دانلود مقاله نگاهی به علم از دیدگاه قرآن و احادیث


مقاله نگاهی به علم از دیدگاه قرآن و احادیث

مقاله نگاهی به علم از دیدگاه قرآن و احادیث در 34 صفحه ورد قابل ویرایش

دانلود مقاله نگاهی به علم از دیدگاه قرآن و احادیث

تحقیق نگاهی به علم از دیدگاه قرآن و احادیث
پروژه نگاهی به علم از دیدگاه قرآن و احادیث
مقاله نگاهی به علم از دیدگاه قرآن و احادیث
دانلود تحقیق نگاهی به علم از دیدگاه قرآن و احادیث
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 25 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 34

مقاله نگاهی به علم از دیدگاه قرآن و احادیث در 34 صفحه ورد قابل ویرایش

فهرست مطالب

مقدمه

علم در قرآن

ارزش علم

اهمیت علم

جایگاه علم

آثار برکات علم

انواع علم

بهترین علم

منابع

 

چکیده

این مجموعه که پیش رویتان قرار دارد،‌ کاری است تحقیقاتی در مورد علم، این مقاله تحقیقاتی علم را از منظر قرآن و احادیث و روایات مورد بررسی قرار داده است. همه ما می دانیم که علم و دانش از اهمیت و جایگاه ویژه ای در دین و آئین ما برخوردار می‎باشد آیات فراوان و احادیث و روایات زیادی در این مورد نقل شده است؛ از طرف دیگر علم و دانش استوارترین وسیله ای است که امور اجتماعی و وضعیت زندگی ما را به خوبی اداره می‌کند و بر آدمی لازم است که تا آن جا که توانایی دارد در این راه قدم بگذارد و از این نعمت الهی که به ما ارزانی شده به نحوه شایسته بهره ببرد. به همین خاطر هدف این مجموعه اینست که تا جایی که امکان دارد جایگاه و ارزش و اهمیت علم را از طریق آیات و روایات و همچنین احادیث برای خوانندگان آشکار سازد. این مقاله از هفت قسمت تشکیل شده است و در هر قسمت آیات و احادیث مربوط به آن نقل شده است. به عنوان مثال قسمت اول در مورد علم در قرآن است. در  این قسمت آیاتی از قرآن کریم که مربوط به علم می‎شود جمع آوری شده است و در این بخش نوشته شده است و یا مثلاً در قسمت جایگاه علم، احادیث و روایات مربوط به این بخش از منابع مختلفی جمع آوری شده است و در این قسمت نوشته شده است. در واقع هدف کلی این مجموعه این بوده است که علم که اینهمه در موردش تأکید شده است را از جنبه های مختلف به خوانندگان عزیز بشناسد. این چند جمله چکیده ای بود در مورد معرفی این مجموعه مقاله که انشاء ا… مطالعه خواهید کرد.

 

مقدمه

علم چیست؟ اگر به ظاهر کلمه نگاه کنیم از سه حرف ساده تشکیل شده است. اما همین کلمه ساده در خودش معنای وسیع و گسترده ای دارد. علم در فرهنگ دهخدا به معنای دانستن، تعیین کردن، دریافتن، ادراک، استوار کردن، انفاق، معرفت دقیق و با دلیل بر کفیات مهینه و یا حضور معلوم نزد عالم، دانست و یقین، معرفت و هر چیز دانسته، دانش و آگاهی و معرفت و شناسائی، هنر، فضل، به کار رفته است. در فرهنگ دهخدا در بعد از معنای علم سخنانی از شاعران و بزرگان ادبی در این مورد بیان شده که به اختصار چند مورد از آنها را ذکر می کنیم. مثلاً ابوالفضل بیهقی گفته: ما را از علم خویش بهره دادی و هیچ چیز دریغ نداشتی تا دانا شدیم. یا در کتاب کلیله و دمنه آمده است، طلب علم و ساختن توشه آخرت از مهماتست خواجه عبدا… انصاری می‌گوید: علم بر سرتاج است و مال بر گردن غل ...

در فرهنگ دهخدا علم آموختن به معنای تعلیم دادن دانش، یاد دادن علم به دیگران آمده است. در ادامة این مطلب سنائی شاعر بزرگ گفته است و چو علم آموختی از حرص آنکه ترس،‌ کاندر شب- چو دزدی با چراغ آید،‌ گزیده تر برد کالا.

در فرهنگ دهخدا علم دارای تقسیمات زیادی است که به چند نمونه از آنها به صورت فهرست وار اشاره می‌کنم. علم احجار، علم اخلاق، علم ادب،‌ علم ادیان، علم استخراج (بیان احکام به واسطه قواعد نجومی یا رملی)، علم انشاء (مطالب را نیکو و فصیح نوشتند)، علم اندازه (هندسه)، علم با کار (علمی که عمل شود)، علم بدیع، علم بلاغت هر چند مورد دیگر، … اگر بخواهیم همة آنها را ذکر کنیم در اینجا نمی گنجد.

