اثبات رابطه‌ی سببیّت

سرگذشت و تاریخ بشریت همواره همراه با نگرانی‌های قابل درکی است که در قبال خطا و تجاوز علیه مقدسات ، آداب و رسوم، عرف و هنجارهای جامعه ابراز شده آثار و مدارک به جا مانده نشان می‌دهد که جوامع انسانی از نخستین ادوار با پدیده مجرمانه درگیر بوده و در جهت دفاع و حفظ منافع فردی و جمعی در برابر متجاوزان و بر هم زنندگان و تهدیدکنندگان نظم اجتماعی ، واکنش‌ه
دسته بندی حقوق
فرمت فایل doc
حجم فایل 104 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 117
اثبات رابطه‌ی سببیّت

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

پیشگفتار :

سرگذشت و تاریخ بشریت همواره همراه با نگرانی‌های قابل درکی است که در قبال خطا و تجاوز علیه مقدسات ، آداب و رسوم، عرف و هنجارهای جامعه ابراز شده . آثار و مدارک به جا مانده نشان می‌دهد که جوامع انسانی از نخستین ادوار با پدیده مجرمانه درگیر بوده و در جهت دفاع و حفظ منافع فردی و جمعی در برابر متجاوزان و بر هم زنندگان و تهدیدکنندگان نظم اجتماعی ، واکنش‌های متنوعی را ابراز داشته‌اند. در جوامع بدوی معیار تمیز رفتار مجرمانه از اعمال مجاز عرف جاری حاکم بر گروه‌ها و جوامع و قبایل بود. این مقررات با گذشت زمان و نهادینه شدن به صورت عادت و فرهنگ و رسوم اجتماعی، تحت نقوذ قدرتهای سیاسی و اجتماعی صورت قانونی به خود گرفت و به دنبال توسعه و پیشرفت جوامع به صورت علمی در‌آمد که در مراکز علمی و دانشگاهی مورد توجه قرار گرفت امروزه این علم به شاخه‌های مختلفی تقسیم بندی شده که یکی از مهم‌ترین و شیرین‌ترین این تقسیم‌بندی‌ها حقوق جزاست.

چکیده

همان‌طور که می‌دانیم یکی از مسائل مهم در امور کیفری اثبات رابطه‌ی سببیّت است. بدیهی است اگر عملی مستقیماً باعث حصول نتیجه مجرمانه شود. احراز رابطه سببیّت با دشواری مواجه نخواهد شد، مثلاً اگر کسی اسلحه‌ای تهیه در کمین رقیب خود بنشیند و زمانی که طرف مورد نظر در حال عبور است به سمت او تیراندازی و او را به قتل برساند در این جا بین عمل مجرمانه و حصول نتیجه‌ی آن رابطه‌ی سببیّت وجود داشته و احراز آن کار مشکلی نیست ولی سببیّت زمانی مشکل می‌شود که چند عامل باعث حصول نتیجه مجرمانه شوند. این عاملان می‌توانند چند مباشر، چند مسبب، یا اجتماعی از سبب و مباشر یا چند مسبب باشند البته قانونگذار از مورد اخیر در میان موارد دیگر نامی به میان نیاورده . به هر حال قانونگذار نیز این شیوه‌ها و صورتهای دخالت در جرم را پذیرفته است و برای حفظ حقوق افراد جامعه مجازاتهایی را در نظر گرفته این جانب در نخستین کار تحقیقی خود همین عنوان ؟(تسبیب در جنایت) را در نظر گرفته به و بحث در خصوص دیدگاه‌های فقها و حقوق‌دانان در باب تسبیب پرداخته‌ام.

فهرست

صورت‌های دخالت در وقوع جرم

مباشرت

شرط

سبب

تاریخچه سبب

فرق شرط و سبب و علت

آیا تسبیب یک اصطلاح راوائی است؟

شرط ضمان در تسبیب

مباشرت و تسبیب در جنایات عمدی

مباشرت و تسبیب در جنایات غیر عمدی

دوقاعده کلی در این زمینه

اقسام سبب

-سبب حسی

- سبب شرعی

-سبب عرفی

نوع دیگری از تسبیب

مستندات خلق قاعده تسبیب

تشخیص رابطه‌ی سببیّت

الف- تشخیص رابطه‌ی استناد در آراء حقوقدانان اروپایی

اول. ضمان سبب ضروری

دوم. نظریه برابری شرایط و اسباب

سوم. نظریه سبب مستقیم و بی‌واسطه

چهارم. تئوری شرط پویای نتیجه

پنجم. تئوری سبب متعارف و اصلی

ب: تشخیص رابطه استناد در آراء حقوقدانان اسلامی

1-ب: اجتماع سبب و مباشر

الف) مواردی که سبب قوی تراست

مواردی که مباشر جرم موجودی جامد است

مواردی که مباش جرم موجودی جاندار چون سگ وچهارپایان ( حیوانات ) باشد

درصورتی که مباشرجرم فاقد مسئولیت اند چون دیوانه وکودک

درصورتی که مباشر جرم جاهل به حکم یا موضوع باشد

ب) مواردی که مباشر قوی تراست

ج) مواردی که مباشر وسبب درعرض هم هستند

2-ب) اجتماع اسباب

1. اجتماع سبب ماذون باسبب عدوانی

2. اجتماع اسباب منغذی وعدوانی

2.1) ستادی صفان

2.2 ) صفان سبب اقوی

مجازات سبب ومباشر

تعارض قاعده ی تبیب با قاعده ی احسان

تعارض اتلاف وتثبیت

نتیجه گیری

منابع وماخذ

بحث اصلی

صورتهای دخالت در وقوع جرم

جانی ممکن است با ایجاد یکی از عوامل ذیل در وقوع جرم و جنایت مداخله کند :

1. مباشرت 2. شرط 3. سبب

در خصوص هر یک از موارد مذکور به تفصیل ، بحث خواهیم کرد اما در خصوص مورد دوم لازم است تذکر داده شود اگر چه گروهی شرط را نیز از صورتهای دخالت در وقوع جرم دانسته‌اند اما قانون‌گذار ذکری از آن به جا نیاورده و گروه مذکور در توجیه این مطلب آورده‌اند : از آن جا که معمولاً عنوان سبب بر شرط نیز اطلاق شده است قانون‌گذار معترض شرط نشده با ذکر سبب خود را بی‌نیاز از بیان شرط دانسته است در صورتی که شرط و سبب در همه موارد از موقعیت و آثار یکسانی برخوردار نبوده .

