدون تغییر و جاوادانه است، پس آنچه موقتی تغییر می‌کند، خود انسانی من است. من یاد گرفته بودم که این موضوع را باور کنم: «تغیر دشوار است». خب! اکنون بر این باورم که می‌توانم با نفوذ کردن در چیزی، آنرا تغیر داده، یا حداقل می‌دانم که تغییر دادن، آسان است. من می‌توانم تحمل کنم، انکار نمایم، عصبان شوم و گرد خود دیوارهایی قطور بسازم، اما می‌توانم این درس‌ها را هرگز نیاموزم. این به تمایل من به آموختن بستگی دارد.

      v         تجربه‌های عالی و جدید امروزیر در زندگی‌ام وارد شده است. احساس امنیت می‌کنم.

از دست دادن

من، به خوب زندگی کردن اهمیت می‌دهم.

می‌دانم که وجود خوبی در هر لحظه و مکانی، و حتی در بدترین شرایط، می‌تواند خوبی بیافریند. از دست دادن شغل یا محبوب و یا سلامتی، مرا با بزرگترین ترس‌ها روبرو می‌کند. این طبیعی و عادی است که این ترس‌ها را تجربه کنم. اما می دانم که طبیعت از حباب متنفر است. وقتی چیزی می‌رود، چیزهای دیگری می‌آیند تا جایش را بگیرند. بنابراین نفس عمیقی می‌کشم و مطمئن می‌شوم که زندگی از همة نیازهایم مراقبت می‌کند. من، می‌آموزم که اطمینان داشته باشم. زندگی به من عشق می‌ورزد و هرگز مرا زمین نمی‌زند. فقط این هنگام است که بهترین خوبی‌های من ظاهر می‌شود.

      v         من، در عشق شادمانی می‌کنم. باید آنرا تقسیم کنم.

عشق

من، وجودی تابان از عشق هستم.

درد اعماق وجود من، گنجینه‌ای نامحدود از عشق وجود دارد. آن گنجینه، پایان ناپذیر است و من، هرکز نمی‌توانم در طول عمرم، از همة آن استفاده کنم. پس مجبور نیستم که در استفاده از آن صرف جویی کنم. می‌توانم سخاوتمندانه‌، از عشق خود ببخشم. عشق، مسری است. وقتی آنرا تقسیم می‌کنم، بیش ازذ آنچه بخشیده‌ام به دست خواهم آورد؛ هر چه عشق بیشتر به سوی من بیاید، آنرا بیشتر دارم. من، به این دنیا آمده‌ام تا بخشندة عشق باشم. من، با عشق کامل آمدم. و حتی آگر عشق را در تمام زندگی‌ام تقسیم کرده باشم، وقتی این جهان را ترک گفتم، باز هم قلبی سرشار از شادی خواهم داشت. اگر طالب عشق بیشتری باشم، فقط باید آنرا ببخشم. با وجود عشق، من نیز هستم.

      v         من در همة مسائل مالی‌ام، عاقلانه راهنمایی شدم.

سودایی والاتر

هوشیاری، سودی همه جانبه

من، از اینکه در نقطه‌ای از زندگی هستم، که می توانم سودایی والاتر فراهم آورم، بسیار شادمانم. مادامی که با احساس طبیعی امنیت وارد یک مغازه می‌شوم، احساس می‌کنم در جریان یک زندگی سالم قرار دارم. وقتی پول زیادی به دست می‌آورم، قلبم را می‌گشایم و می‌گذارم عشق در همة جنبه‌های امور معاملاتی‌ام جریان یابد. خرید یک وسیلة گران، یک اتومبیل یا حتی یک خانه، به من آرامشی عمیقی‌ می‌دهد از نوع همان آرامشی که به فروشندگان، بانکداران، حسابداران و کسانی از این قبلی دست می‌دهد. کارهای نوشتنی، عملی است کاملاً درست. و من از اینکه با مقادیر زیاد پول خودم عاقلانه برخورد کرده و به ثبت آنها بپردازم احساس شادی می‌کنم. من در همین حال خواهم ماند تا از قلبم پیروی کرده و بگذارم این فراوانی، در سلول‌های بدنم جریان یابد.

      v          خود برترم، از گناه و زیرکی مصون است.

دانلود بررسی اعتماد و خودباوری (انسان شناسی)

پایان نامه بررسی عوامل موثر براعتماد اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه پیام نور اردبیل

تحقیق حاضر به بررسی اعتماد اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن درمیان دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکزاردبیل می پردازد. متغیر وابسته در این تحقیق اعتماد اجتماعی است که با ابعاد اعتماد بین شخصی و اعتماد نهادی با معرف های میزان صمیمیت و اطمینان مورد سنجش قرار گرفته است. متغیرهای مستقل در این تحقیق عبارتند ازسن ،جنسیت،وضعیت تأهل،رشته تحصیلی.

  ادامه مطلب ...

پایان نامه پاسخ رفتاری کاربران به تبلیغات اینترنتی تبیین نقش اعتماد و نگرش به تبلیغات اینترنتی

در عصر حاضر به دنبال پیشرفت فناوری و اطلاعات، رقابت بین کسب و کارها نیز شدت یافته است. چگونگی ارائه برندها، محصولات یا خدمات برای اینکه مورد توجه بیشتر مصرف­کنندگان قرار گرفته و متمایز بودن آنها برجسته گردد تا افراد مجذوب آنان گردند و یا تمایل به خرید آنان داشته باشند

  ادامه مطلب ...