علم در فرهنگ معین هم علاوه بر معناهایی که در فرهنگ دهخدا آمده است به معنای ادراک مطابق یا حصول صور اشیا نزد عقل چه آنکه نفس معلوم باشد که علم حضوری است و یا به واسطة معلوم باشد که علم حصولی است. علم نوریست مقتبس از مشکات نبوت در دل بنده مؤمن که بدان راه یابد بخدای یا به کار خدای یا به حکم خدای.

علم در فرهنگ معین هم تقسیمات به خصوصی دارد که به چند نمونه از آنها در ذیل اشاره شده است.

- آخرت (علمی که به فساد بودن فاسد نشود و آن علم تأمین سعادت آخرویست)، - اجمالی (علم به اشیا در مقام اجمال)، سیر اخلاق (علم اخلاق)، - ادنی (علم طبیعی)، - اعلی (علم الهی)، - اقوال (علم به قواعد سخن گفتن، - برهان (علم منطق) و …

اما خود علم در زبان فارسی و عربی بود و معنای متفاوت به کار برده می‎شود و غفلت از این دو نوع کاربرد اغلب به مطالعاتی عظیم انجامیده است، 1- معنای اصلی و نخستین علم، دانستن در برابر ندانستن است به همه دانستینها صرف نظر از نوع آنها علم می گویند و عالم کسی را می گویند که جاهل نیست. مطابق این معنا اخلاق، ریاضیات، فقه، دستور زبان، مذهب، زیست شناسی و نجوم همه علم اند و هر کس یک یا چند رشته از آنها را بداند عالم دانسته می‎شود.

- طلب علم بر هر فرد مسلمان فرضیه است، دانش را از محل خودش فراگیرید، و از اهلش بیاموزید، زیرا فرا گرفتن دانش از نظر خوشنودی خدا حسنه است، و طلب علم عبادت و مذاکره او تسبیح به کار بستن دو جهاد در راه خدا، و آموختن به جاهل صدقه و بذل علم به اهل دانش قربت و نزدیکی به خداست، زیرا علم راه حلال و حرام، و چراغ راه بهشت، و یار تنهائی، یونس وحشت و غربت، و سخنگوی خلوت، و رهنمای آشکار و پنهان، و سلاح بر دشمنان، و مزین پیش دوستان است، خدا مردمی را بر اثر علم بلند می گرداند، و آنان را در میان مردم سرافراز می فرماید بطوریکه آثار آنها مورد اقتصاد، و کارشان شاهد اقتداء و رأیشان پسندیده مردم با اهتداء خواهد بود. فرشتگان به دوستی آنها رغبت دارند، و با بالهای خود آنان را مس می‌کنند، دور نمازهای خود برکت از جهت ایشان می طلبند، هر خشک و تری، حتی ماهیان دریا و حشرات الارض و درندگان و چرندگان، از جهت آنان آموزش می خواهند مهمان زندگی آسودة دلها. از ظلمت نادانی و بینائی دیدگان از تاریکی نابینائی، و توانائی ابدان از سستی و ناتوانائی، علم است. دانش، بنده را به منازل اخیار، و مجالس ابرار، و درجات رفیعه دار می رساند و ذکر درد عالم معادل با ثواب روزه دار می‎باشد، و تدریس علم مطیع و فرمان بردار چه تعلیم خدا عبادت شود و بر اثر علم ایصال رحم نمایند، و راه حلال و حرام یابند، علم رهبری عملی است، و علم فرمانبردار اوست خدای سعادتمندان دانش عطا فرماید، و بر اشقیا حرام فرماید، نیکوئی باد آنکس را که خدای از خط دانشش محروم نفرموده.

(امام صادق علیه السلام- منیة المرید)

انواع علم

1- علم عبارت است از سه چیز و1- آیة محکمه یعنی علم به اصول عقاید [زیرا براهین و ادلة اصول عقاید عبارت از آیات محکم قرآن می‎باشد] 2- فرضیه عادله: یعنی علم اخلاق [که حد وسط افراط و تفریط در خوی و رفتار است]. 3- سنت پایدار یعنی علم احکام شریعت و مسائل حلال و حرام و ماسوای   این سه چیز نوعی آگاهی زائد و بی ارزش می‎باشد.

(رسول اکرم (ص)- آداب تعلیم و تربیت در اسلام)

2- روزی رسول خدا (ص) به قصد رفتن به مسجد از خانه خارج شد و وارد مسجد شد و در آن جا با دو نشست و گردهم آیی مواجه شد یک گردهم آئی گروهی سرگرم کسب بصیرت دینی و علم آموزی بودند در نشست و گردهم آئی دیگر، دسته ای مشغول دعا و درخواست از خداوند بودند، پیغمبر فرمود: این دو نشست و گردهم آئی در جهت خیر و سعادت قرار دارند، چون گروه اخیر، خدای را می خوانند و آن گروه اول سرگرم فراگرفتن بینش و دانش هستند و می خواهند دانش و آگاهی دینی خود را از رهگذر تعلیم به دیگران منتقل سازند. [با وجود اینکه هر دو گروه در مسیر فضیلت گام برمی دارند معهذا] گروه اول بر گروه دوم مزیت دارند [من که پیامبر شما هستم] بخاطر تعلیم [حقایق و نشر آگاهی] مقام رسالت را بر عهده گرفتم. [ و هدف مثبت من ایجاد بینش و تعلیم حقایق بوده است] سپس آن حضرت در جمع گروهی نشست که سرگرم دانش اندوزی و علم بوده اند [و با این رفتار الگوپرداز خود، دو نشست مذکور را ارزیابی فرموده و بدینوسیله برتری علم را بر عبادت و دعا، عملا اعلام نمود.].