مباشرت

مباشرت را ایجاد علت گفته‌اند. حکما و فلاسفه از واژه علت مفهوم وسیعی را اراده کرده‌اند و در تعریف علت گفته‌اند: آن شیئی که شیئی دیگر را (وجود و هستی خود) به او احتیاج دارد علت نامیده می‌شود و شیئی دیگر معلول، بعضی از آن علت‌ها ناقص هستندو بعضی مستقل (تام) و هم‌چنین بعضی خارج از معلول‌اند و بعضی داخل آن. باید توجه داشت که این تعریف، تعریف علت به معنی عام است که شامل همه اقسام علت‌ها می‌شود و به این معنی هر جزء نیز علت کل است. بنابر نوعی تقسیم‌بندی علت یا ناقصه است و یا مستقل- یعنی آن چیزی که دیگری در وجود خود به او نیازمند است و ما به او نام علت را داده‌ایم یا به نحوی است که معلول فقط به او محتاج است و به غیر او احتیاج ندارد و یا چنین نیست و به عبارت دیگر یا وجود او برای وجود پیدا کردن معلول کافی است و یا کافی نیست. اولی را می‌گوییم علت مستقله یا تامه و دومی را می‌گوییم علت غیر مستقله یا ناقصه. مثلاً تحقق کتاب احتیاج دارد به امور متعدد از قبیل کاغذ ، قلم، حرکات انگشتان دست نویسنده واراده‌ی او وجود مدادی و نبودن مانع بر روی صفحه و امثال اینها که مجموعاً مقدمات و وسایل کار هستند. علت تامه یا مستقله عبارت است از مجموع این مقدمات و وسایل که از آن جمله عدم برخورد و مانع است البته اگر همه وسایل و مقدمات فراهم شد تحقق معلول ضروری و حتمی و به اصطلاح امروز اجتناب‌ناپذیر خواهد بود علت ناقصه عبارت است از بعضی از این اقدامات و وسایل که اگر وجود پیدا نکند کتابت موجود نمی‌شد اما اگر موجود شود ولی سایر وسایل و مقدمات موجود نباشد برای تحقق کتابت کافی نیست. در تقسیم بندی دیگری که از ارسطو به جا مانده است علت منقسم شده است به چهارتا 1- علت فاعلی ،2- علت مادی، 3- علت غایی،4- علت صوری[1] بنابراین علت هر امری است که از وجود آن وجود معلول و از عدم آن عدم معلول، لازم آید مانند قتل با شمشیر و کارد یا خفه کردن با دست و نظایر آن[2] و همان گونه که دکتر گلدوزیان در کتاب خود (بایسته‌های حقوق جزای عمومی) می‌نویسد: طبق ماده‌ی 317 قانون مجازات اسلامی مباشرت آن است که جنایت مستقیماً توسط خود جانی واقع شده باشد. بنابراین در مواردی که جانی خود به طور مستقیم و بی‌واسطه مرتکب جنایت بر نفس یا عضو شود می‌توان گفت جرم را به مباشرت مرتکب شده است مثل فردی که دیگری را با دستان خود خفه کرده است. البته گاهی نیز علت و مباشرت در جرم ممکن است با واسطه اشیایی باشد مثل اینکه جانی با کارد یا شمشیر و تفنگ و... موجبات جنایت بر دیگری را فراهم کند که البته از دید عرف و مردم از آن جا که مشخص و آشکار نیست واسطه محسوب نمی‌شود و باز شخصی که از این وسایل برای ارتکاب جرم استفاده نموده است مباشر جرم است.[3] باید متذکر شویم که منظور از عبارت جنایت مستقیماً توسط جانی... در ماده‌ی 317 قانون مجازات اسلامی وقوع بلاواسطه فعل جانی نیست بلکه مقصود وجود رابطه مستقیم علیّت است به طوری که جنایت مستقیماً از نفس فعل ناشی شده و بتوان گفت نوعاً یا بر حسب خصوصیتهای مورد ، تلف از لوازم آن کار است و به عبارت دیگر مباشر کسی است که وقوع تلف عرفاً به نفس کار وی منسوب است و نه بر اثر آن.

شرط

وقوع هر پدیده مجرمانه منوط به وجود شرایطی است که زمینه‌های ارتکاب آن را فراهم می‌سازد شرط چیزی است که اگر نباشد ، مشروط به وجود نمی‌آید اما اگر باشد ، به تنهایی برای ایجاد مشروط کافی نیست مثلاً حفرچاه نسبت به افتادن در آن شرط است.[4] بنابراین شرط آنچنان امری است که از عدم آن عدم معلول لازم می‌آید لکن از وجود آن معلول (جرم) لازم نمی‌آید. از این رو وقوع جنایت محصول شرط نیست اگر چه همراه و در کنار علت جنایت است. به نحوی که تحقق جنایت متوقف بر وجود آن است بنابراین شرط از اجزاء و عناصر اصلی در تکوین جنایت نبوده و فی نفسه مؤثر در آن نیست گرچه ضرورتاً به انتقاء شرط حدوث جنایت نیز منتقی می‌گردد. برای مثال ممسک در جنایت که مجنی علیهرا نگه می‌دارد تا دومی او را به قتل برساند شرط محسوب است زیرا ممسک هیچگونه مدخلیتّی در سلب حیات نداشته است. لازم به ذکر است که به موجب آراء فقیهان اسلامی گرچه تأثیر مؤثر به وجود شرط است متعلق نشده و ایجاد کننده شرایط وقوع قتل را مشمول این مجازات ندانسته‌اند.[5]

سبب

در مواردی مداخله بزهکار در وقوع جرم فراتر از اقدامات ایجاد کننده شرط و ضعیفتر از علت است بگونه‌ای که جانی با ایجاد سبب جنایت بدون آنکه خود مستقیماً در آن مباشرت نماید مرتکب جرم می‌گردد و بر خلاف شرط جنایت محصول سبب است اما به طور غیر مستقیم . گروهی از حقوق‌دانان[6] معتقدند که سبب در حقوق اسلامی معنای ویژه‌ای دارد و با سببی که در منطق و فلسفه مطرح است به یک معنا نیست و از این جهت مناسب می‌نماید آن چه را که بعضی از حقوق‌دانان بزرگ اسلامی در این باره آورده‌اند مورد توجه قرار گیرد . از این رو به تعریف سبب در مختصر نافع و تحریرالوسیله اشاره می‌کنند.