(روایتی از پیامبر (ص)- آداب تعلیم و تربیت در اسلام)

3- همانا در علمی که فهم نباشد خیری نباشد. همانا در خواندنی که تدبر نباشد خیری نباشد، همانا در عبادتی که تفکر نباشد خیری نباشد.

(امیرالمومنین امام علی (ع)- اصول کافی، ج 1)

4- پائین ترین علم همان است که منحصر در زبان است و بالاترین علم آن است که در اعضا و جوارح و ارکان وجود آدمی اشکار می گردد. (امام علی علیه السلام- نهج البلاغه)

5- سلیم گوید شنیدم امیرالمومنین را که از رسول خدا (ص) خبر می داد که آن حضرت در سخنش می فرمود مردم دانشمند دو قسمند: دانشمندی که علم خود را به کار بسته و این رستگار است و دانشمندی که علمش را کنار گذاشته و این هلاک شده است همانا دوزخیان از بوی گند عالم بی عمل در اذیتند و میان دوزخیان ندامت و حسرت آن کس نعمت تر است که در دنیا بنده ایرا به سوی خدا خوانده و او پذیرفته و اطاعت خدا کرده و خدا به بهشتش درآورده است

دانلود مقاله نگاهی به علم از دیدگاه قرآن و احادیث

دانلود مقاله بررسی انسان،علم، معنا

بررسی انسان،علم، معنا

مقاله بررسی انسان،علم، معنا در 13 صفحه ورد قابل ویرایش

دانلود بررسی انسان،علم، معنا

تحقیق بررسی انسان،علم، معنا 
پروژه بررسی انسان،علم، معنا 
مقاله بررسی انسان،علم، معنا 
دانلود تحقیق بررسی انسان،علم، معنا
پروژه
پژوهش
مقاله
جزوه
تحقیق
دانلود پروژه
دانلود پژوهش
دانلود مقاله
دانلود جزوه
دانلود تحقیق
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 16 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 13

بررسی انسان،علم، معنا


انسان تقریباً موجود مرکبی است که تجزیه و تحلیل آن بآسانی صورت نمی گیرد و با ترکیب و جسم ظاهری نمی توان نسبت بخصوصیاتی درونی او قضاوت نمود و تا کنون هم اسلوب و روش خاصی بدست نیامده که ما بتوانیم مانند یک مسئله ریاضی تمام اعضاء و اجزاء و روابط او را با یکدیگر و مخصوصاً روابطی که با دنیای خارج پیدا می کند تحت مطالعه قرار می دهیم.

در مورد انسان بسیاری از چیزهاست که مختصراً بدون جواب می ماند، ما می دانیم که همگی از ترکیب انسان و بافته های اعصاب و عضلات و یک رشته تمایلات غرایز مخصوص بوجود آمده ایم اما روابط این تمایلات با سلولهای مغز جزء اسراری است که تا کنون هیچ عالمی روانشناسی نتوانسته است کشف کند.

اگر بخواهیم حقیقت را بگوئیم این انسان غیر حقیقی که ساخته و پرداخته تمدن امروزی است کاملاً شبیه به قصرهای مجلل است که روی کارت نقاشی نشده و ساختگی تر از این انسان آن انسانی است که روی تئوریهای غلط و تخیلات شاعرانه مارکس که می خواست اجتماع آینده دنیا را بنا کند.

انسان دارای دو صورت است:

ما میل داریم همیشه زندگی کنیم و در عین این زندگی می خواهیم آزاد و مستقل باشیم، آن را از سایر موجودات جدا می دانیم، سعی و کوشش افراد انسان همین بوده است که تا سر حد امکان مشکلات زندگی را آسان نماید و چندان توجهی به مسائل مشکل بدن انسان و نیروی مرموز روحی نداشته اند.

اندازه و شکل بدن انسان:

بدن انسان را می توان به نسبت یک اتمی کوچک و یک ستاره عظیم اندازه گرفت یعنی به نسبت اشیائی که ما خود را با آن مقیاس می گیریم بدن انسان کوچک یا بزرگ جلوه می کند. در طول بدن انسان مساوی دویست هزار سلول و بافته های بدن یا معادل دو میلیونه میکروب های معمولی است بشرطی که این سلولها با میکروبها را روی هم قرار بدهیم.

طول عمر انسان:

هر انسان زنده ای با پیروی غریزه حیاتی مایل است که زیاد عمر کند و مخصوصاً می خواهد در دوره عمر خود همیشه جوان باشد یعنی نیروی جوانی در زمان پیری در او وجود داشته باشد پس به چه علت است که تا کنون نتوانسته ایم این راه‌ها را پیدا کنیم.