در مختصرنافع آمده : سبب یا تسبیب ، ایجاد چیزی است که اگر نبود تلف شدن یا شکستن عضو واقع نمی‌شد ، ولی به علت تلف نفس ، یا شکستن عضو نیست مثلاً یکی از موارد تسبیب کندن چاه در معابر عمومی است . پس اگر کسی در آن بیفتد و بمیرد علت مرگ او وجود چاه نیست بلکه علت آن سرنگون شدن اوست در چاه . و در تحریرالوسیله آمده : مراد از اسباب در این جا هر فعلی است که تلف شدن ، نزد آن ( ولی نه به علّت آن، بلکه) به علت دیگری تحقق بیابد، به گونه‌ای که اگر آن فعل نبود، تلف، پدید نمی‌آمد، مثل کندن چاه، نصب چاقو ، افکندن سنگ ، ایجاد لغزشگاه و غیره . بنابراین مجرمی که جرم را نه مستقیماً و به خودی خود ، بلکه به واسطه انجام می‌دهد سبب جرم و مجرم سببی است. اما دکتر عباس زراعت سبب را در معنای فلسفی آن ، چیزی می‌داند که از وجودش وجود و از عدمش ، عدم لازم آید اما در معنای فقهی و حقوقی چیزی است که اگر نباشد مسبب به وجود نمی‌آید.[7] اما علت به وجود آمدن مسبب چیز دیگری است مانند گذاشتن سنگ در معبر عمومی که کسی با آن برخورد کند و موجب تلف وی شود. در این جا علت صدمه برخورد با سنگ است اما اگر سنگ نبود ، این تصادم هم به وجود نمی‌آمد. دکتر ابراهیم پاد نیز در تعریف سبب گفته‌اند: سبب هر امری است که موجب تلف آن به حاصل شود ولی به علتی دیگر به نحوی که اگر آن سبب نباشد علت هم به وجود نمی‌آید و یا مؤثر واقع نمی‌شود و برخی دیگر گفته‌اند سبب آن چیزی است که آن فی‌الجمله اثری در تولید هست مانند علت. به هر حال به موجب ماده‌ی 318 قانون مجازات اسلامی ”تسبیب در جنایت آن است که انسان سبب تلف شده یا جنایت دیگری را فراهم کند و خود مستقیماً مرتکب جنایت نشود بطوری که اگر نبود جنایت حاصل نمی‌شد مانند آنکه چاهی بکند و کسی در آن بیفتد و آسیب بیند.“ سبب واسطه‌ای است که اگر وجود نداشت جرم واقع نمی‌گردید یعنی میان عمل مجرم و حصول نتیجه مجرمانه واسطه‌ای است و در عین حالیکه سبب موجب جنایت نیست اگر ایجاد نشده بود جنایت واقع می‌شد. قانون مجازات اسلامی مقرراتی تمثیلی در مورد ارتکاب جرم از طریق تسبیب ذکر گردیده [8] که ما در این جا چند مورد را بیان می‌کنیم :

هرگاه کسی دیگری را بترساند یا موجب وحشت وی گردد و در اثر این ترس آن شخص بمیرد ، اگر این عمل کشنده باشد و یا با قصد قتل انجام شود اگر چه عمل نوعاً کشنده و نه با قصد قتل انجام بگیرد قتل شبه عمد محسوب شده و دیه به آن عهده قاتل است همچنین است اگر این ترس موجب فرار او گردد و آن شخص در حال فرار از جایی پرت شود و یا بدرون چاهی بیفتد. ملاحظه می‌گردد در موارد فوق مرتکب از طریق واسطه مرتکب جرم گردیده است و نه به طور مستقیم . لازم به ذکر است که در این موارد اثبات رابطه سببیت لازم است یعنی باید ثابت گردد که ترس موجب مرگ گردیده است.

برخی از حقوق‌دانان[9] اکراه و اجبار و اضطرار را نیز از اسباب ارتکاب جرم دانسته‌اند که در این خصوص در مباحث بعدی سخن به میان می‌آید. نتیجتاً تسبیب در تلف یعنی ایجاد کاری که وقوع تلف عرفاً به اثر آن کار منسوب است بر خلاف مباشرت که وقوع تلف عرفاً به نفس کار مستند است. همانطور که ملاحظه می‌گردد اگر چه مفهوم شرط و سبب، تشابه و قرابت بسیاری با یکدیگر دارند و چنانچه در تعریف هر یک گذشت شرط هیچ تأثیری در وقوع جنایت ندارد هرچند تأثیر مؤثر موقوف بر آن است در حالیکه سبب خود مؤثر در جنایت است لیکن نه به صورت علت. تعریف ماده 318 در ظاهر شامل شرط نیز می‌شود چون شرط هم زمینه وقوع جنایت را فراهم می‌کند اما تأثیر مستقیم در‌آن ندارد. بنابراین بهتر بود قیدانتساب جنایت به سبب هم در تعریف ذکر می‌شد. البته در بسیاری از موارد میان سبب و شرط نمی‌توان تمایز داد و مثال‌هایی را که برخی فقها شرط دانسته‌اند فقهای دیگر سبب محسوب می‌کنند و یا آن‌‌ها را به جای یکدیگر به کار می‌برند.

از ملاحظه‌ی این تعریف‌ها به دست می‌آید که رابطه علت و جنایت ، رابطه مستقیم و بدون واسطه است و اگر چنین رابطه‌ای وجود داشته باشد نوبت به سبب یا شرط نمی‌رسد . هم‌چنین رابطه و جنایت نزدیک تر از رابطه شرط و جنایت است. بنابراین اگر در وقوع جنایتی ، شرط و سبب هر دو فراهم باشند، بدون شک باید سبب را مسئول دانست شباهت سبب و شرط آن است که هردو اگر نباشند نتیجه است و شرط زمینه‌ساز است به گونه‌ای که در عرف، جنایت منتسب به آن نمی‌شود. یعنی معمولاً انتظار تحقق جنایت از فراهم شدن چنین زمینه‌ای نمی‌رود برخلاف سبب که این انتظار در آن وجود دارد. مثلاً شخصی از دوست خود می‌خواهد او را با وسیله نقلیة خود به محلی برساند و در بین راه وسیله‌ی نقلیه با عابر پیاده‌ای تصادف می‌کند و منجر به قتل او می‌شود. در این جا عمل کسی که از دوست خود چنین درخواستی کرده است شرط تحقق تصادف قتل است . چون اگر این درخواست صورت نمی‌گرفت، تصادف و در نتیجه قتل نیز اتفاق نمی‌افتاد، اما عرف هیچ‌گاه درخواست مزبور را سبب قتل نمی‌داند.


دانلود چگونگی اثبات خیار تخلف از شرط

چگونگی اثبات خیار تخلف از شرط

چگونگی اثبات خیار تخلف از شرط در33 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

دانلود چگونگی اثبات خیار تخلف از شرط

چگونگی اثبات خیار تخلف از شرط
خیار تخلف از شرط
شرط چیست
شرط صفت
خیار
خیار تخلف از شرط صفت
ارتباط و مقایسه خیار تخلف از شرط با تعدادی از خیارات
مقاله چگونگی اثبات خیار تخلف از شرط
مقاله فقه و حقوق اسلامی
تحقیق چگونگی اثبات خیار تخلف از شرط
پژوهش خیار تخلف از شرط
دانلود مقاله
دانلود تحقیق
دانلود پژوهش
دانلود پروژه
مقاله
تحقیق
پژوهش
دسته بندی علوم سیاسی
فرمت فایل docx
حجم فایل 63 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 33

چگونگی اثبات خیار تخلف از شرط در33 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

 

چکیده 

یکی از اقسام شرط فعل، شرط ترک فعل حقوق است، مقصود از آن، انجام ندادن اعمال حقوقی همچون اجاره یا بیع و یا عمل فسخ می باشد که در ضمن عقدی شرط ترک آنها شده است. موضوع اصلی این مقاله بحث از ضمانت اجرای تخلف از این شروط می باشد، در واقع پرسش اصلی این است که اثر حقوقی مخالفت با مفاد چنینی شروطی از نظر فقهی و حقوقی چیست؟ آیا در این موارد باید احکام عمومی ضمانت اجرایی امتناع از شرط فعل را اعمال نمود؟ یا اینکه برای این نوع شروط باید ضمانت اجرایی خاصی در نظر گرفت؟ مدعی این نوشتار این است که در این نوع از شروط، ضمانت اجرایی خاصی وجود دارد که امری متفاوت با احکام عمومی مخالفت با شرط فعل می باشد و این ضمانت اجرا عبارت است از بطلان یا عدم نفوذ عمل حقوقی که شرط ترک آن شده و این ادعا توسط ادله چهارگانه در این مقاله، به اثبات رسیده است. در بررسی حقوقی مسئله مذکور با الغای خصوصیت از مواد قانون مدنی، وجود ضمانت اجرای خاص، به غیر از مواد حاکم بر تخلف از شرط ترک فعل، ثابت گشته است.