بعضی عقیده دارند که فعالیتهای زیاد و صرف انرژی بدن باعث کوتاهی عمر می‌شود اشخاصی که زیاد غصه می خورند و زندگی ناراحت و هول انگیزی دارند از عمر طولانی محرومند دسته دیگر معتقدند که زیادی عمر او محال و خارج از قاعده‌ای است و ممکن نیست بشر ناتوان بتواند در این راه موفقیت پیدا کند ولی پیدا شدن چند دسته از مردمانی که صد سال یا بیشتر عمر کرده اند ثابت می کند اگر موجباتی فراهم شود، اشخاص دیگر هم می توانند به آن برسند اما مطلبی که در اینجا مورد توجه است اینست که عمر زیاد در صورتی مفید است که نیروی خیالی انسان به یک نسبت معنی پایدار بماند در صورتی که خلاف این موضوع بیشتر عمومیت دارد یعنی غالب جوانی در دوره جوانی چنان ضعیف و فاقد نیرو می شوند که از پیران و سالخوردگان ناتوان‌تر و بی جان ترند از طرف دیگر اگر بنا باشد تمام مردم با این ضعف و ناتوانی به سن هشت یا نود برسند بسیاری از دانشمندان در مراحل اولیه در مقابل این آرزو با شکست های سخت واجه گردید و کسی نتوانست با هیچ وسیله رمز جوان ماندن را بدست بیاورد.

با این حال و با وجود شکست های متوالی انسان احتیاج دارد و می خواهد همیشه جوان بماند. اما متاسفانه تمدن علمی و پیشروی در عالمی ماده تا مدتی دریچه دنیای روح و حقیقت را بروی انسان بسته بود و چون بطور دائم و مدام با علم ماده سر و کار داشتیم نتوانستیم در این زمینه موفقیتی حاصل نمائیم.

در مرحله اول چیزی که برای ما مسلم است این است که نیرومندی بدن ما همیشه باید حفظ شود اما این نیرومندی و نشاط زندگی تا کنون نتوانسته است حتی یک روز بر عمر انسان بیفزاید و بطوریکه تجربه نشان داد در قرنهای اخیر یک مرد چهل و پنج ساله نیرومند نمی تواند امیدوار باشد که فرضاً عمر او تا سن هشتاد برسد بلکه بطور محسوس مشاهده می شود که بتدریج طول عمر انسان کم می شود.

روابط بدن انسان با دنیای خارج:

انسان بوسیله دستگاه و سلسله اعصاب خود تاثیرات خارج را در بدن ضبط و از راه اعضاء و عضلات خود به خارج پس می دهد برای ادامه زندگی انسان راه باطن بیشتر از راه اعضای خارج خود نبرد می کند- انسان دارای دو نوع سلسله عصبی است یک سلسله عصب مرکزی آن در مغز و بوسیله عضلات بدن پخش می شود دوم سلسله عصب مجهول که برعکس سلسله عصب مرکزی از روی اراده انسان نیست و این سلسله عصب مربوط به سلسله عصب مرکزی است و هر دوی آنها ترکیبات بدن را مجزا و هر کدام با دنیای خارج با یکی از اعضا ارتباط پیدا می کند. سلسله عصب مرکزی شامل مغز سر و نخاع می باشد که مستقیماً با عصب عضلات و غیر مستقیم با سایر اعضا ارتباط پیدا می کند.

یکی از وظایف مهم دستگاه مرکزی پاسخ دادن سریع بتمام تاثیرات خارجی و ایجاد حرکات منظم بدن ما است بطور کلی بوسیله دستگاه عصبی ما می توانیم با دنیای خارج ارتباط پیدا کنیم- اعضای بدن ما، مانند معده، جگر و قلب و غیره تحت اراده ما کار نمی کنند و برای ما تقریباً غیر ممکن است مقدار ظرفیت رگها یا حرکات قلب خود را کم یا زیاد کنیم. استقلال این حرکات بواسطه وجود همان اعصاب حساسه در هر یک از اعضاء است و جریان منظم هر یک بوسیله توده های عظیم سلولها و سلسله‌های اعصاب هر یک از آنها در زیر جلد و سایر قسمتهای بدن صورت می گیرد و به عبارت دیگر هر یک از اعضای بدن دارای دستگاه منظم سلسله عصبی مرکزی و مجهول و حساس است که اجتماع تمام آنها حرکت مستمر اعضا را روی نظم و انضباط غیر قابل انحرافی اداره می نماید.


استعداد بدن انسان:

باید دانست که استعداد بدن انسان در مقابل امراض بسیار متفاوت و هر یک از اعضای بدن از بافته ها و سلولهای و گلوبولهای خون تا بزرگترین و پر مقاومت ترین آنها هر کدام به یک نسبت معین استعداد جذب میکروبها را دارند. تاثیرات این ناخوشی ها به نسبت استعدادی که در هر یک از اعضای بدن وجود دارد.