 

فصل اول: خیار تخلف از شرط

بخش اول: شرط چیست؟  

راجع به تعریف شرط تعاریف متعددی ارایه شده است: 1- شرط در لغت به معنای الزام به چیزی آمده شروط جمع شرط و شرایط جمع شریط است.  و در اصطلاح شرط در معنا شعر به کار رفته است. (سید مهدی شهیدی .شروط ضمن عقد. ص 17)

-2 در اصطلاح ادبی، شرط عبارت است از جمله نخست از موضوع دو جمله شرطیه است که جمله دوم، جزا نامیده میشود.

- 3  شرط درمعنا تخصصی حقوقی عبارت است از تعهد مستقیم یا غیر مستقیم مرتبط به عقد مشروط است. 4-  توافقی است که برحسب طبیعت خاص موضوع ان یا تراضی طرفین در شمار توابع عقد دیگری درامده است که میتواند به عنوان قرارداد مستقل مورد توافق باشد ولی دو طرف به ملاحظاتی ان را تابع عقد دیگر ساخته اند تا نام شرط بر ان نهاده شود.

 - 5یکی از معانی شرط الزام و التزام است وبعضی از فقیهان از همین امر برای اثبات الزام اور بودن شروط ابتدایی استفاده کرده اند ولی التزام جداگانه خود عقدی مستقل است نه تبعی

6- در اصطلاح فلسفه شرط امری است که در ایجاد شی دیگر دخالت دارد به طوری که از عدم ان شی لازم اید ولی از وجود ان شی لازم نمی اید.

بخش دوم: انواع شرط قانون مدنی

ایران شروط ضمن عقد را سه قسم معرفی کرد (ماده 234 قانون مدنی)

-1 شرط صفت       2-  شرط فعل      3- شرط نتیجه  

 

فهرست

چکیده 

مقدمه

فصل اول: خیار تخلف از شرط

بخش اول: شرط چیست؟

بخش دوم: انواع شرط قانون مدنی

بخش سوم: اقسام شرط مقدار  

بخش چهارم: ارتباط شرط با عقد

بخش پنجم: شرایط صحت شرط مندرج ضمن عقد

بخش ششم: شروطی که باطل­اند ولی مبطل نیستند

بخش هفتم: شروطی که باطل اند و مبطل عقد ماده 233:

فصل دوم: شرط صفت

بخش اول: شرط صفت چیست؟

بخش دوم: احکام شرط صفت

بخش سوم: شرط صفت غیر قابل اسقاط

بخش چهارم: مورد معامله موضوع شرط صفت

بخش پنجم: زمان ثبوت صفت موضوع شرط برای مورد معامله

بخش ششم: مقایسه شرط صفت و تعلیق عقد بر وصف مورد معامله

فصل سوم: خیار

بخش اول: خیار چیست؟

بخش دوم: ماهیت خیار

فصل چهارم: خیار تخلف از شرط صفت

بخش اول: خیار تخلف از شرط صفت چیست؟

بخش دوم: مبنای خیار تخلف از شرط صفت چیست؟

بخش سوم: زمان ایجاد خیار تخلف از شرط

بخش چهارم: مهلت اجرای خیار تخلف از شرط

بخش پنجم: آثار اجرای خیار تخلف از شرط

بخش ششم: انتقال خیار تخلف از شرط

بخش هفتم: ایا زوجه از خیار تخلف از شرطی که متعلق ان زمین است ارث میبرد؟

بخش هشتم: سقوط خیار تخلف از شرط صفت

فصل پنجم: ارتباط و  مقایسه خیار تخلف از شرط با تعدادی از خیارات 

بخش اول : ارتباط خیار تخلف از شرط و تد لیس

بخش دوم: خیار تخلف از شرط صفت وخیار تبعض صفقه

بخش سوم: تخلف از شرط صفت و خیار تخلف از شرط صفت

بخش چهارم: مقایسه خیار تخلف از شرط و شرط خیار

بخش پنجم: مقایسه خیار تخلف از شرط صفت و خیار تخلف

خیار تخلف شرط

شروط ضمن عقد (به انگلیسی Conditions terms of Contract)

انواع شروط ضمن عقد:

۱- شرط صفت: عبارت است از شرط راجعه به کیفیت یا کمیت مورد معامله

۲- شرط نتیجه: آن است که تحقق امری در خارج شرط شود.

۳- شرط فعل: آن است که اقدام به فعلی بر یکی از متعاملین یا بر شخص خارجی شرط شود.

الف. نظریه بطلان عمل حقوقی مخالف باشرط ترک فعل حقوقی

.1شرط عدم اعمال خیار مجلس

.2شرط عدم اجاره عین مستاجره

.3شرط عدم نکاح

نتیجه گیری:

دانلود چگونگی اثبات خیار تخلف از شرط

دانلود مقاله بررسی وضعیت مفاد شرط بنایی در حقوق ایران

بررسی وضعیت مفاد شرط بنایی در حقوق ایران

فقها و اندیشمندان شیعه نگرش خاصی نسبت به مسئله شروط و ذکر آن در عقود و آثار ناشی از آن و همچنین مباحث مرتبط با آن داشته اند و با توجه به اینکه قانون مدنی ما نیز برگرفته از فقه امامیه می‌باشد این اهمیت بنحو شایسته‌ای در بحثها و استدلالات حقوقی و کتب حقوقدانان ملموس می‌باشد

دانلود بررسی وضعیت مفاد شرط بنایی در حقوق ایران

وضعیت مفاد شرط بنایی در حقوق ایران
ماهیت حقوقی شرط ضمن عقد
 شرط ضمن عقد
مصادیق شرط
شروط تبانی 
شرط بنایی در فقه
 مفاد بنایی عقد 
رابطة عقد و شرط
شرط صفت 
خصوصیات مورد معامله
تحقیق
جزوه
مقاله
پایان نامه
پروژه
دانلود تحقیق    
دانلود جزوه
دانلود مقاله 
دانلود پایان نامه
دسته بندی فقه و حقوق اسلامی
فرمت فایل doc
حجم فایل 42 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 40

بررسی وضعیت مفاد شرط بنایی در حقوق ایران

 

در این مقال مختصر سعی می‌شود ماهیت شرط عقد از منظرهای مختلف بررسی و جایگاه آن در قانون مدنی و قراردادها و نظریه های ابزاری در خصوص موضوع بررسی شود .