با این حال نظر با اختلاف استعدادی که در اشخاص موجود می باشد نوع تاثیر آن نیز تفاوت دارد در مقابل ناخوشیها بعضی اشخاص خیلی شدید الاثر و دسته دیگر مقاومت زیاد دارند این تفاوت بزرگ ناشی از وضع ساختمان داخل بدن آنهاست که از ورود و قبول میکروب ها جلوگیری می کند یا وقتی هم که وارد شدند بلافاصله از بین می روند و بطوری که ما ببینیم بسیاری از اشخاص اساساً ناخوش نمی شوند و یا اگر مریض شدند سالم می مانند ما هنوز علت این مقاومت یا قبول نکردن ناخوشی را در بدن انسان نمی دانیم شاید مربوط به بعضی خصوصیات ارثی یا چیزهایی باشد که در نتیجه زندگی در محیط مخصوصی در انسان بوجود می آید.

انسان کیست:

بطوری که دانستیم افراد انسان با یکدیگر یکسان نیستند و هر کدام دارای شخصیت مخصوص و تابع تمایلات و یک سلسله تظاهراتی است که اصل و منشاء آن هنوز بر ما معلوم نیست و اگر تمام مردم یکسان بودند برای ما اشکالی نداشت که آنها را مانند چارپایان بکار وادار نموده و یک نوع خوراک و مسکن برای دسته جمعی آنها تهیه کرد ولی بطوری که ملاحظه می کنیم هر انسانی دارای یک شخصیت مخصوصی است و نمی توانست نسبت به همه یک نوع رفتار کرد- درست است که از طرفی مردم زمینی باید مساوی باشند و مساوی هم خلق شده اند اما روحیات و احساسات و خصوصیات آنها با یکدیگر مساوی نیست و اگر ما بخواهیم حقوق آنها را مساوی بدانیم اشتباه بزرگی کرده ایم. چگونه ممکن است یک آدم بی فکر با یک متفکر و حساس در مقابل قانون مساوی باشند. چگونه ممکن است یک آدم بی فکر با یک متفکر و حساس در مقابل قانون مساوی باشند.

معانی مختلف انسان:

انسان در هر روز و عصر نتیجه مستقیم عادات زندگی و نوع فکر جامعه‌ای است که در آن زندگی می کند- علوم عادی ما را به جائی رهبری کرد که ما چون آن را نمی‌پسندیم حس می کنیم راه را عوضی آمده ایم با این حال هرچه را به ما داده  اند ما آنرا کورکورانه برای ادامه زندگی خود قبول کرده ایم.


دانلود بررسی انسان،علم، معنا

دانلود مقاله نگاهی به علم از دیدگاه قرآن و احادیث

نگاهی به علم از دیدگاه قرآن و احادیث

مقاله نگاهی به علم از دیدگاه قرآن و احادیث در 34 صفحه ورد قابل ویرایش

دانلود نگاهی به علم از دیدگاه قرآن و احادیث

تحقیق نگاهی به علم از دیدگاه قرآن و احادیث 
پروژه نگاهی به علم از دیدگاه قرآن و احادیث 
مقاله نگاهی به علم از دیدگاه قرآن و احادیث 
دانلود تحقیق نگاهی به علم از دیدگاه قرآن و احادیث
پروژه
پژوهش
مقاله
جزوه
تحقیق
دانلود پروژه
دانلود پژوهش
دانلود مقاله
دانلود جزوه
دانلود تحقیق
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 25 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 34

نگاهی به علم از دیدگاه قرآن و احادیث

 

 

چکیده

این مجموعه که پیش رویتان قرار دارد،‌ کاری است تحقیقاتی در مورد علم، این مقاله تحقیقاتی علم را از منظر قرآن و احادیث و روایات مورد بررسی قرار داده است. همه ما می دانیم که علم و دانش از اهمیت و جایگاه ویژه ای در دین و آئین ما برخوردار می‎باشد آیات فراوان و احادیث و روایات زیادی در این مورد نقل شده است؛ از طرف دیگر علم و دانش استوارترین وسیله ای است که امور اجتماعی و وضعیت زندگی ما را به خوبی اداره می‌کند و بر آدمی لازم است که تا آن جا که توانایی دارد در این راه قدم بگذارد و از این نعمت الهی که به ما ارزانی شده به نحوه شایسته بهره ببرد. به همین خاطر هدف این مجموعه اینست که تا جایی که امکان دارد جایگاه و ارزش و اهمیت علم را از طریق آیات و روایات و همچنین احادیث برای خوانندگان آشکار سازد. این مقاله از هفت قسمت تشکیل شده است و در هر قسمت آیات و احادیث مربوط به آن نقل شده است. به عنوان مثال قسمت اول در مورد علم در قرآن است. در  این قسمت آیاتی از قرآن کریم که مربوط به علم می‎شود جمع آوری شده است و در این بخش نوشته شده است و یا مثلاً در قسمت جایگاه علم، احادیث و روایات مربوط به این بخش از منابع مختلفی جمع آوری شده است و در این قسمت نوشته شده است. در واقع هدف کلی این مجموعه این بوده است که علم که اینهمه در موردش تأکید شده است را از جنبه های مختلف به خوانندگان عزیز بشناسد. این چند جمله چکیده ای بود در مورد معرفی این مجموعه مقاله که انشاء ا… مطالعه خواهید کرد.

 

مقدمه

علم چیست؟ اگر به ظاهر کلمه نگاه کنیم از سه حرف ساده تشکیل شده است. اما همین کلمه ساده در خودش معنای وسیع و گسترده ای دارد. علم در فرهنگ دهخدا به معنای دانستن، تعیین کردن، دریافتن، ادراک، استوار کردن، انفاق، معرفت دقیق و با دلیل بر کفیات مهینه و یا حضور معلوم نزد عالم، دانست و یقین، معرفت و هر چیز دانسته، دانش و آگاهی و معرفت و شناسائی، هنر، فضل، به کار رفته است. در فرهنگ دهخدا در بعد از معنای علم سخنانی از شاعران و بزرگان ادبی در این مورد بیان شده که به اختصار چند مورد از آنها را ذکر می کنیم. مثلاً ابوالفضل بیهقی گفته: ما را از علم خویش بهره دادی و هیچ چیز دریغ نداشتی تا دانا شدیم. یا در کتاب کلیله و دمنه آمده است، طلب علم و ساختن توشه آخرت از مهماتست خواجه عبدا… انصاری می‌گوید: علم بر سرتاج است و مال بر گردن غل ...

در فرهنگ دهخدا علم آموختن به معنای تعلیم دادن دانش، یاد دادن علم به دیگران آمده است. در ادامة این مطلب سنائی شاعر بزرگ گفته است و چو علم آموختی از حرص آنکه ترس،‌ کاندر شب- چو دزدی با چراغ آید،‌ گزیده تر برد کالا.

در فرهنگ دهخدا علم دارای تقسیمات زیادی است که به چند نمونه از آنها به صورت فهرست وار اشاره می‌کنم. علم احجار، علم اخلاق، علم ادب،‌ علم ادیان، علم استخراج (بیان احکام به واسطه قواعد نجومی یا رملی)، علم انشاء (مطالب را نیکو و فصیح نوشتند)، علم اندازه (هندسه)، علم با کار (علمی که عمل شود)، علم بدیع، علم بلاغت هر چند مورد دیگر، … اگر بخواهیم همة آنها را ذکر کنیم در اینجا نمی گنجد.

علم در فرهنگ معین هم علاوه بر معناهایی که در فرهنگ دهخدا آمده است به معنای ادراک مطابق یا حصول صور اشیا نزد عقل چه آنکه نفس معلوم باشد که علم حضوری است و یا به واسطة معلوم باشد که علم حصولی است. علم نوریست مقتبس از مشکات نبوت در دل بنده مؤمن که بدان راه یابد بخدای یا به کار خدای یا به حکم خدای.

علم در فرهنگ معین هم تقسیمات به خصوصی دارد که به چند نمونه از آنها در ذیل اشاره شده است.

- آخرت (علمی که به فساد بودن فاسد نشود و آن علم تأمین سعادت آخرویست)، - اجمالی (علم به اشیا در مقام اجمال)، سیر اخلاق (علم اخلاق)، - ادنی (علم طبیعی)، - اعلی (علم الهی)، - اقوال (علم به قواعد سخن گفتن، - برهان (علم منطق) و …

اما خود علم در زبان فارسی و عربی بود و معنای متفاوت به کار برده می‎شود و غفلت از این دو نوع کاربرد اغلب به مطالعاتی عظیم انجامیده است، 1- معنای اصلی و نخستین علم، دانستن در برابر ندانستن است به همه دانستینها صرف نظر از نوع آنها علم می گویند و عالم کسی را می گویند که جاهل نیست. مطابق این معنا اخلاق، ریاضیات، فقه، دستور زبان، مذهب، زیست شناسی و نجوم همه علم اند و هر کس یک یا چند رشته از آنها را بداند عالم دانسته می‎شود.

خداوند به این معنا عالم است، یعنی نسبت به هیچ امری جاهل نیست و برای او مسأله مجهولی وجود ندارد. محتوای قرآن به این معنا علمی است یعنی که مجموعه یی از دانستنی هاست و هر کس آنها را بداند عالم به قرآن است. همه فقها عالم اند و هر کس از خدا و صفات و افعال او آگاهی داشته باشد نیز عالم است، دیده می‎شود که در دین معنای علم در برابر جهل قرار می‎گیرد، کلمه KNOWLEDGE در انگلیسی CONNALSSANCE در فرانسه معادل این معنای علم اند. 2- کلمه علم در معنای دوم منحصراً اگر بدانستنی هایی اطلاق می‎شود که از طریق تجربه مستقیم حسی بدست آمده باشند. علم در اینجا در برابر جهل قرار نمی گیرد بلکه در برابر همة دانستنیها قرار می‎گیرد. که مستقیماً از آزمون حسی برنمی خیزند. اخلاق (دانش خوبی ها و بدیها) متافیزیک (دانش احکام و عوارض هستی مطلق) عرفان (تجارب درونی و شخصی) منطق (ابزار هدایت فکر)، فقه، اصول، بلاغت و … همه بیرون از علم به معنای دوم آن قرار می گیرند. و همه به این معنا غیرعلمی اند. کلمه science در انگلیسی و فرانسه معادل این معنای علم اند. دیده می‎شود که علم در این معنای بخشی از علم به معنای اول را تشکیل می‎دهد و به سخن دیگر علم تجربی نوعی از انواع دانستنیهای بسیاری است که در اختیار بشر می‎تواند قرار گیرد.