 

 

مقدمه

فقها و اندیشمندان شیعه نگرش خاصی نسبت به مسئله شروط و ذکر آن در عقود و آثار ناشی از آن و همچنین مباحث مرتبط با آن داشته اند و با توجه به اینکه قانون مدنی ما نیز برگرفته از فقه امامیه می‌باشد این اهمیت بنحو شایسته‌ای در بحثها و استدلالات حقوقی و کتب حقوقدانان ملموس می‌باشد براساس نظر مشهور در بین فقهاء تعهد ابتدائی الزام آور نیست و تعهدی موثر و الزام‌آور است که در قالب عقود معین ابزار شود و یابصورت شرط در ضمن عقد معین در آید. با وضع ماده 10 قانون مدنی تشکیل هر قرار دادی در صورتی که مخالفت صریح با قانون نداشته باشد مشروع دانسته شده اما به پیروی از فقهای امامیه فصل جداگانه ای بنام «شروط ضمن عقد» باز شده است.

واژه شرط در علوم مختلف همچون نحو, فلسفه , اصول, فقه و حقوق استعمال می‌شود و در هر یک معنایی مخصوص دارد در این تحقیق مقصود از شرط در اصطلاح حقوقی و فقهی آن به معنای تعهدی تبعی است که توسط متعاقدین ایجاد می‌شود . در فقه امامیه مشهور است شرط باید در متن عقد ذکر شود تا الزام‌آور باشد در قانون مدنی ایران نیز مستفاد از مواد 238 و 242 نیز ظاهراً این گرایش به چشم می خورد.

قبل از ورود به بحث ماهیت حقوقی شرط عقد لازم میدانم که در خصوص انواع شروط مختصر اشاره ای داشته باشم در این رابطه ما با دو مسئله روبرو هستیم اول: شرطی که قبل از عقد ذکر می‌شود, ولی در متن عقد بدان تصریح یا اشاره نمی‌شود دوم : شرطی که نه پیش از عقد و نه در متن عقد هرگز ذکر نمی‌شود لیکن از اوضاع و احوال قرارداد و یا از عرف و عادت رایج وجودش کشف می‌شود دسته اول شرط بنائی و دسته دوم را شرط ضمنی عرفی می نامند و البته هر دو دسته را به سبب آن که در متن عقد ذکر نمی‌شود روی هم رفته شرط ضمنی می خوانند در برابر شرط صریح وجود دارد که در متن عقد ذکر می‌شود شایان ذکر است که دیدگاه فقه امامیه و قانون مدنی در مورد این تقسیم با دیدگاه حقوق خارجی متفاوت است در آن نظام تقسیم شرط به صریح و ضمنی به اعتبار ذکر و عدم ذکر آن است اما در فقه اسلامی به اعتبار ذکر آن در متن عقد است.

«به ظاهر اولین فقیهی که موضوع شرط و مباحث مرتبط با آن را به گونه‌ای مستقل و مبسوط گردآوری کرده و به تحلیل و بررسی آن پرداخته، شیخ انصاری است ایشان در کتاب ارزشمند مکاسب گفتاری را به بحث و بررسی شروط اختصاص داده است در بخشی از آن به شرایط صحت شرط پرداخته و یکی از شرایط صحت را لزوم ذکر شرط در متن عقد دانسته است ولی به همین مناسبت شرط بنایی را به لحاظ عدم ذکرش در عقد طرح و بررسی نموده است .»

 

فهرست

 

مقدمه 

مبحث اول= معانی و مصادیق شرط

مبحث دوم – شروط ابتدایی و شروط تبانی 

-شرط ابتدائی 

-شروط تبانی یا بنایی

معنای خاص شرط بنایی 

معنای عام شرط بنایی

وضعیت مفاد شرط بنایی در حقوق ایران

شرط بنایی در فقه

وضعیت مفاد بنایی عقد در فقه 

مبحث سوم: ماهیت حقوقی شرط ضمن عقد

مبحث چهارم: تحلیل رابطة عقد و شرط

وابستگی و ارتباط شرط با تعهد اصلی (عقد)

وابستگی و ارتباط عقد با شرط ضمن آن

آثار مترتب بر وحدت رابطة حقوقی عقد و شرط ضمن آن

خصوصیات شرط ضمن عقد

مبحث پنجم: اقسام شروط صحیح و احکام آنها 

تعریف شرط صفت 

موارد شرط صفت

خصوصیات مورد معامله

فهرست منابع و ماخذ

نوع فایل: word

سایز:36.3 KB

تعداد صفحه:40 

دانلود بررسی وضعیت مفاد شرط بنایی در حقوق ایران

دانلود مقاله بررسی شروط ضمن عقد

بررسی شروط ضمن عقد

تحقیق بررسی شروط ضمن عقد در 47 صفحه ورد قابل ویرایش

دانلود بررسی شروط ضمن عقد

تحقیق بررسی شروط ضمن عقد
پروژه بررسی شروط ضمن عقد
مقاله بررسی شروط ضمن عقد
دانلود تحقیق بررسی شروط ضمن عقد
پروژه
پژوهش
مقاله
جزوه
تحقیق
دانلود پروژه
دانلود پژوهش
دانلود مقاله
دانلود جزوه
دانلود تحقیق
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 59 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 47

بررسی شروط ضمن عقد


مقدمه

در زبان فارسی کلمه حقوق بدو معنی استعمال می‌شود الف: مجموع مقرراتی که بر افراد یک جامعه در زمان معین حکومت می‌کند. انسان موجود عاقلی است و از آغاز کار به خوبی تشخیص داد که تمام اجتماع او با هرج و مرج و زورگویی امکان ندارد و بناچار باید قواعدی بر روابط اشخاص از این جهت که عضو جامعه‌اند حکومت کند و ما امروز مجموع این قواعد و مقررات را حقوق می‌نامیم. خصوصیت قواعد حقوقی در این است که اجرا آن از طرف جامعه تضمین شده و هیچکس یارای تجاوز به آن را ندارد و از همین جا تفاوت اساسی حقوق و اخلاق نیز ظاهر می‌گردد. حقوق را به معنایی که گفته شد حقوق ذاتی هم می‌نامند.

ب. برای تنظیم روابط مردم و حفظ نظم در اجتماع حقوق موضوعه برای هر فرد امتیازاتی در برابر دیگران می‌شناسد و توانایی خاصی به او اعطا می‌کند که حق می‌نامند و جمع آن حقوق است و حقوق فردی نیز گفته می‌شود. سپس حق حیات، حق مالکیت، حق ابوت، نبوت و حق زوجیت و امثال آن به اعتبار معنی اخیر است ولی کلمه حقوق به معنی اول همیشه به جمع استعمال می‌شود و برای نشان دادن مجموعه نظامات و قوانین است: از قبیل حقوق ایران حقوق مدنی، حقوق بین المللی، حقوق اسلام.