رشد علم به معنای دوم عمدتاً از آغاز دوره‌ی رنسانس به بعد است در حالیکه علم به معنای مطلق آگاهی (معنای اول) تولدش با تولد بشریت هم آغاز است. این بود مختصری از معنای علم در دو زبان فارسی و عربی. حالا که معنای علم تا حدودی روشن شده ببینیم که چرا علم تا این اندازه در دین ما و در قرآن از اهمیت والایی برخوردار است. و اینهمه آیه و حدیث در مورد آن آمده است.

خدای متعال دانش را سبب کلی برای آفرینش همه عالم علوی و منطقی قرار داده و این اندازه از جلالت و فخر در حق دانش کافی است که خدای در کتاب حکمش از نظر بینائی و یادآوری ارباب معرفت می فرماید و خدا کسی است که هفت آسمان را ایجاد فرموده، و از زمین مانند آسمان آفریده، و امر خود را میان آنها فرو فرستاد، تا بدانید که خدا بهر چیزی توانا است و دانش او بهر چیزی احاطه دارد، همین آیه بر شرافت علم کافی است، بویژه علم توحید که اساس هر علم و مدار هر دانش است،‌ خدای متعال دانش را بالاترین شرافت و بزرگترین عزت برای فرزند آدم قرار داده و نخستین سنتی که پس از آفرینش و ظهور او از کتم عدم بیضا و نور وجود است نهاده نعمت دانش است، چنانچه د سورة علق که اولین سورة منازلة پیمبر اوست می فرماید: (إقرا اسم ربک الذی خلق،‌ خلق الانسان من علق، اقرا و ربک الاکرم، الذی عَلم بالقلم، نیکو تدبر کن چگونه افتتاح فرموده کتاب خود را که باطلی در او نیست و از جانب حکیمی فرو فرستاده شده که شبهه در کلام او راه ندارد به نعمت ایجاد، از آن پس نعمت دانش را بر بشر خوانده، و اگر نعمت و منتی بعد از نعمت ایجاد بالاتر از دانش بوده، خدای بدین نعمت بزرگ اختصاص نمی داد و در این آیه علاوه بر آنکه حسن براعت و دقائق معانی و حقایق بلاغت را مراعات فرموده، نور هدایت و راه دلالت به صراط مستقیم را منوط به علم دانسته.

خدای متعال در قرآن میان نعمت دسته جمع فرموده خبیث، طبیب، کور و بینا، تاریکی و روشنی، بهشت و دوزخ، گرمی و سردی، و هرگاه تفسیر این موضوع را با تدبر درک کنی خواهی فهمید که مراد از همه علم است.

خداوند پیغمبر خود را با آنکه در علم و حمت به بینهایت رسیده بود مأمور به تقاضای علم و دانش فرموده که در سورة طه آیه 113 به این موضوع اشاره فرموده (و قُل ربِّ زدنی عِلما) این چند جمله اندکی بود از فضیلت علم و دانش که خدای متعال در قرآن بیان فرموده. اما تنها در قرآن اشاره نشده بلکه در احادیث پیامبر اکرم (ص)، ائمه معصومین (علیهم السلام) به این مورد تائید فراوان شده است در زیر به چند نمونه از این احادیث به اختصار پرداخته شده است.

پیغمبر اکرم فرموده: اگر در حق هر کس خدای متعال آهنگ خیر و نیکی عطا فرماید او را فقیه در دین نماید. همچنین در جای دیگر می فرماید: فراگرفتن دانش سنت است بر هر مرد مسلمان. صفوان بن عسال گفت خدمت پیغمبر (ص) مشرف شدم آن حضرت در مسجد جلوس داشت و بر برد قرمز رنگی تکیه فرموده بود، عرض کردم آمدم دانش فراگیرم، فرمود آفرین به طالب دین، زیرا طالب علم را فرشتگان به بالهای خود احاطه کنند، سپس بعضی از آنها بر بعضی دیگر از کثرت محبتی که به دانش دارند بالا روند تا به آسمان دنیا رسند این بود روایتی از پیامبر در مورد اهمیت و برتری علم از زبان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله). هر چند این احادیث زیاد است اما در اینجا نمی گنجد که همه اینها را ذکر کنیم و لذا به همین چند مورد بسنده می کنیم.

(پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله- منیة المرید)

1-   همانا فرشتگان بالهای خود را در زیر پای تعلمی می گشایند که بدانچه انجام داده راضی و خشنود می‎باشد.

(پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله- منیة المرید)

2- مردمی که اندکی از نور دانش کسب کرده برتر است از پارسائی که هماره به نیایش پروردگار خود قیام کند، و همواره سر بندگی بر زمین نهد.

(پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله- منیة المرید)

جایگاه علم

1- پیامبر (صلی الله علیه و آله): پیامبر خدا از خانه بیرون آمد، در مسجد دو مجلس دید: در یک مجلس غوررسی و تفقه در دین می شد، و مجلس دیگر به دعا خواندن و از خدا مسئلت کردن می گذشت. گفت: «هر دو مجلس نیک است. آن گروه خدا را می خوانند، در آن گروه می آموزند و مطالب را به نادانان می فهمانند. این گروه آموزشگران برترند: من برای آموزشگری فرستاده شده ام». آنگاه در کنار ایشان نشست.