درحقیقت روابط بین افراد در اجتماع همواره بر مقررات و قواعدی استوار است که جامعه به آنها بنظر احترام می‌نگرد. آن مقررات و قواعد، موارد عوامل عدیده و اجتماعی است که بسیاری از آنها در ادوار متمادی مورد عمل قرار گرفته و در اثر تکرار عمل، افراد که به آن انس پیدا نموده و رعایت احترام آن را لازم می‌دانند. درجه احترامیکه جامعه به هر یک از مقررات و فوائد اجتماعی می‌گذارد متناسب با قوه تاثیر عاملی می‌باشد که موجب پیدایش آن شده است. مولود عوامل اجتماعی مزبور بر سه دسته‌اند:

عادت، مذهب، اخلاق

مقررات هر یک از آنها دارای کیفر و جزایی است متناسب با عاملی که موجب پیدایش آن شده که در صورت تخلف افراد از آن مقررات، دچار کیفر مزبور می‌گردند چنانکه مقررات عادت و اخلاق دارای جزا و جزائی است که تخلف از آن احساسات افراد جامعه را برعلیه متخلف بر می‌انگیزد و مقررات مذهبی دارای جزاء دنیوی و اخروی است که در حکومت‌های مذهبی جزای دنیوی آن اجرا می‌شده و در جامعه‌های سیاسی کنونی در اثر نبودن اقتدارات دینی متروک مانده است و پیروان مذهب به راهنمایی روح ایمان و بیم از مجازات اخروی آن مقررات را می‌نمایند. در جامعه‌های سیاسی به منظور برقراری نظم اجتماعی مقرراتی وضع می‌شود و برای متخلفین از آن جزاء کیفری و مدنی معین می‌گردد و به کمک حکومت‌های خود آن را اجرا می‌کنند اینگونه قوانین سرچشمه خود را عموماً از عادات و اخلاق و مذهب می‌گیرند و تأثیر آنها در قوانین موضوعه حتمی می‌باشد و مقنین هر چه بخواهند خود را ازتاثیر آنها دور دارند موفق نمی‌شوند زیرا مقننین خود تربیت شده عوامل محیط هستند و افکارشان خواه ناخواه تحت تاثیر واقع شده و به آنها خوگرفته است. در موارد بسیاری عوامل اجتماعی دیگری مانند عوامل اقتصادی، بهداشتی، سیاسی، تجاری و بالاخره احتیاجات موجب وضع قوانین می‌گردد. در تمامی موارد نظریات علمی حقوق راهنمای تضمین می‌باشد و تاثیر آن گاه چندان است که مقنین را از رعایت اصول مسلمه اجتماعی باز می‌دارد قوانین مصوبه به صورت مجموعه‌هایی در آمده و در دسترس افراد گذاشته می‌شود تا طبق آن قوانین عمل کنند و دادرسان در مورد بروز اختلافات بین افراد طبق آن دعاوی را حل و فصل بنمایند.

اصطلاح حقوق مدنی از رومیان اقتباس شده است در این دولت حقوق مدنی مخصوص اتباع رومی بود و خارجیان حق استفاده از آن را نداشته ولی حقوق بشر به هر انسانی، قطع نظر از تابعیت و ملت او تعلق داشت.

در قرن‌های پانزدهم و شانزدهم میلادی رفته رفته حقوق مدنی به قواعدی که حاکم بر روابط خصوصی افراد بود گفته شد، و حقوقدانان فرانسوی به تجزیه و تحلیل آن پرداختند طبق مقررات این قسمت را که برای ایشان مورد استفاده بود تقلید کردند ولی از قرن هفدهم چنین مرسوم شد که حقوق مدنی را در برابر حقوق عمومی، که ناظر به اساس امپراطوری فرانسه بود قرار می‌دهند.

به این ترتیب اصطلاح حقوق مدنی به فرانسه وارد شده و در سایر قوانین نیز مورد تقلید قرار گرفت با استفاده از ترجمة آن عنوان قانون مصوب 1307 را قانون مدنی بگذاریم.

پس حقوق مدنی ابتدا شامل تمام رشته‌های حقوق خصوصی بوده و کلیة روابط گوناگون اشخاص در آن مطرح می‌شده است ولی بتدریج که روابط اجتماعی توسعه یافت، و هر دسته‌ای از آنها مقتضیات خاصی پیدا کرد، دولتها متوجه شدند که تمام وقایع حقوقی را نمی‌توان یکجا بررسی کرد و رعایت مصالح عموم وحفظ حقوق اشخاص ایجاب می‌کند که برای پاره‌ای از آنها قواعد خاص وضع شود.

مبحث اول: تعریف شرط

واژه شرط در فرهنگ لغات به قرار، پیمان، عهد، تعلیق عمل قضایی به آینده معنا شده و نیز به مفهوم خیارات هم آمده. درفقه شرط به معنای مطلق تعهد تعریف شده چه جدای از عقد باشد (شرط ابتدایی) و چه ضمن عقد باشد.

در حقوق مدنی شرط به دو معنا به کار می‌رود:

الف: شرط امری است که رکن اساسی یا اثر یک عمل یا واقعه حقوقی وابسته به آن است به عبارت دیگر شرط لازمه امر حقوقی است که عدم آن، عدم امر حقوقی(‌و به تبع آن عدم اثر امر حقوقی) را سبب می‌شود.

ماده 374 قانون مدنی می‌گوید : «در حصول قبض اذن بایع شرط نیست… »

ب. شرط توافقی است که با توجه به طبیعت خاص خود یا براساس تراضی طرفین از توابع عقد دیگری قرار گرفته است. در این معنا شرط تعهدی تبعی است که براساس توافق و تراضی دو طرف عقد به وجود می‌آید ( شرط ضمن عقد) و یا اختیاری است که پس از عقد به سبب بوجود آمدن علتی خاص برای یکی از طرفین و یا هر دو علت عقد به وجود می‌آید ( خیارات)

مثال اول: ماده 238 قانون مدنی می‌گوید : «هرگاه فعلی در ضمن عقد شرط شود»

مثال دوم: ماده 416 قانون مدنی می‌گوید: «هر یک از متعاملین که در معامله غبن فاحش داشته باشد بعد از علم به غبن می‌تواند معامله را فسخ کند»

مبحث دوم : تعریف شرط ضمن عقد

شرط ضمن عقد نوعی از تعهد تبعی است که دو طرف عقد آ‎ن را ضمن عقد اصلی اشتراط می‌کنند تا بدین صورت آثار و شرایط عقد اصلی را به دلخواه و تراضی خود تغییر دهند. در فقه شرط ضمن عقد به معنای مطلق  تعهد و در مقابل شرط ابتدایی بیان شده است.

مبحث دوم : شرط خلاف مقتضای عقد

آثار و خصوصیات عقود بایکدیگر متفاوت می‌باشند و براساس همین خصوصیات است که عقود مختلف بوجود آمده‌اند خصوصیات و ویژگی‌های عقود از لحاظ اهمیت متفاوتند ویژگیهایی وجود دارند که عقد براساس آنها بوجود آمده و بدون وجود آن خصوصیات عقد جوهره اصلی خود را از دست می‌دهند این ویژگی ها مقتضای ذات عقد می‌باشد مثل انتقال مالکیت در بیع اما در صورتی که عقد به طور مطلق و بدون قید و شرط ایجاد شود این خصوصیات مقتضای اطلاق عقد می‌باشد.

مبحث سوم: شرط خلاف مقتضای ذات عقد:

شرطی شودکه مخالف با ماهیت اصلی عقد باشد، شرط باطل و بطلان آن موجب فساد عقد می‌شود مثلاً ذات عقد بیع اقتضا دارد که پس از ایجاب و قبول، مبیع به مالکیت مشتری و ثمن به مالکیت بایع در آید حال اگر ضمن عقد بیع شرط شود که مبیع به مالکیت مشتری وارد نشود چون اثبات مقتضاء (طبق عقد اصلی)  و نفی مقتضاء (شرط ضمن عقد) در آن واحد است نتیجة آن عدم حصول آن عقد خواهد بود.

اگر شرط خلاف مقتضا ناظر به یکی از اجزاء مقتضاء ذات عقد باشد طوری که تضادی اساسی بین شرط  و عقد ایجاد نکنند آن شرط صحیح خواهد بود زیرا شرط خلاف در اینگونه موارد جزء و اثر مورد شرط را حذف می‌کند و بقیه اجزاء و آثار مقتضاء عقد به حال خود باقی می‌ماند مثلاً در ضمن عقد بیع شرط شود که آن اثر یا جزء از نظر عرف قابل انفکاک از ذات مقتضا می‌باشد مسلماً‌شرط خلاف مقتضای ذات عقد خواهد بود و عقد و شرط باطل می‌شوند در تشخیص مقتضای ذات عقد باید توجه کرد که آن قاعده‌ای که شرط بر خلاف آن شده است قانون جزء ماهیت و اساس عقد می‌داند یا تراضی بر خلاف آن را جایز می‌شمارد چون موضوع هر عقد آثار گوناگونی را در پی درد در تشخیص شرط خلاف مقتضاء عقد باید : نخست با کمک عرف و قوانین آثار اصلی موضوع عقد را استخراج کرده دوم خواست اراده طرفین با مقتضای عقد به صور زیر متصور است.



فهرست مطالب

 

عنوان ................................................................................................................... صفحه

مقدمه ....................................................................................................................

فصل اول: تعاریف

مبحث اول : تعریف شرط .....................................................................................

مبحث دوم: تعریف شرط ضمن عقد ....................................................................

مبحث سوم: شرط ضمنی ....................................................................................

مبحث چهارم: رابطه شرط با عقد.........................................................................

مبحث پنجم: التزام به انجام شرط ........................................................................

مبحث ششم: شرایط صحت ضمن عقد ................................................................

فصل دوم: شروط باطل غیرمفسد عقد

بخش اول: تقسیم شروط ......................................................................................

مبحث اول: شروط باطل غیرمبطل ........................................................................

گفتار اول : شرط نامقدور ....................................................................................

گفتار دوم: شرط بی فایده ....................................................................................

گفتار سوم: شرط نامشروع .................................................................................

بخش دوم: آثار بطلان شرط ................................................................................

فصل سوم : شروط باطل مفسد عقد

بخش اول: شروط باطل و مبطل ...........................................................................

مبحث اول : شروط مجهول ..................................................................................

مبحث دوم: شرط خلاف مقتضای عقد..................................................................

مبحث سوم: شرط خلاف مقتضای ذات عقد.........................................................

مبحث چهارم: شرط خلاف مقتضای اطلاق عقد ...................................................

فصل چهارم: شروط صحیحه

بخش اول: اقسام شروط صحیحه.........................................................................

مبحث اول : شرط صفت ......................................................................................

گفتار اول : شرط صفت ناظر به کیفیت ................................................................

گفتار دوم: شرط صفت ناظر به کمیت .................................................................

مبحث دوم: شرط نتیجه .......................................................................................

مبحث سوم: شرط فعل .........................................................................................

گفتار اول: شرط دادن رهن...................................................................................

گفتار دوم: شرط دادن ضامن ..............................................................................

بخش دوم: آثار فسخ عقد اصلی ...........................................................................

فهرست منابع اصلی...............................................................................................


دانلود بررسی شروط ضمن عقد

دانلود مقاله رشته حقوق شروط خلاف مقتضای عقد (ذات-اطلاق)

شروط خلاف مقتضای عقد (ذات-اطلاق)

در این بررسی سعی گردیده تا با طرح موضوع شرط خلاف مقتضای عقد، به بررسی و مفهوم شرط، مقتضا و در نهایت ماهیت و وضعیت شرط خلاف مقتضای عقد پرداخته شود

دانلود شروط خلاف مقتضای عقد (ذات-اطلاق)

مقتضای عقد
ماهیت حقوق شرط
دانلود مقاله شروط خلاف مقتضای عقد
دانلود مقالات رشته حقوق 
دانلود مقالات حقوق
دانلود مقالات حقوقی
شروط خلاف مقتضای عقد
بررسی شرط
دسته بندی حقوق
فرمت فایل doc
حجم فایل 179 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 35

دانلود مقاله رشته حقوق

شروط خلاف مقتضای عقد (ذات-اطلاق)

 
 
مقدمه
یکی از برترین اصول مطروحه در حقوق کنونی اصل حاکمیت اراده می باشد که با وضع ماده 10 قانون مدنی، قانون گذار ایران به آن اعتبار ی ویژه بخشیده، اقتضای اصل حاکمیت اراده حکم می کند که هرآنچه مورد توافق و تراضی طرفین واقع شود و قصد مشترک طرفین حمایت از لزوم آن را بکند چنانچه مخالف با قانون آمره، نظم عمومی و اخلاق حسنه نباشد الزام آور برشمرده شده و بنا به احترام اراده ها، محترم شمارده گردد.
شروط ضمن عقد را نیز از این لحاظ که خود نوعی عقدی تبعی می باشند نباید از این قاعده مستثنی دانست.
 
از این رو بسیاری را با الحاق شروط به عقود در پی نیل به مقاصد گوناگون خواستار صحت و لزوم شرط و عقد می باشند و بحث شروط ضمن عقد از مباحث مطروحه و بسیار رایج در حقوق کنونی است اما علی رغم رواج عملی این موضوع به نظر می رسد از بین انواع شروط بحث پیرامون شرط خلاف مقتضای عقد محجور مانده و چه در کتب فقهی و چه در تألیفات حقوقی به تفسیر اجمالی آن اکتفا گشته است.
منظور از شرط در این بررسی، بارزترین مصداق شرط از لحاظ فقهی و حقوقی به معنای تعهدی فرعی و تبعی که در ضمن یکی از عقود معین یا نامعین درج    می گردد. و با یکی از دو مقتضای ذات و اطلاق در تضاد و مخالفت باشد.
 