(برگرفته از کتاب الحیاة)

2- پیامبر (صلی الله علیه و آله): یکی از انصار نزد پیغمبر اکرم (ص) آمد و گفت: ای پیامبر! اگر بنا باشد جنازه ای را تشییع کنم یا در مجلس درس دانشمندی حاضر شود،‌حضور مرا در کدام از این دو دوستتر داری؟ پیامبر گفت: اگر کسانی باشند که در پی جنازه روان شوند و آن را به خاک سپارند،حاضر شدن در مجلس مرد دانشمند از حضور در تشییع هزار جنازه، و دیدار از هزار بیمار، و برپا ایستادن برای عبادت در هزار شب، و روزه داشتن در هزار روز، و صدقه دادن هزار درهم به بینوایان، و گزاردن هزار حج مستحبی، و حضور در هزار جنگ در راه خدا- جز جنگ واجب- و دادن مال و جان در این راه، فضیلتی بیشتر دارد. اینها کجا به پای حضور در مجلس عالم می رسد؟ آیا ندانسته ای که اطاعت و عبادت خدا نیز به علم است، و نیکی دنیا و آخرت با علم است، و شر دنیا و آخرت با جهل و نادانی.

(از کتاب الحیاة)

3- حکمت و دانش بر شرف و بزرگواری افراد شریف می افزاید، و حتی بردگان را [در سایة بینش علمی] به مجالس و محافل بزرگان ترفیع می‎دهد.

(پیامبر اکرم (ص)، آداب تعلیم و تربیت در اسلام)

4- دانشجویی که هدف او از علم آموختن، احیا دین و آئین الهی است اگر بهنگام تحصیل علم، مرگش فرا رسد، فاصلة میان او و میان پیامبران از لحاظ مقام، منزلت بهشتی در حد یک پایه و یک درجه است.

(پیامبر اکرم (ص)، آداب تعلیم و تربیت در اسلام)

5- اگر کسی در صدد پویائی از علم برآید [و سعی خویش را در بازیافتن علم، مصروف دارد و در خلل ساعی و کوششها] علم و دانش را باز یابد از لحاظ اجر و پاداش، خداوند و بهره و نصیب برای او مقرر می فرماید: ولی اگر (علیرغم کوشش هایش) در پویائی از

علم، توصیه و ناکام گردد، یک اجر و پاداش در نزد خداوند متعال برای او منظور می‌گردد.                                  (پیامبر اکرم (ص)، آداب تعلیم و تربیت در اسلام)

6- امام علی (علیه السلام) می فرماید: ای مردم بدانید کمال دین طلب علم و عمل بدان است، بدانید که طلب علم بر شما از طلب مال لازم تر است زیرا مال برای شما قسمت و تضمین شده و عادلی که خداست آنرا بین شما قسمت کرده و تضمین کرده و به شما می رساند ولی علم نزد اهلش نگهداشته شده و شما مامورید که آنرا از اهلش طلب کنید، پس آنرا بخواهید.                                                                          (اصول کافی، ج اول)

7- امیرالمومنین علی (علیه السلام): به کمیل بن زیاد فرمود: «کمیل! علم، بهتر از مال است، زیرا علم و دانش از تو نگهبانی و پاسداری کرده و وجودت را در پناه خود قرارز می‎دهد. ولی در مورد مال، ناگزیری که خود نگهبان و پاسدار آن باشی. علم و دانش بر تمام شئون زندگی و پدیده های هستی فرمانروا و حاکم است، در حالیکه مال و ثروت انسان، محکوم و دستخوش ارادة او می‎باشد. صرف مال و انفاق آن، موجب نقصان و کاهش آن می گردد در حالیکه انفاق علم یعنی تعلیم آن به دیگران، اندوخته هایی علمی عالم و دانشمند را پربارتر و فزاینده تر می سازد.           (آداب تعلیم وتربیت در اسلام)

8- امام علی (علیه السلام) : علم ریشه هر نیکی است. (از کتاب الحیاة)

9- امام صادق (علیه السلام): علم اصل و ریشة هر حالت عالی است و بلندترین پایگاه صعود است. به همین جهت پیامبر (ص) گفت : «طلب علم بر هر زن و مرد مسلمان واجب است» یعنی علم (و آیین) پرهیزگاری و یقین.      (الحیاة)

10- امام صادق (علیه السلام): چون روز قیامت شود، خدای بزرگ، مردمان راهبر، در پهنه ای یکسان گردآورد، و ترازوها گذارده شود. آنگاه خون شهیدان را با مرکب خامه دانشمندان در دو کفة ترازو نهند، پس مرکب خامه دانشمندان بر خون شهیدان فزونی یابد. (الحیاة)

 

فهرست مطالب

 

مقدمه

علم در قرآن

ارزش علم

اهمیت علم

جایگاه علم

آثار برکات علم

انواع علم

بهترین علم

منابع

دانلود نگاهی به علم از دیدگاه قرآن و احادیث