مقتضا دراین بررسی به دو قسم مقتضای ذات و مقتضای اطلاق تقسیم شده است:
1. مقتضای ذات عقد عبارتست از اثر عمده و اساسی که مستقیماً و بدون هیچ واسطه ای از عقد حاصل شده و در کلیه افراد و مصادیق آن نوع عقد موجود بوده و آنچنان با عقد ملازمه داشته باشد که رفع آن اسقاط هستی عقد محسوب شود.
2. مقتضای اطلاق عقد عبارت است از، اثری که از مقتضای ذات هر عقد حاصل شده و هرگاه عقد به صورت مطلق انشاء شود آن اثر را اقتضا نماید و با رفع آن جوهر و طبیعت عقد برجا بوده، تنها اطلاق از بین می رود.
 
در این بررسی سعی گردیده تا با طرح موضوع شرط خلاف مقتضای عقد، به بررسی و مفهوم شرط، مقتضا و در نهایت ماهیت و وضعیت شرط خلاف مقتضای عقد پرداخته شود تا بلکه گامی باشد در جهت روشن تر شدن ماهیت شروط خلاف مقتضای عقد با استعانت از خداوند بزرگ و با پشتگرمی به منابع ارزشمند حقوق و فقهی به این امر اقدام گردیده امیدوار است مورد قبول واقع شود.
 
 
کلمات کلیدی:

شرط

مقتضای عقد

ماهیت حقوق شرط

 
 
 

مفهوم و ماهیت حقوق شرط

واژه شرط معانی گوناگونی دارد در اصطلاح فلاسفه شرط، وصف امری است که از عدم لازم آید، بدون اینکه وجودش لازمه وجود باشد مثلاً نزدیکی به آتش شرط سوختن است بدون اینکه سبب آن باشد.
در اصطلاح حقوقی شرط یکی از این چند مفهوم را داراست:
 
1. امری که وقوع یا تاثیر عمل یا واقعه حقوقی خاص به آن بستگی دارد، شرایط مطروحه در ماده 190 قانون مدنی همین مفهوم را می رساند به این معنا که قصد و رضا، اهلیت، موضوع معین، مشرروعیت جهت هر کدام شرط صحت معامله می باشند اما هیچیک به تنهایی باعث انعقاد عقد نمی شوند، از میان این شروط آنچه با ایجاد مفهوم عقد رابطه عرفی یا حقوقی دارد سبب عقد نامیده می شود و دیگر عوامل که زمینه ساز نفوذ سبب است. «شرط» نام دارد.
2. عهد و تعهد در دو معنای اعم و اخص خود، در معنای اعم؛ مطلق عهد و تعهد را گویند، در روایت معروف نبوی «المومن عند الشروطهم» که در فقه مورد استناده لزوم عقود و تعهدات قرار می گیرد، شرط در این معنا به کار رفته است و در معنای اخص توافقی است که برحسب طبیعت خاص موضوع آن ویا تراضی طرفین در شمار توابع عقد دیگری درآمده است آنچه که باعث تمایز مفهوم عام و خاص شرط می شود تبعیت آن از عقدی دیگر در مفهوم خاص آن است.
 

البته شرط در مفهوم خاص آن دو قسم دارد:

الف: شرطی که خود می تواند به عنوان یک قرار داد مستقل مورد توافق باشد ولی طرفین بنا به تراضی آن را تابع عقد دیگری ساخته اند مانند شرط وکالت ضمن عقد نکاح و برآن نام شرط را نهاده اند.
ب: شروطی که برحسب طبیعت خود مستقل نیستند و بایستی در زمره توابع عقد دیگری درآورده شوند، این دسته از شروط در واقع به شیوه اجرای تعهد اصلی کمک می کنند و تکمیل کننده تعهد اصلی هستند، خود به تنهایی در عالم خارج نمی توانند معنایی داشته باشند.
 
 
 
فهرست مطالب
موضوع: شروط خلاف مقتضای عقد (ذات-اطلاق)

        فصل اول: بررسی شرط:

مبحث اول   مفهوم و ماهیت حقوقی شرط

مبحث دوم  ارتباط عقد اصلی شرط

مبحث سوم   صحت و فساد شرط 

  اصل صحت در تفسیر قراردادها

  اصل صحت شروط
 

      فصل دوم: بررسی مقتضای عقد:

         مبحث اول   مفهوم مقتضای عقد

         مبحث دوم   معیار تعیین مقتضای عقد

 

    فصل سوم: صورت های مخالفت شرط با مقتضای عقد:

        مبحث اول  شرط خلاف مقتضای ذات عقد

       مبحث دوم   شرط خلاف مقتضای اطلاق عقد

       مبحث سوم   شرط خلاف مقتضای آثار عقد
 

    فصل چهارم: وضعیت حقوقی شرط خلاف مقتضای عقد:

        مبحث اول   بررسی و و ضعیت حقوقی شرط خلاف مقتضای ذات عقد
          مبنای بطلان شرط خلاف مقتضای ذات عقد

       مبحث دوم   بررسی وضعیت حقوقی شرط خلاف مقتضای اطلاق عقد 

       مبحث سوم   بررسی وضعیت حقوقی شرط خلاف مقتضای آثار عقد.
 

دانلود شروط خلاف مقتضای عقد (ذات-اطلاق)

شروط خلاف مقتضای عقد (ذات-اطلاق)

 
مقدمه
یکی از برترین اصول مطروحه در حقوق کنونی اصل حاکمیت اراده می باشد که با وضع ماده 10 قانون مدنی، قانون گذار ایران به آن اعتبار ی ویژه بخشیده، اقتضای اصل حاکمیت اراده حکم می کند که هرآنچه مورد توافق و تراضی طرفین واقع شود و قصد مشترک طرفین حمایت از لزوم آن را بکند چنانچه مخالف با قانون آمره، نظم عمومی و اخلاق حسنه نباشد الزام آور برشمرده شده و بنا به احترام اراده ها، محترم شمارده گردد.
شروط ضمن عقد را نیز از این لحاظ که خود نوعی عقدی تبعی می باشند نباید از این قاعده مستثنی دانست.
ادامه مطلب ...

بررسی حق شرط در معاهدات حقوق بشر

«چکیده تحقیق»

آنچه پیش دوست مطالبی درباره یکی از موارد مورد بحث در حقوق معاهدات، یعنی حق شرط  یا Reservation است، که به معنای پذیرش مشروط یک معاهده بین المللی است.

گاهی دولتها هنگام پذیرش معاهده، شروطی را مطرح می کنند که به محدود شدن تعهداتشان می انجامد. ما ابتدا حق شرط را به طور کلی تعریف کردیم و قسمتهای تعریف را جداگانه بررسی نمودیم. سپس به بررسی مهمترین و اصلی ترین منبع بحث حق شرط در معاهدات یعنی کنوانسیون حقوق معاهدات 1969 وین پرداختیم و مطالبی را که در مورد حق شرط آورده، تحلیل نمودیم

  ادامه مطلب ...

پایان نامه شروط ضمن عقد

در زبان فارسی کلمه حقوق بدو معنی استعمال می‌شود الف: مجموع مقرراتی که بر افراد یک جامعه در زمان معین حکومت می‌کند

  ادامه مطلب ...